به گزارش ایسنا، محسن سوهانی- مدیر کل هنرهای نمایشی و رادیو نمایش روز جهانی تئاتر و روز ملی هنرهای نمایشی ایران را به اهالی هنرمند این عرصه اندیشه ورز و جان پرور تبریک گفت و در سال نو برایشان همگام با بهار طبیعت شکوفاییِ بهترین ها را آرزو کرد که در ادامه میخوانید:
«هنرهای نمایشی، همزادِ آفرینش انسان، نخستین نمودِ هویت و فرهنگ ملّت ها در پیکرِ آیین و اسطوره به شمار می روند و تئاتر، چنان پیوند ژرفی با جهان فکر و فلسفه دارد که می توان آن را "زبانِ نمادینِ اندیشه" برشمرد.
این پرنیان باشکوه تخیّل و تفکّر، در قامت پیشرانِ فرهنگی، نقش ویژه ای در رشد و توسعه فردی و اجتماعی داراست. پس باید آن را ارج نهاد و با نگاهی راهبردی به خدمت هویت ملّی گرفت.
امسال جشن روز جهانی تئاتر از ۲۷ تا ۳۰ مارس ۲۰۲۵ در ریودوژانیرو، پایتخت برزیل برگزار می شود و به رسم هر ساله یکی از چهره های شاخص این هنرِ مادر، پیامی به این مناسبت نگاشت. این بار نوبت به آقای "تئودوروس ترزوپولوس"، مدرس، نویسنده و کارگردان شهیر یونانی و رئیس کمیته بین المللی المپیک تئاتر رسید. در ادامه با تقدیم ترجمه ای از پیام ایشان، روز جهانی تئاتر و روز ملی هنرهای نمایشی ایران را به اهالی هنرمند این عرصهی اندیشه ورز و جان پرور تبریک عرض می کنم و در سال نو برایشان همگام با بهار طبیعت، شکوفاییِ بهترین ها را آرزومندم.»
پیام تئودوروس ترزوپولو به مناسبت روز جهانی تئاتر ۲۰۲۵:
آیا تئاتر میتواند ندای دادخواهی اهالی زمانه ما را در دنیایی فقیر بشنود!؟
شهروندانی که در سلولهای واقعیت مجازی به بند کشیده شدهاند و در دام حریم خصوصی خفقانآور خود فرو رفتهاند.
در دنیایی مملو از ماشین آلات هوشمند و در یک ساز و کار تمامیت خواهِ کنترل و سرکوب در سراسر جهان.
آیا تئاتر نگران تخریب محیط زیست، گرمایش جهانی، از دست دادن گسترده تنوع زیستی است!؟
رویدادهایی چون: آلودگی اقیانوس ها، ذوب شدن یخ ها، افزایش آتش سوزی جنگل ها و تغییرات شدید آب و هوایی.
آیا تئاتر می تواند در این میان به بخش فعالی از بومسازگان تبدیل شود؟
تئاتر سالهاست که به تماشای تاثیر انسان بر این سیاره نشسته، اما در مواجه با مشکل دچار دشواری است.
آیا تئاتر نگران حال و هوای انسان در قرن بیست و یکم هست؟ جایی که شهروند به وسیله منافع سیاسی و اقتصادی، شبکههای رسانهای و شرکتهای ذهنیت ساز (شکلدهنده به آراء)، دستکاری میشود. جایی که رسانههای اجتماعی، به همان اندازه که ارتباط را آسان می سازند، بهانهای بزرگ برای پیوند هستند، چرا که فاصلهای امن از دیگری ایجاد می کنند. حس فراگیرِ ترس از دیگریِ متفاوت و بیگانه، افکار و رفتار ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
آیا تئاتر میتواند بی توجه به زخم های روحیِ خونین، در مقام کارگاهی برای همزیستی تفاوتها عمل کند؟
زخم های روحیِ خونین، ما را به بازسازی اسطوره دعوت میکند؛ و به گفته هاینر مولر [شاعر، نویسنده و کارگردان آلمانی تئاتر] :{اسطوره یک مجموعه است. ماشینی که همواره می توان ماشین های جدید و متفاوتی را به آن متصل کرد. این انرژی را تا زمانی که سرعت فزاینده اش عرصه فرهنگ را منفجر سازد با خود حمل می کند} و من اضافه میکنم که عرصه بربریت را نیز شامل میشود.
آیا پرتوهای تئاتر میتوانند بی آن که نادرست بر خود بتابند، بر زخم های روحیِ اجتماعی نور بتابانند؟
این پرسش ها اجازه پاسخهای قطعی نمیدهند، چرا که تئاتر به لطف پرسش های بیپاسخ وجود دارد و ادامه مییابد.
پرسش هایی که دیونیزوس برانگیخت، اکنون در روز جهانی تئاتر از زادگاه او، ارکستر تئاتر باستانی عبور کرده و سفر خاموش خود را برای پناهندگی از میان مناظر جنگ ادامه میدهند.
بیایید به چشمان دیونیزوس، خدای سرمست تئاتر و اسطوره، که گذشته، حال و آینده را به هم پیوند می زند، نگاه کنیم. فرزند دو زایش، از زِئوس [پادشاه خدایان در اساطیر یونان باستان] و سِمِله [معشوق زئوس]. بیانگر هویتهای سیال، زنانه و مردانه، خشمگین و مهربان، الهی و حیوانی، در آستانه میان جنون و عقل، نظم و هرجومرج، یک بندبازی بر مرز زندگی و مرگ.
دیونیزوس یک سؤال بنیادینِ هستیشناسانه را مطرح میکند:{همه اینها درباره چیست؟ } پرسشی که آفریننده را به سمت پژوهشی ژرف تر درباره ریشه اسطوره و ابعاد چندگانه معمای انسانی سوق میدهد.
ما به راه های روایتگری تازه با هدف پرورش حافظه و شکلدهی به یک مسئولیت اخلاقی و سیاسی نوین برای بیرون آمدن از دیکتاتوری چند وجهی و قرون وسطاییِ کنونی نیازمندیم.»
انتهای پیام
نظرات