حیدر سمیرکرم در گفتوگو با ایسنا درباره سهم هفت درصدی مدارس دولتی در کسب رتبههای برتر کنکور اظهار کرد: این موضوع به تفاوتهای آشکار بین مدارس دولتی و غیرانتفاعی برمیگردد و بارزترین این تفاوتها، میزان تراکم دانش آموز در مدارس دولتی است که در برخی مدارس کلانشهرها به ۴۰ تا ۵۰ نفر در یک کلاس میرسد. موضوع بعدی تفاوت در کیفیت آموزشی و مدت زمانی است که برای آموزش در این دو صرف میشود. در بسیاری از مدارس دولتی مدت زمان آموزش هر کلاس ۶۰ دقیقه است. ولی در مدارس غیر انتفاعی این زمان بیشتر در نظر گرفته میشود.
وی افزود: موضوع بعدی امکانات، سخت افزارهای آموزشی، آزمایشگاهها و کارگاههای آموزشی و تعداد معاون و نیروی آموزشی رسمی به ازای تعداد دانش آموزان در مدارس دولتی است و اینکه در کنار این امکانات، چقدر آزمونهای متنوع برای پایش و تقویت دانش آموزان برگزار میکنند. در این موارد با توجه به تعداد دانش آموزان و محدودیتها، مدارس دولتی به نسبت سایر مدارس سهم کمتری دارند.
سمیرکرم ادامه داد: نکته دیگر اقتصاد جامعه امروز است. در مدارس دولتی اکثر دانش آموزان برای کمک به درآمد خانواده و هزینههای شب عید از اسفندماه جذب بازار کار میشوند، ولی بسیاری از دانشآموزانی که در مدارس خاص تحصیل میکنند، به خصوص در پایههای بالاتر که نزدیک کنکور است، برنامههای گوناگونی برای آنها تدارک دیده میشود.
وی افزود: از طرفی میزان تعطیلات هم در کیفیت آموزشی تاثیر گذار است. به جز تعطیلات رسمی، در سالهای اخیر مواردی نظیر آلودگی هوا و برودت باعث تعطیلی آموزش حضوری شده و حتی تعطیلات نوروز که از ۲۰ اسفند تا ۲۰ فروردین به طول می انجامد، رسماً تعطیل نیست، اما اسماً تعطیل میشود. این باعث میشود که کیفیت آموزش در مدارس دولتی کاهش پیدا کند و خروجی آن را باید در این زمانها دید.
این فعال آموزشی با اشاره به ضرورت تحقق عدالت آموزشی گفت: عدالت آموزشی اینگونه تعریف شده که دانش آموز از شروع پایه اول تا پایان دیپلم باید از آموزش رایگان برخوردار باشد، اما نکته مهمی که مغفول مانده و باعث شده که شرایط به این شکل تغییر کند، این است که دولت قدرت ارائه خدمات در بخش عدالت آموزشی ندارد، چون توان اقتصادی میخواهد. پس برای جبران یا باید سرمایه گذاری کند و یا به طریقی با بالابردن بودجه آموزش و پرورش این هدف را محقق کند که در ۳۰ سال گذشته دیده ایم که این امر محقق نشده است.
وی افزود: اما راه دیگر استفاده از ظرفیتهای مردمی است. به کارگیری ظرفیتهای مردمی هم به این معنی نیست که مقوله سرمایه و سرمایه داری را وارد آموزش کنیم، بلکه به این مفهوم است که امور مدرسه را به مردم واگذار کنیم. در این زمینه میتوان از تجربیاتی که در برخی کشورها به ویژه کشورهای اسکاندیناوی و فنلاند که عدالت آموزشی در آن خیلی مهم است استفاده کرد. این تجربیات و مدلهای آموزشی موفق را باید شناسایی و بررسی کرد و سپس میتوانیم با الگو برداری و بومی کردن آن و در کنار استفاده کردن از ظرفیتهای موجود مشکلات آموزشی را بر طرف کنیم.
مدیر عامل مجمع خیرین حامی کودکان بازمانده از تحصیل گفت: امروزه وجود مدارس گوناگون باعث شده آموزش طبقاتی شود، یعنی هر کسی برخوردارتر است در طیفی قرار میگیرد که امکان تحصیل در مدارس خاص را خواهد داشت و طیفی که متوسط و یا فقیرتر هستند یا باید درسخواندن را کنار بگذارند و یا در مدارس دولتی با هر وضعیت کنار آمده و درس بخوانند. خروجی این تبعیض باعث میشود که بعدها اثرات آن در فضای دیگری از جامعه نشان داده شود.
سمیر کرم درباره دوراهی انتخاب مدرسه دولتی یا غیر انتفاعی اظهارکرد: این شک و تردید به دلیل کیفیت و آموزش در مدارس دولتی در خانوادهها به وجود آمده است. چون حتی افرادی که از لحاظ اقتصادی مشکل داشته باشند حاضرند از برخی مخارجشان بزنند اما فرزندشان را در مدارس غیر انتفاعی ثبت نام کنند. فقط بحث آموزش مطرح نیست بلکه بحث سلامت روح و روان و جسم دانش آموزان هم مطرح است. از طرفی با کمبود نیروی رسمی آموزشی هم مواجه هستیم و این باعث میشود کیفیت در مدارس دولتی پایین باشد.
وی عنوان کرد: علاوه بر این مدارس دولتی هم به سمت و سویی رفته که امور جاریشان هزینههایی دارد و حداقل مبالغی را از خانوادهها دریافت میکنند. این موارد باعث شده به جای ارتقاء آموزشی، خانواده به یادگرفتن خواندن و نوشتن فرزند خود قناعت یا فرزندان خود را از چرخه آموزش خارج کنند.
این فعال آموزشی خاطر نشان کرد: برای بهبود این شرایط سه موضوع را در نظام آموزشی و در چارچوب فکری باید در نظر گرفت، اول اینکه ارزش واقعی خواندن، نوشتن و داشتن سواد را باید به درون جامعه برگردانیم. چون در حال حاضر نگاه جامعه به آموزش این است که چه کارکردی در زندگیشان دارد.
سمیرکرم بیان کرد: از یک منظر این دید درست است و از دید دیگر درست نیست. از منظر درست اینگونه است که خیلی از مفاهیم آموزشی که در مدارس داده میشود، هیچ کاربردی در زندگی جمعی و شخصی ما ندارد. از یک منظر دیگر قابل نقد است و این دید که من باید سواد دار شوم تا شغل یا جایگاهی را به دست بیاورم، باید از بین برود. چون سواد داشتن و دانشگاه رفتن باعث شکلگیری یک انسان و شهروند مدرن میشود که خروجی این جامعه مدرن و پیشرفته توسعه انسانی است. همانگونه که در دنیای سنت مسجد کارکرد شکل دادن به یک انسان متعبد و مومن را دارد، مدارس هم معبد دنیای مدرن هستند که در آنجا انسانها شهروند خوبی برای جامعه خودشان میشوند.
مدیر عامل مجمع خیرین حامی کودکان بازمانده از تحصیل یادآور شد: بنابراین سیستم آموزشی باید بتواند یک بازنگری در متون و اهدافش داشته باشد تا بتواند این جذابیت را ایجاد کند که اولیا و دانش آموز تا سن ۱۸ سال جزئی از نظام آموزش عمومی قرار بگیرند. در واقع یک بازنگری حقوقی، معرفتی و علمی نسبت به چارچوب آموزش باید لحاظ شود.
سمیرکرم گفت: اگر نقصهای عدالت آموزشی را در این شرایط اصلاح نکنیم در آینده فاقد نیروی انسانی موثر و توانمند خواهیم بود. چون افرادی که در مدارس خاص تربیت میشوند، وارد دانشگاههای خاص شده و در کشور نمی مانند. در مقابل آن کف جامعه قرار دارد که خیلی از دانش آموزانی که قرار است دیپلم بگیرند، شاید وارد دانشگاه نشوند چون سواد کافی ندارند. در این شرایط جامعه فاقد نیروی انسانی توسعه یافته، ماهر و علمی خواهد شد و پتانسیل توسعه که به واسطه نیروی انسانی ایجاد میشود، را از دست میدهد.
انتهای پیام
نظرات