به گزارش ایسنا، آخرین ایستگاه زندگی مرگ است. تنها انسان است که در دنیا به مساله مرگ آگاهی دارد و همیشه به این پایان غمبار میاندیشد، که چگونه مرگ همه داشتههای مادیاش را به یغما میبرد. مرگ آن قدر روشن است که هیچ گریزی از آن نیست. در دیدگاه وجودی، مرگ آگاهی با اصطلاحات متفاوتی بیان شده است؛ به طور مثال، یاسپرس از آن با عنوان «شکنندگی وجود»، کییرکگور با عنوان «وحشت از نبودن»، هیدگر با عنوان «ناممکنی امکان دیگر» و تیلیش با عنوان «اضطراب هستیشناختی» نام میبرد.
تفاوت مرگ آگاهی مدرن و دینی
اما این که چرا متفکران مدرن از مرگ با تعابیر گوناگون و وحشت آفرین یاد میکنند، شاید عدم باور به زندگی ابدی یا ابهام در مورد زندگی پس از دنیا، آنها را به سمت این گونه تعابیر سوق داد که به قول هایدگر «مرگ ناممکنی امکان دیگر» است.
واژهشناسی مرگ از دیدگاه قرآن کریم
قرآن درباره مرگ، کلمة «توفّی» رابه کار برده است. «توفّی» و «استیفاء» هر دو از یک مادّهاند (وفاء). هرگاه کسی چیزی را بدون کم و کسر دریافت کند، آن را استیفاء کرده، در زبان عربی، کلمة توفّی را برای آن به کار میبرند. «توفیتالمال» یعنی تمام مال را بدون کم و کسر دریافت کردم. در چهارده آیه از آیات قرآن کریم، این تعبیر درباره مرگ آمده است. از همه آنها چنین استنباط میشود که مرگ از نظر قرآن، تحویل گرفتن است؛ یعنی انسان در حین مرگ، به تمام شخصیّت و واقعیّت خود در تحویل مأموران الهی قرار میگیرد و آنان انسان را دریافت میکنند.
در چنین نگاهی مرگ نه تنها وحشت آفرین نیست بلکه بخشی دیگر از حیات آدمی است که در زندگی پس از مرگ ادامه دارد. طبق آیة دوم سوره ملک؛ یعنی الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ، خداوند مرگ و زندگی را میآفریند. مفسّران بحثی را در این آیه مطرح میکنند که حیات، امری وجودی و قابل آفرینش است، امّا مرگ که فقدان حیات و نیستی میباشد، چگونه آفریده میشود! مثل اینکه ما نور داریم و سایه، سایه همان نبودن نور است، نه اینکه چیز دیگری باشد که خلق شود.
علاّمه طباطبائی در این باب چنین بیان میدارد: «کلمه حیات درباره چـیزی به کار میرود که شـعـور و اراده دارد و کلمة مَوْت به معنای نداشتن آن است و معنای دیگری در اینجا از تعلیم قرآن برمیآید و عبارت است از آن کـه همان موجود صاحب شعور و اراده، از یک مرحلة زنـدگـی بـه مرحلهای دیگر منتقل شود و قرآن کریم صرف این انتقال را مَوْت خوانده، با اینکه منتقلشونده شعور و اراده خود را از دست نداده است. بنابراین، دیگر نباید پرسید: مگر مرگ هم آفریدنی است؟! چون گفتیم: از تعلیم قرآن برمیآید که مرگ به معنای عدم حیات نیست، بلکه به معنای انتقال است. امری وجودی که مانند حیات، خلقتپذیر است».
امام علی(ع) بر لزوم مرگ آگاهی و توجه به مرگ تأکید میورزد و میکوشد تا انسانها را از طریق شناخت درست حقیقت مرگ به شناخت خود و به تبع آن، به فهم معنای زندگی رهنمون سازد. به تعبیری، مرگ بخشی از زندگی انسان است و هرگونه فهم نادرست از آن، فهم انسان از خویشتن را تحت تأثیر قرار می دهد؛ در چنین حالتی فرد نمیتواند تلقی درستی از زندگی داشته باشد تا به معناداری یا بیمعنایی آن پی ببرد. بنابراین یاد مرگ و توجه مستمر به آن و الهام از سیره و گفتار اهل ذکر، طریقی است که عمل به مقتضای آن انسان را قبل از مواجهه با مرگ، با مرگ و حیات جاوید پس از آن آشنا میسازد. این دریافت درست از مرگ به فهم معناداری زندگی میانجامد.
انتهای پیام
نظرات