به گزارش ایسنا، این شاعر در گفتوگویی از ایده برگزاری برنامه سرزمین شعر در تلویزیون، روند برگزاری این برنامه و بازخورهایی که از آن گرفتهاند، گفت.
در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید:
میخواهیم از ایده اصلی سرزمین شعر شروع کنیم. چه دغدغهای باعث تولید «سرزمین شعر» شد؟
سال گذشته تصمیم گرفته شد جشنواره شعر فجر همراه با یک پیوست رسانهای برگزار شود و از ظرفیتهای تلویزیون هم در این ماجرا استفاده کنند. جلسات مختلفی در شورای شعر وزارت ارشاد و شورای شعر صداوسیما برگزار شد و با همفکری دوستان مختف، کم کم طرح برنامه پختهتر شد. اگرچه به نظر من برنامه «سرزمین شعر» در حین اجرا شکل خودش را پیدا کرد. چون سرزمین شعر برنامهای بود که تا امروز انجام نشده بود و پیشزمینهای نداشت که پایه کار قرار بگیرد. با توجه به نداشتن پیشزمینه و الگو، خود ما هم نگران این بودیم که این برنامه موفق خواهد شد یا نه؟ با اینهمه من این برنامه را گام موفق و ارزشمندی میدانم و معتقدم با اینکه قدم اول بود، کار کلان و بزرگی بود. همه بر این اذعان دارند که رسانه ملی، نه بعد از انقلاب و نه قبل از انقلاب، برنامه شعری در این ابعاد نداشته است. از این جهت کار بزرگی بود و نفس شروع این نوع برنامهسازی در حوزه شعر، اتفاق بسیار مثبتی است.
نحوه انتخاب شاعران چگونه انجام شد؟
انتخاب سرگروهها و کسانی که باید گروهها را تشکیل میدادند کار خیلی سختی نبود. آقای قزوه به عنوان یکی از طراحان اصلی برنامه، تعدادی از کسانی که در فضای شعر فعال هستند و با بدنه شاعران جوان ارتباط خوبی دارند صدا زدند و با یک همفکری جمعی، سرگروهها انتخاب شدند. قرار شد هرکدام از سرگروهها به انتخاب خودشان ۸ شاعر را انتخاب کنند تا در مجموع ۶۴ شاعر معرفی شوند. این نکته هم گفتنی است که ابتدا قرار بود این برنامه در دهه فجر اجرا و پخش شود ولی چون فرصت کم بود، تصمیم گرفتیم آن را در ماه رمضان برگزار کنیم. از جهاتی این تصمیم خوب بود و باعث شد برای همفکری و پختهتر کردن طرح، فرصت بیشتری داشته باشیم.
گروه شما یکی از گروههای شاخص مسابقه بود. چهرههای شاخصی در گروهتان حضور داشتند و مسابقه را گرمای بیشتری بخشیدند. علیرغم اینکه ابتدا تصور میشد این برنامه چندان جدی نباشد و چهرههای شاخص ادبیات معاصر در آن شرکت نکنند. درباره انتخابهایی که داشتید توضیح میدهید؟
یک مسأله این است که من چه کسانی را انتخاب کردم و یک مسأله هم راضی شدن کسانی است که انتخاب کردهام. به نظر من این یک ارتباط دوسویه بین سرگروه و آن شاعر است. به قول معروف احترام امامزاده را متولیاش نگه میدارد. آن شاعری که برای برنامه دعوت میشود نگاه میکند چه کسی او را دعوت کرده است. قطعا باید یک پیشکسوتی برای دعوتکننده در نظر خودش قائل باشد. من هم تقریبا برای اعضاء گروهم چنین کسوتی داشتم؛ چون اکثر بچههای گروه من از دانشآموزان خودم بودند. یعنی کسانی بودند که از دهه هفتاد در اردوهای دانشآموزی آنها را کشف کرده بودیم و با آنها کار میکردیم؛ کسانی مثل محمدسعید میرزایی، آرش شفاعی، قاسم رفیعا، جواد اسلامی. چند تا از اعضاء گروه هم از استانهای دیگر بودند که با آنها هم از سالهای پیش ارتباط داشتیم. مثلا آقای سجاد قیری را در جشنواره شعر فجر پیدا کردیم. تصمیم من این بود تا جای ممکن افراد گروهم شاعران تثبیتشدهای باشند. به همین دلیل سراغ کسانی رفتم که جایگاه خوبی در شعر کشور داشته باشند. ممکن بود اگر خیلیها سراغ آقای میرزایی میرفتند قبول نمیکرد که در برنامه حضور داشته باشند. به هرحال این شاعران برای خودشان شأنی قائل هستند و ممکن است هر دعوتی را به راحتی قبول نکنند. من این توفیق را داشتم که به هرکدامشان که گفتم پذیرفتند و آمدند و همراهی کردند. یک چیز هم در پسزمینه ذهن من بود که وقتی کسی را دعوت میکنم، وقتی پذیرفت پای همه چیز آن باشد.
منظورتان چیست که پای همه چیز آن باشد؟ یعنی اگر حذف شدند، جنجال نکنند؟
بله. اگر فلان شاعر به برنامه آمد و در همان مراحل اولیه حذف شد، جار و جنجال راه نیندازد. مثل بعضیها که این کار را کردند! عهد من و بچههای گروهم بر این بود که اگر در برنامه شرکت کرد و به توفیقی نرسید، به احترام من سکوت کند و چیزی نگوید. خوشبختانه همه اعضاء گروه من بر این عهد استوار ماندند و بعد از حذف چیزی نگفتند و احترام گذاشتند؛ با اینکه میتوانم بگویم در داوریها به دو تا از این شاعران اجحاف شد. به هرحال خود من چهل سال است که داور هستم و متوجه میشوم که امشب این داورها دارند اشتباه میکنند، حالا به هر دلیلی. مثلا در شبی که آرش شفاعی حذف شد، ما شاخ درآوردیم. کسی بالا آمد که اگر کارش را ببینید متوجه میشوید که حداقل با آن کار صلاحیت رفتن به مرحله بعد را نداشت. در کل خود من هم در بعضی شبها به داوریها اشکال داشتم، ولی آن دوست ما که حذف شد اعتراضی نکرد. سرش را انداخت پایین و از برنامه بیرون رفت. اینها نکات جنبی این مسابقه بود که باید لحاظ میشد. بعضی جاها من دیدم لحاظ نشده و کسانی که انتخاب نشدند در صفحات شخصی خودشان اعتراض کردند. کسی که سرگروه میشود باید این جوانب را بسنجد و آنها را در نظر بگیرد.
ضمن اینکه باید توجه داشت «سرزمین شعر» یک رقابت نبود، یک محفل شاعرانه بود برای پیوند دادن مردم با شعر معاصر و بالا بردن سلیقه و رشد ذائقه آنها.
من در اولین صحبتی که با بچهها برای دعوت داشتم گفتم رسانه ملی در حال یک سرمایهگذاری جدی روی شعر است، پس ما با این نیت شرکت کنیم که فضا را گرم کنیم تا شعر در رسانه ملی جای خودش را باز کند. یعنی مسیری باز شود که بتوانیم آن را ادامه دهیم و جایگاه شایستهای برای شعر در رسانه ملی تعریف کنیم. به همین خاطر کسانی که آمدند به قصد رقابت و اول و دوم شدن نیامدند، آمدند تا فضای شعر کشور را گرم کنند. اگر به قصد رقابت بود، شاید بعضی از چهرهها اصلا شرکت نمیکردند. چون جایگاه تثبیتشدهای در شعر کشور دارند و نیاز نیست دوباره خودشان را اثبات کنند.
یکی از انتقاداتی که همیشه به صداوسیما میشد، نگاه تزئینی برنامهسازان آن به شعر بود. یعنی شعر همیشه در حاشیه بود و آنطور که باید به آن پرداخته نمیشد. به نظر شما «سرزمین شعر» چه تغییری در نگاه صداوسیما به شعر به وجود آورد؟
از زمانی که من در «مجله شعر» بودم این حرف را میزدم که شعر یک گنجینه بزرگ برای برنامهسازی فرهنگی است. همین ایده را در مجله شعر هم پیاده کردم. اگر مجله شعر را در سال ۸۰ تا ۹۰ نگاه بکنید، الگوهایی را از آن میگیرید که قابل تبدیل به برنامههای رسانهای است. ویژهنامههایی که برای شعر طنز، آیینی، دفاع مقدس، عاشقانه، ویژهنامههایی که برای اشخاص مثل قیصر امینپور، حسن حسینی، علی معلم، و ویژهنامههایی که برای قابلهای غزل، نیمایی، شعر کوتاه و... چاپ کردم، پر از ایده برای ساخت برنامههای تلویزیونی بود. من در آن سالها همیشه به این فکر میکردم که ما چطور میتوانیم شعر را تبدیل به پل ارتباطی با مردم بکنیم؟ من همیشه گفتهام که شعر یکی از عظیمترین گنجینهها برای برنامهسازی است و ظرفیت متنوع و متکثری هم دارد. فقط مقداری هوش و درایت و کارشناسی نیاز است تا این ایدهها را در قالب طرح رسانهای آماده کنند. به نظر من «سرزمین شعر» نشان داد که شعر برای تلویزیون ظرفیت زیادی دارد. البته این سادهترین نوع از برنامهسازی است که ما در سرزمین شعر انجام دادیم. طرحهای بسیار زیادی است که میتوان آنها را پیاده کرد، آن هم پیچیدهتر و لایه لایهتر. برنامههایی که هم مرتبط با حوزه شعر باشد، هم ارتباط شفاف و روانی با تودههای مردم داشته باشد. به همین خاطر معتقدم سرزمین شعر سنگ بنای خوبی برای برنامهسازی در این حوزه بود.
جالب این است که جامعه عطش و میل زیادی به شعر دارد. انبوه صفحات را در شبکههای اجتماعی دیدهایم که فلان گوینده فقط با خوانش شعرهای معاصر و کلاسیک صدها هزار دنبالکننده برای خودش جذب کرده است. این نشاندهنده علاقه جامعه به شعر است.
بله. با اینکه ما درباره جذابیتهای شعر برای برنامهسازی زیاد گفتهایم، مدیران تلویزیون توجه نمیکردند و حاضر به سرمایهگذاری روی شعر نبودند. تنها کاری که صداسیما در دهههای اخیر درباره شعر کرده، همان برنامه مشاعره بود که به نظر من دمدستیترین کاری بود که میتوانستند انجام دهند. البته نفس توجه به شعر کار ارزشمندی است ولی مشاعره ابتداییترین برداشتی است که میتوان از شعر کرد. به غیر از برنامه مشاعره، در یک دورهای آقای سهیل محمودی برنامه «کاروان شعر و موسیقی» را روی آنتن تلویزیون داشت که تلفیق شعر و موسیقی بود. آن هم در حد خودش ارزشمند بود، ولی کار سرزمین شعر هم یک کار تخصصی در حوزه شعر است و هم ارتباط گسترده و شفافی با مردم پیدا کرد. جای این نوع برنامهها خالی بود و سرزمین شعر شروع خوبی برای فعالیت در این حوزه بود.
تا امروز بازخوردهایی که از برنامه دریافت کردید چگونه بوده است؟
در مجموع نگاهها مثبت بود. جدا از کسانی که همیشه از همه چیز ناراحت و ناراضی هستند و شما هر کاری که بکنی نقد و اعتراض میکنند، بازخوردها خوب بود. آدمهای میانهرویی هم هستند که ذهن نقادی دارند؛ هرچیزی را میبینند میخواهند نقد بکنند که این هم در جای خودش ارزشمند است. مثلا گاهی به داوریها ایراد میگرفتند یا مثلا میگفتند کسانی که امشب شعر خواندند اصلا شاعر نبودند و این حرفها. خب یک جاهایی هم من میدیدم که نقدها وارد است، ولی باید توجه داشت که آنها هم داور هستند و در یک شرایط خاص فلان تصمیم را گرفتهاند. اینها را باید پذیرفت. ضمن اینکه باید توجه داشت وقتی ۵ داور به یک شعر رأی میدهند، باید رأی جمعی آنها را هم پذیرفت. در مجموع من وقتی بازخوردها را میبینم، فکر میکنم مثبت بوده است. هم مخاطبین عام و هم مخاطبین خاص نگاه مثبتی به برنامه داشتند.
همانطور که گفتید سرزمین شعر خالی از نقد نیست، اما نکته اصلی این است که «سرزمین شعر» یک شروع خوب و موفق در صداوسیما است.
بله. با اینکه ما سالها است درباره لزوم تنوع در برنامهسازی درباره شعر حرف میزدیم، تا زمانی که این برنامه پخش نشد کسی به حرف ما توجه نمیکرد. با پخش سرزمین شعر مدیران صداوسیما هم دیدند که میشود درباره شعر برنامه خوب و پربیننده ساخت. در نشستی که آقای جبلی با شاعران داشت احساس کردم که حتی ایشان هم این برنامه را جزو کارنامه خودش میداند، با اینکه وقتی ما این برنامه را شروع کردیم مدیران ارشد سازمان از ساخت آن اطلاع نداشتند. من خوشحال شدم که این برنامه چنان بازخوردهای مثبتی گرفته است که آقای جبلی آن را از خودش میداند و از نقاط مثبت کارنامهاش میداند. این خیلی خوب است و موجب میشود که در ادامه کار پشتیبانی و حمایت بیشتری بکنند.
و سوال پایانی اینکه فکر میکنید سرزمین شعر در فصل دوم چه تغییرانی داشته باشد؟ و آیا شعر کشور را دارای چنان ظرفیتی میدانید که فصلهای بعدی آن هم ساخته شود؟
با تمام مسائلی که مطرح شد، من این برنامه را یک سنگ بنای موفق میدانم. برنامهای که توانسته هم مخاطب و هم مسئولین را مجاب کند که میشود درباره شعر برنامه خوب و جذاب ساخت. فصل اول سرزمین شعر بدون ایراد نبود و قطعا در فصل دوم باید آن نقدها را برطرف کرد. نقدهای فرمی، محتوایی، شکلی و مسائل دیگری هستند که قطعا در جلسات تخصصی و کارشناسی که خواهیم داشت درباره آنها صحبت میکنیم. نقائص را باید پذیرفت و آنها را برای فصل بعدی برطرف کرد. من فکر میکنم ما آنقدر شاعر در کشور داریم که میتوانیم سرزمین شعر را برای چند فصل تمدید کنیم. خود من میتوانم چندین گروه هشتنفره دیگر در همین حد و اندازهها معرفی کنم. در شعر ما آنقدر تنوع و تکثر وجود دارد که سرزمین شعر میتواند با بهرهجویی از آن فصلهای بعد را با کیفیت و قوت بهتر روی آنتن ببرد.
انتهای پیام
نظرات