به گزارش ایسنا، جمعی از باستانشناسان در نشست هماندیشی که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، راهکارهای جلوگیری از حفاریهای غیرمجاز و قاچاق اشیای عتیقه را به بحث گذاشتند و پرسشهایی پیرامون این موضوع شکل گرفت که چرا با وجود محرز بودن هویت و تخلف جویندگان گنج، با آنها برخوردی نمیشود و صفحههای آنها در شبکههای اجتماعی بدون هیچ منعی، همچنان فعال است و تخریب میراث فرهنگی جرمانگاری نمیشود؟
حامد وحدتینسب، استاد انسانشناسی پیش از تاریخ و رئیس انجمن علمی باستان شناسی ایران با اشاره به پرونده گنجیابی معروف به «پوآرو» گفت: جای تعجب دارد یک وزارتخانه حریف پسری سیوچندساله نمیشود. این پدیده را میتوان از چند زاویه واکاوی کرد؛ چرا چنین افرادی نزدیک به ۲۰ بار دستگیر شدهاند و به راحتی آزاد میشوند؟ این اتفاق ما را به یک دوراهی تلخ میرساند؛ یا ارادهای نیست که چنین شخصی دستگیر شود یا اینکه همکاری برای رهاسازی او وجود دارد.
او ادامه داد: این افراد به راحتی تبلیغ میکنند که «برای شما کارشناسی میکنم و به شما یاد میدهم که گنج کجاست.» کارشناسی او به این معناست که فلان کوه شبیه به یک چیزی است و اگر ۲۰ متر کاوش در کوهستان داشته باشید به گنج میرسید. مدیران استانی به ما اطلاع میدهند که از نهادهای دولتی دستگاه در اختیار این افراد میگذارند و میگویند که کوه را بتراشید. عقل سلیم میگوید به سراغ کسی که سرمان کلاه گذاشته برویم و بگوییم «پول کارشناسی که به شما دادم را برگردان»، ولی چه پاسخی میگیرید؟ «موکل، آن را جابهجا کرده است» و شما هم پول موکل را ندارید. این اتفاق اگر در کوه و تپهها رخ دهد میگوییم که محیط زیست را تخریب میکنند ولی آنها به تپهها و مناطق باستانی میروند.
این دیرینهشناس گفت: محوطۀ باستانی در ایران نیست که تخریب نشده باشد و حفاران به سراغش نرفته باشند. ما نیرو برای حفاظت نمیخواهیم، بلکه میخواهیم صفحههای مجازی این افراد در اینستاگرام بسته شود. این کار برای متولیان به اندازۀ زدن یک انگشت روی دکمه است، ولی وقتی این تقاضا را مطرح میکنیم درباره حقوق افراد صحبت میکنند، انگار که در سوئیس زندگی میکنیم.
رئیس انجمن علمی باستانشناسی ایران اظهار کرد: هدف ما آن بنده خدایی نیست که از فرط نادانی قرض گرفته یا نزول کرده و ۵۰ (میلیون) تومان به این کلاهبرداران داده است. هدف ما گرههای بزرگ است که درآمدهای میلیاردی از افراد ناآگاهی به دست میآورند که فکر میکنند پول کارشناسی را دادهاند که جای گنج را بلد است، ولی متأسفانه به این موضوع فکر نمیکنند اگر او نقشه گنج دارد، چرا به من میگوید؛ خودش برود و گنج را بردارد. پاسخی که میگیرد معمولا این است «موکل به من اجازه نمیدهد!» ببینید چقدر درگیر خرافه هستند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر ضرورت برخورد جدی و قهری با مروجان گنجیابی و توقف فعالیت آنها در شبکههای اجتماعی، گفت: برابر قانون، گنجیاب، مجرم است و باید دستگیر شود.
مهدی موسوی کوهپر، باستانشناس و استاد دانشگاه در ادامه گفت: باید هر کدام از ما به مردم اطرافمان درباره باستانشناسی، کاوش و میراث فرهنگی و اهمیت آن، آگاهی دهیم و از مدارس و جوانان، نوجوانان و خانواده خودمان شروع کنیم.
این باستانشناس اظهار کرد: به اندازهای که ناآگاهان به میراث فرهنگی لطمه زدهاند ما هم به این مسئله نپرداختهایم. ما در زمینه آگاهیبخشی کمکاری کردیم. نباید ضعفهای خودمان را نادیده بگیریم. سالها بود که در کاوشهای باستانشناسی کسی را راه نمیدادیم تا اینکه افراد را به دیدن کاوشها بردیم و نتیجه را دیدند و فهمیدند. اگر بتوانیم نسل جوان و نوجوان را با مسئله میراث فرهنگی آشنا کنیم، میتوانیم امید داشته باشیم که حفاریها کمتر شود.
جبرئیل نوکنده، باستانشناس و رئیس موزه ملی ایران نیز گفت: واقعیت این است که ابعاد این پدیده شوم را برای مردم و حاکمیت روشن نکردهایم، حتی پیرو اتفاقی که در بندرعباس افتاد دادستانها دستور دادند که اگر خبری خارج از انتظار پخش کنید تخلف است، اما چرا مردم و حاکمیت، تخریب میراث فرهنگی را جرم عمومی نمیدانند؟ تخریب میراث فرهنگی امنیت سرزمین ما را تهدید میکند اما آن را جرم نمیدانند. شاید چون ما کم آموزش دادهایم. به ما مدیریت میراث فرهنگی در کلاسهای باستانشناسی یاد ندادهاند. قبلاً اداره معرفی و آموزش در وزارت میراث فرهنگی وجود داشت که وظیفه آموزش جامعه را داشت و جلسات آموزشی برگزار میکرد، الان کجاست؟ اینها مسائل زیرساختی است که باید پیگیری شود.
این باستانشناس تاکید کرد: میراث فرهنگی آموزش دائم میخواهد. ما در حوزه آموزش به جامعه حتی آموزش به دانشگاهیان کم کار کردهایم.
رئیس موزه ملی ایران با تاکید بر اینکه تخریب میراث ایران، تخریب میراث بشری است، گفت: هنوز دادستانهای کشور این موضوع را جرم عمومی تلقی نمیکنند.
نوکنده افزود: روزی یکی از مقامات به تپهای متعلق به هزاره ششم آمد، چون شکایت کرده بودیم و میخواست آن محوطه را ببیند. چند بقایای استخوانی را دید و با پایش به آن لگد زد و گفت که برای همین شکایت کردید، دنبال چه میگردید؟ برخی با حداقلهای حرفهای آشنا نیستند. در کتابهای درسی هم آموزشی ندیدهاند. در کتابهای حقوقی هم چیزی در این باره نوشته نشده است. باید حتماً ارتباط خودمان را با جامعه بینالمللی زیاد کنیم.
مصطفی ده پهلوان، باستانشناس و رئیس پیشین پژوهشگاه میراث فرهنگی نیز اظهار کرد: حدود ۱۰ سال است که درگیر این موضوع هستم و بارها مورد تهدید قرار گرفتیم. جاهای مختلف رفتهام و نتیجهای نگرفتهام. یک زمانی در مؤسسه باستانشناسی دانشگاه تهران مصاحبهای داشتم که لابهلای صحبتها درباره فیلمهایی که در فضای مجازی درباره آدم کوتولهها پخش شده بود، سوالی پرسیده شد و من گفتم که اینها یک بچه میمون گریمشده یا عروسک است و مردم به همین سادگی گول میخورند. فیلم را پخش کردند و شبکههای خارجی هم نشر دادند. برای هر کدام از پستها حدود شش هزار کامنت نوشته شده بود، گفته بودند که چون دهپهلوان دولتی است تکذیب میکند، پس بدانید که وجود دارد! عرق سردی بر جبین من نشست و فهمیدم که عمق این جهل فرهنگی و جهل میراثی در جامعه ما چقدر زیاد است.
او سپس به ماجرای کشف محموله بزرگی از آثار تاریخی در فرودگاه بینالمللی تهران اشاره کرد و افزود: احتمالا در خبرها خواندهاید محموله قاچاق تاریخی در فرودگاه امام کشف و ضبط شد و متهم معترف شد این، هفدهمین محمولهای است که از فرودگاه امام خارج میکند، این یعنی مبادی خروجی امن نیست و فساد در برخی نهادها دمیده است.
این باستانشناس به فعالیت آزادانه مروجان گنجیابی در شبکههای اجتماعی اشاره کرد و افزود: بسیاری از این پیجهای اینستاگرامی به راحتی آب خوردن، بسته میشود اما این پیجها که کرور کرور تبلیغ میشود، همچنان فعالاند. چرا باید مقام امنیتی برای بازداشت یک فرد متخلف گنجیاب، طلب پول کند؟ چرا منِ باستانشناس باید پیگیر این شیادها باشم؟ چرا من باید تهدید شوم که فرزندم را میدزدند؟ وقتی هم که به فلان مدیر میگویم، میگوید من و برادرم هم گاهی حفاری میکنیم! اینها نشان میدهد وضع خیلی خراب است.
دهپهلوان ماجرای حفاری و قاچاق آثار تاریخی را به تومور سرطانی برای ایران تشبیه کرد و گفت: این یک هیروشیمای فرهنگی است که در ایران اتفاق افتاده و قوه قهریه، قانون، قوه قضاییه، نیروی انتظامی باید سریعتر وارد عمل شوند.
مهرداد ملکزاده، باستانشناس و عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی با تاکید بر اینکه آسیبشناسی در زمینه حفاری و قاچاق لازم است، اظهار کرد: ما تا همین لحظه هم بسیاری از آثار را از دست دادهایم، گهگاه گفته میشود این اشیاء از کشور خارج شود، آنجا امنتر است. به واقع که این چنین است، یک شیء که در موزه بریتانیا یا متروپولیتن به نمایش گذاشته میشود برای خیلی از مسائل آن اندیشیده میشود، ولی اینکه چگونه خارج میشود، مهم است.
این باستانشناس از تخریب محوطهها و لایههای باستانشناسی که بر اثر گنجیابیها و در حفاریهای قاچاق از بین رفته است، سخن گفت و افزود: برای برداشتن این اشیاء، برگهایی از تاریخ پریشان میشود.
او تاکید کرد: برای ما باستانشناسان، برخلاف آنچه مردم فکر میکنند، طلا و نقره ارزشی ندارد و حتی میتواند برای یک باستانشناس مضحک باشد. ما دنبال فرهنگیم.
ملکزاده گفت: یک شیء برای کسی که خرید و فروش میکند، فقط یک شیء است، ولی برای من (باستانشناس) اینکه آن شیء در چه مواد، رسوبها و نهشتههایی قرار داشته است، اهمیت دارد. اگرچه که یک شیء تاریخی به تنهایی اهمیت دارد ولی اینکه پیوند آن با محیط نهشتگی آن چه بوده و در چه مختصاتی قرار داشته و چه پیوندهایی داشته است، بسیار ارزش دارد. برای باستانشناس، این پیوندها مهم است. شئایی که از بافت جدا شده باشد مثل چشمی است که از چشمخانه درآمده است. اگر تک تک اشیاء در جاهای دیگر پراکنده شود باستانشناس از روند و تطور فرهنگی آن، عاجز میماند. ما (باستانشناس) با گنج طرف نیستیم. برای ما گنج، آن شیء تاریخی نیست، بلکه گنج، آن دانشی است که با حفاری قاچاق برای همیشه از بین میرود.
کامیار عبدی، باستانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی درباره باورها و تصوراتی که در جامعه نسبت به گنج و گنجیابی وجود دارد، سخن گفت و افزود: ما اقلیت مطلق هستیم، شاید یک دهم درصد جامعه باشیم، چون با افراد تحصیلکرده که صحبت میکنید، یا حتی افراد عادی، فرقی نمیکند، بحثشان گنج و دفینه است. از وزرا و وکلا گرفته تا بزرگان کشور، همه ذهنشان، گنج است.
این باستانشناس ادامه داد: نسل فعلی را «پوآرو» و امثال اینها گرفته و بردهاند. ذهن آنها دنبال این است که گنج پیدا کنند. اگر میخواهیم آموزش دهیم باید با آموزش و پرورش صحبت کنیم، دو واحد درسی در مدارس کلیات باستانشناسی آموزش دهند. روابط عمومی وزارت میراث فرهنگی چه میکند؟ در دوره دانشجویی ما، مجله باستانشناسی منتشر میشد که هدفشان این بود در همه جا، حتی سلمانیها در دسترس مردم باشد. مجله مدیر بعدی که آمد، آن مجله را تهدید کرد و دیگر منتشر نشد. وزارت میراث فرهنگی باید دهها مجله منتشر کند، با صدا و سیما صحبت کند اما نه برای نسل حاضر، برای نسل آینده، نسل حاضر از بین رفته است.
عبدی درباره ضرورت برخورد با مروجان گنجیابی گفت: باید از طریق قوه قهریه و با زور برخورد کرد. سال ۶۹ وزارت اطلاعات در عملیاتی، همه قاچاقچیان خیابان منوچهری را جمع کرد، هرچه در خانههایشان داشتند ضبط کردند، همینطور پشت هم خاور حامل اشیاء عتیقه به موزه ملی آورده شد و به زیرزمین موزه ملی منتقل شد. آن موقع هم با آن سواد دوران دانشجویی میدیدیم که بیشترشان تقلبی است که البته از اشیاء اصل جدا کردند.
او اضافه کرد: این برخورد قهریه قبلا یک بار انجام شده است و حفاری و قاچاق از سال ۶۹ تا ۸۰ به شدت کاهش یافت و کمتر از آن میشنیدیم و همچین فضایی نبود. سال ۶۹ تازه جنگ تموم شده بود، آن موقع چنین کاری کردند، یعنی الان نمیتوانند این کار را انجام دهند؟ یک آیپی را نمیتوانند ببندند؟
عبدی تاکید کرد:باید جلوی این سرطان گرفته شود و نسل آینده آموزش داده شود تا نهایت ۲۰ سال آینده، جلوی این فاجعه گرفته شود.
محمداسماعیل اسمعیلی جلودار، باستانشناس و عضو انجمن علمی باستانشناسی ایران درباره راهکارهای مقابله با حفاری و قاچاق گفت: راهکارهایی متعددی برای جلوگیری از این جریان داده میشود، اما معتقدم برای داشتن راهکار باید جمع متفاوتی شویم. حذف کردن گنج و گنجیابی از طرف مردم کار سادهای نیست. در قضیه «پوآرو»، تیمی از چند متخصص جمع شدیم و کار رسانهای کردیم، کار بزرگی شد. اتفاقی را که در مجلس قرار بود رقم زده شود هم مانع شدیم.
عضو انجمن باستانشناسی ایران گفت: در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، سمنها فعال شدند و یکباره نشاطی در جامعه راه افتاد، اما بعد از مدتی دیدند خطرناک میشود اگر سازمانهای مردمنهاد قدرتی پیدا کنند، چون میتوانند در تمام لایهها تاثیرگذار باشند، مانع آنها شدند. متاسفانه وزارت میراث فرهنگی به جایی تبدیل شده است که آنهایی را که با آن هستند، دعوت میکند و آنهایی را که با این وزارتخانه نیستند اصلا نمیپذیرد.
مریم صباغیان، دانشجوی دانشکده مهندسی برق دانشگاه تهران و پژوهشگر آزاد، نتیجه پژوهشی که همراه باستانشناسان درباره جریان گنجیابی در فضای مجازی انجام داده است، ارائه کرد و گفت: اگر میزان جستجوی کلید واژگان گنج یابی را در گوگل به عنوان شاخصی در نظر بگیریم که نمایانگر علاقه جامعه به گنجیابی است میبینیم در ۱۵ سال گذشته در ابتدا این موضوع فقط در استانهای بزرگ وجود داشته است. در دو سال بعد نیمه غربی کشور و چند سال بعدش کل کشور درگیر میشود.
او ادامه داد: در سالهای اخیر جستجوی کلیدواژههای گنجیابی از وبسایتها به شبکههای اجتماعی انتقال پیدا کرده است. بیش از ۹۰ درصد محتوای گنجیابی که توسط مردم دیده میشود، در اینستاگرام قرار دارد، چند درصد در یوتیوب و زیر یک درصد در وبسایتها بوده است. اگر کاری میخواهد انجام شود باید در اینستاگرام انجام شود و صفحات آنها در در این فضا بسته شود. بررسیها نشان میدهد در یک بازه ۴۵ روزه، پستهایی با هشتگ «دفینه» روزانه یک و نیم میلیون بار دیده میشود. این اعداد برای کشوری در جمعیت ما یعنی فاجعه. اعداد کنار جمعیت معنی پیدا میکند.
این پژوهشگر افزود: اطلاعات هزار اکانت را استخراج کردیم که نشان میدهد یک شبکۀ متشکل از تعدادی خوشه است که هر کدام زیرشاخه دارند. مثلاً مورد «پوآرو»، صفحه او در اینستاگرام در تابستان سال گذشته ۱.۴ میلیون دنبالکننده داشت و یک پستش ۷ یا ۸ میلیون بار دیده شد. گاه میزان بازدید پستهای آنها بیش از تعداد دنبالکنندگانشان است. این اعداد زمانی معنادار میشود که آن را در کنار دنبالکنندگان صفحه موزه ملی ایران قرار دهید.
صباغیان همچنین گفت: بررسیها در این پژوهش نشان میدهد جستوجوی گنجیابی کمترین همبستگی را با نرخ بیکاری استانها و بیشترین همبستگی را با خرافه و باور دارد.
نوروز رجبی، باستانشناس و کارشناس رسمی دادگستری تعیین قدمت و ارزیاب اموال فرهنگی تاریخی در ادامه این بحثها گفت: دخالت مردم در قاچاق آثار تاریخی امر تازهای نیست و به هیچ دولتی هم محدود نبوده است. اما با این کار نه تنها به بافتهای تاریخی آسیب زدهایم، بلکه به محوطههای تاریخی آسیب رسانده شده است.
او در ادامه به پروندههای بیسرانجام کشف و ضبط اشیاء تاریخی در مبادی خروجی کشور اشاره کرد و افزود: اواخر دهه شصت، حدود ۱۸ هزار شیء را در فرودگاه مهرآباد تهران ضبط کردند، ولی سرانجامِ آن پرونده هیچ اتفاقی نیافتاد و خیلیها هم در ماجرای آن دخیل بودند. اردیبهشت سال ۱۴۰۲ اتفاق مشابهی در فرودگاه بینالمللی تهران رخ داد، اما آن پرونده به کجا رسید؟ قاضی و کارآگاه از مدیران وزارتخانه این پرونده را بیشتر دنبال میکنند و پرونده همچنان مفتوح است.
رجبی اظهار کرد: باستانشناسان عموما موتور محرکه وزارتخانه میراث فرهنگی بودهاند و در برابر آسیبها همواره در خط مقدم بودهاند. در ارتباط با اتفاق ننگین مجلس (با پیشنهاد حراج و خرید و فروش آثار تاریخی)، باستانشناسان نقش اول را داشتند و اگر نتوانند جلوی قاچاق و حفاریها را بگیرند، بهتر است بروند کافه بزنند.
این باستانشناس ادامه داد: بهار ۱۴۰۳ در پژوهشگاه میراث فرهنگی، کمیتهای شکل گرفت که در آن، باستانشناس، مستندساز، معمار، حقوقدان و حتی کسی که فقه خوانده بود، عضو بودند اما آن کمیته در دولت قبل به نتیجه نرسید. در دوره جدید جمعی از باستانشناسان، نامهای را برای وزیر میراث فرهنگی فرستادند و چند هشدار درباره بحرانهای موجود در محوطههای تاریخی و همچنین فضای مجازی دادند اما اساسا در وزارت میراث فرهنگی، تخریب و غارت آثار تاریخی مسئله نیست. کاری که باید انجام دهیم این است که آن را به مسئله تبدیل کنیم. البته مسئله اکنون ما این است که وزیر میراث فرهنگی و مدیرکل حقوقی این وزارتخانه، غیرمتخصص هستند و در این شرایط اتفاقات بدی رخ میدهد.
پژمان مظاهریپور، مستندساز میراث فرهنگی در ادامه این نشست گفت: سال ۸۴ فیلمی درباره غارت جیرفت کار میکردم که آن زمان آقای مجیدزاده در جیرفت کاوش میکردند. جیرفت دادستانی داشت به نام خداداد سالاری، که شخص دلسوز میراث فرهنگی بود و نفوذ بالایی داشت. از حجم غارتهای جیرفت در آن دوران احتمالا اطلاع دارید، دو سال تمام آنجا را حفاری و غارت کردند. آن دادستان، دو حکم اعدام داد، درحالی که نیروی انتظامی جیرفت میگفت ما در آن دو سال فقط تلاش میکردیم هر کسی سر چاله خود کار کند و درگیری پیش نیاید. با این پیشینه، به نظرم برخورد قضایی به خاطر فقدان قانون نیست که صورت نمیگیرد، معتقدم برخورد قانونی با ماجرای حفاری و قاچاق باید در سطح مواد مخدر باشد، چون این جریانی است که میخواد ایران نباشد، آن جریان باهوش است و میخواهد آثار ایران را پاک کند، میدان جنگ بزرگی است.
میثم لباف خانیکی، باستانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، وضعیت قاچاق آثار تاریخی و حفاری به انگیزه گنجیابی را به سرطانی تشبیه کرد که هرچه سریعتر به شیمیدرمانی نیاز دارد، و در ادامه حضور یگان حفاظت میراث فرهنگی را در این جلسات ضروری دانست و گفت: ما در روز خلیج فارس، همایش میگذاریم و خودمان ایرانیها جمع میشویم و تاکید میکنیم خلیج فارس، خلیج فارس است، درحالیکه باید به کسانی که نمیدانند از خلیج فارس بگوییم. در جلساتی هم که موضوع آن راهکار جلوگیری از قاچاق و حفاری است باید یگان حفاظت هم حضور میداشت.
او در ادامه تاکید کرد: گامهای عملی برخورد با متخلفان در موضوع قاچاق و حفاری، با استفاده از قانون باشد، چون ظاهراً قانون آن تصویب شده است اما پرسش این است که چرا هیچ کاری نمیکنند و بازده کار آنها را نمیدانیم کجا باید ببینیم.
علیرضا غریبدوست، دبیر انجمن حقوقشناسی در پاسخ به پیشنهادهایی که برخورد قضایی را یکی از راهکارهای مقابله با حفاری و قاچاق دانستند، گفت: به نظرم اصلا روی این موضوع حساب باز نکنید. مثلاً در موضوع کوهسار بادفر، که مکان و موقعیت او مشخص بوده است، شبکه آن نمیتواند متعلق به یک نفر باشد و همه در آن نقش دارند. ما در سطح بسیار بالا این پرونده را تعقیب کردیم، برای این شخص محکومیت قطعی سه سال و ۹ ماه دادند اما از مرز خارج شد، چون وثیقه آن ۵۰۰ میلیون تومان بود و این فرد وثیقه را پرداخت کرد، میگویند ممنوعالخروج هم نبوده است. این شخص دو پرونده همزمان داشت که حکم جلب دارد و اگر در ایران باشد مقام قضایی باید او را جلب کند، درحالی که آزاد است، پس در پیگیری این موارد روی هیچکسی حساب نکنید.
کوروش محمدخانی، رئیس جامعه باستانشناسی ایران و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در پایان این نشست گفت: این، اولین نشست از مجموع نشستهای هماندیشی راهکارهای مبارزه با قاچاق و حفاری است، در نشستهای آینده باید افرادی که در وزارتخانه هستند به ویژه مدیر کل حقوقی وزارتخانه دعوت شوند و پیشنهاد شد افراد دیگری هم باشند، چون ما اینجا نیستیم که ببینیم میتوانیم یا نمیتوانیم کاری انجام دهیم، ما حتما میتوانیم کارهایی را انجام دهیم ولی باید یکسری افرادی که درگیر کار هستند، از جمله نمایندگان مجلس در نشستهای بعدی دعوت شوند تا با میراث فرهنگی آشنا شوند. در ابتدا باید این آشنایی ایجاد شود.
محمدخانی با تخصص بررسیهای ژئوفیزیک و توپوگرافی در باستانشناسی در ادامه این بحث تاکید کرد: دستگاهی به نام «طلایاب» یا «شعاع زن» و «نقطه زن» اصلا وجود ندارد. اسباببازیهایی که به نام فلزیاب هستند، متاسفانه با آن عنوان فروخته میشود. به ما میگویند نمیتوانیم با آن برخورد کنیم چون در اکتشاف معدن استفاده میشود. من فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی اکتشاف معدن هستم و قاطعانه تاکید میکنم در اکتشاف معدن اصلاً از این دستگاهها استفاده نمیشود، این دستگاهها، اسباببازی است؛ دستگاههایی که با عنوان شعاعزن، نقطهزن، طلایاب و دفینهیاب معرفی میشود. در جنگ جهانی دوم دستگاههای الکترومغناطیسی برای اکتشاف مین ساخته شد که این دستگاهها با روش الکترومغناطیس کار میکند، حساسیت مغناطیسی مواد زیر سطحی را اندازهگیری میکند و پتانسیل الکتریکی شعاع آن را مشخص میکند. آنچه همه قاچاقچیها میگویند نیست و حداکثر تا شعاع ۳۰ سانتیمتر تا ۵۰ سانتیمتر را مشخص کند، نه اینکه مثلا جام حسنلو را در عمق ۶۰۰ متری یا ۷۰۰ متری از شعاع زمین تشخیص دهد. من به همه دانشجویان آموزش میدهم اینها دستگاههای مکانیابند، نه تصویر مشخص میکنند، نه شعاع مشخص میکنند، نه برای عمق خیلی زیاد کاربرد دارند، اصلا و ابدا همچین دستگاههایی ساخته نشدهاند. به عنوان یک شخصی که تحصیل کرده این رشته است میگویم که دستگاهی به نام طلایاب وجود ندارد، چون از لحاظ علمی طلا جذب آهنربا نمیشود و نمیتوتند واکنش نشان دهد، بنابراین نمیتوانیم آن را اندازهگیری کنیم. دستگاههایی که وجود دارند فقط برای شیادانی که آنها را میفروشند درآمد خیلی خوبی ایجاد کرده است.

محمد مهدی کلانتری، دبیر پویش ملی نجات بافت تاریخی در پایان این بحثها از جمع حاضران این نشست، به موضوع گنجیابیهای دولتی اشاره کرد که در این نشست به آن پرداخته نشد و خواست که به این موضوع توجه شود و گفت: وقتی وزیر میراث فرهنگی میگوید وظیفه ما دفینهیابی است... وای به روزی که بگندد نمک. یک سال تمام با بیل مکانیکی حفاری کردند، وزیر قبلی درگیر این موضوع بود و عقبه او هنوز در وزارتخانه میراث فرهنگی هستند.
انتهای پیام
نظرات