به گزارش ایسنا، در دل مرکز شهر تهران، جایی در کوچه قرینه و نوستالژیک، که با نام «لولاگر» شناخته میشود، ساختمانی قدیمی و بازسازیشده میزبان یکی از خاصترین موزههای پایتخت است؛ موزهای نه فقط برای تماشا، بلکه برای تجربه، لمس، شنیدن و بازی کردن.
موزه اسباببازی، در یک طبقه از این ساختمان با چندین بخش مجزا، ماجراجویی شگفتانگیزی است در دل خاطرات کودکانه، آیینهای بومی، تحولات فرهنگی و داستانهای جهانی. اینجا، اسباببازیها تنها اشیای بیجان نیستند، هر کدام با داستانی، با راوی، با گذشتهای پرماجرا به استقبال بازدیدکننده آمدهاند.
بازیهای بومی ایران؛ از خاک، نی، پارچه و خیال
نخستین بخش موزه به بازیها و اسباببازیهای بومی ایران اختصاص دارد؛ جایی که آثار دستساز کودکان دیروز، با مهارت امروز بازآفرینی شدهاند. اسبهای چوبی، فرفرههایی از ساقه نی، عروسکهایی پارچهای با نخهای رنگی، تکمهای آذری، و سازههایی از برگ نخل یا گل رس، نه تنها بازتابی از اقلیم و مواد در دسترس هستند، بلکه آینهای از فرهنگ عامه، آیینها، و ذوق کودکانه مردمان این سرزمیناند. نکتهی جالب آنکه بسیاری از این بازیها و اسباببازیها، توسط هنرمندان معاصر ایرانی به دقت و احترام بازآفرینی شدهاند تا اصالتشان حفظ شود و قابلیت نمایش در یک فضای موزهای را پیدا کنند.
بازیهای بومی جهان، اسباببازیهایی که مرز نمیشناسند
در بخش مجاور، مجموعهای از بازیها و اسباببازیهای بومی ملتهای دیگر به نمایش درآمده است، از عروسکهای آیینی آفریقایی گرفته تا سازههای چوبی اروپای شرقی، از اسباببازیهای کاغذی ژاپنی تا تکهچوبهایی که کودکان آمریکای لاتین به ماشین و حیوان تبدیلشان میکردند. این بخش، گواهی است بر آنکه زبان بازی، زبان جهانیست و خیال کودکانه در هر نقطهای از جهان ریشه در خلاقیت، دستسازهها و قصهها دارد. در این بخش نیز، برخی از نمونهها با الهام از نسخههای اصلی، توسط هنرمندان ایرانی بازسازی شدهاند تا تداوم سنتها و احترام به فرهنگها حفظ شود.
سیرک، دلقکها و رقص رنگها
در بخشی فانتزیتر از موزه، با مجموعهای از عروسکهای سیرکی و دلقکها مواجه میشویم، اسباببازیهایی که با طراحی اغراقآمیز، لباسهای رنگارنگ و حالتهای چهرهی خندان یا غمگین، مخاطب را به فضای خیالانگیز سیرکها و نمایشهای کودکانه میبرند. این بخش، تلفیقی است از طنز، وهم، و خاطرات دستهجمعی.
مجموعهای از باربیها؛ نگاهی به عروسکهای مدرن و صنعتی
در یکی از ویترینهای رنگی و چشمنواز، عروسکهای باربی با لباسهای متنوع، خانهی رویاهاو وسایل جانبیاش صف کشیدهاند؛ مجموعهای که بیدرنگ کودک درون بسیاری از مخاطبان بزرگسال را بیدار میکند. تماشای این عروسکها، بسیاری را به یاد لحظههایی میبرد که ساعتها غرق در خیالپردازیهای کودکانه میشدند؛ بازی با باربی، طراحی سناریوهای طولانی، ساختن زندگیهای خیالی، و گاهی حتی دوختن لباس برای او با تکهپارچههای کوچک خانه. باربی در این موزه فقط یک عروسک نیست، نمادی است از خاطرات، بازیهای بیپایان و دنیای بیدغدغهی کودکی، که حالا در قاب موزه، تماشاگر لبخندهای آرام و حسرتآلود بازدیدکنندگان است.
در یکی دیگر از ویترینهای دلنشین موزه، چند دوربین مکِهای کوچک جا خوش کردهاند، همانها که وقتی کودکی، کنجکاوانه چشمهایت را روی چشمیشان میگذاشتی، جهانی از رنگ و نور پیش چشمت جان میگرفت. با هر فشردن دکمه، منظرهای تازه از دل یک دیسک کوچک میچرخید و ظاهر میشد. برای خیلی از ما، این دوربینهای ساده اولین سفرهایمان به دنیای خیال بودند، سفرهایی که نه بلیت میخواست، نه چمدان. فقط کافی بود یکلحظه چشم بگذاری و کلیک… و تصویر تازهای تو را با خود ببرد.
بازیهای دیجیتال، حملونقل و ماجراجویی
در یکی از اتاقهای موزه، مجموعهای از بازیهای رایانهای کلاسیک نگهداری میشود؛ کنسولهایی همچون آتاری، بازیهایی با گرافیک ساده اما خاطراتی عمیق. در کنار آنها، مجموعهای متنوع از اسباببازیهای حملونقل از قطار و اتومبیل گرفته تا هواپیما و کشتی به چشم میخورد که دنیای حرکت و سفر را برای کودکان شبیهسازی کردهاند.
تنتن، میکیموس و جهان شخصیتها
فیگورهایی از شخصیتهای محبوبی چون تنتن و میکیموس بخشی دیگر از موزه را تشکیل میدهند؛ نمادهایی که هم در دنیای کتابهای مصور جایگاه دارند و هم در سینما و تلویزیون جهانی شدهاند. این مجموعه، بازتابیست از تأثیر فرهنگ تصویری در ساختن دنیای کودکی.
رباتها، فضا و رویاهای تکنولوژیک
اگر اهل دنیای آینده و فناوری باشید، مجموعهای از رباتهای قدیمی و اسباببازیهای فضانوردی شما را شگفتزده خواهد کرد. یکی از جالبترین نمونهها در این بخش، قدیمیترین ربات موجود در مجموعه است. در کنار آن، فضاپیماها و آدمفضاییهای پلاستیکی، تخیلات علمی کودکانه را از دهههای پیشین تا امروز نشان میدهند.
آلیس، لگو و جادوی بازسازی
در بخشی کوچک اما شگفتانگیز، بازدیدکننده وارد دنیای قصهی آلیس در سرزمین عجایب میشود؛ فضایی بازآفرینیشده با دکور، نور و اسباببازیهایی که حال و هوای داستان را تداعی میکنند. دیواری دیگر نیز به تاریخچه لگو اختصاص یافته است؛ بازیای که از قطعات ساده آغاز شد و امروز به ابزاری برای معماری، قصهگویی و حتی آموزش تبدیل شده است.
روایتگری، بازیگری، تجربهگری
موزه اسباببازی فقط فضایی برای تماشا نیست. در جایجای موزه، راویانی با علاقه و دانش، داستان پیدایش هر اسباببازی را تعریف میکنند؛ از خاستگاه جغرافیایی آن تا سازندهاش، از تاثیرات فرهنگی تا روند تکاملش در طول زمان. این روایتگری یکی از امتیازات بزرگ موزه است که فضای بیجان ویترینها را به تجربهای زنده تبدیل میکند.
از همه جالبتر، بخشی از اسباببازیها در موزه آماده شدهاند تا بازدیدکنندگان بتوانند با آنها بازی کنند. این بخش، مخاطب را از تماشاچی به بازیگر تبدیل میکند؛ تجربهای منحصر به فرد که نه تنها کودکان بلکه بزرگترها را هم مجذوب خود میسازد.
آزاده بیات، مدیر موزه اسباب بازی درباره بخشهای دیگر این موزه میگوید: کارگاه کوچکی داریم؛ یک کارگاه خود ساخته برای ساخت اسباببازی. بچهها در آن اسباببازی میسازند. خیلی از اسباببازیهایی که در اینجا میبینید، در همین کارگاه تولید شدهاند. فروشگاه هم داریم که برخی از اسبابهایی که خودمان ساختیم و یک سری اسباب بازی دیگر برای فروش گذاشتیم.
بیات روند شکلگیری موزه اسباب بازی را اینگونه روایت میکند: در واقع این موزه سال گذشته، یعنی در ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ این موزه افتتاح شد. البته پیشتر در سال ۱۳۹۸ بخشی از این مجموعه اسباببازیها در قالب یک نمایشگاه موقت در «موزه عروسکهای ملل» به نمایش درآمد، به دلیل ظرفیت و پتانسیل بسیار زیاد اسباب بازی تصمیم گرفتم این مجموعه را بهصورت یک موزه مستقل دایر کنم. این ساختمان را اجاره کردیم، مرمت انجام دادیم، و اسباببازیها را در آن چیدمان کردیم.
او درباره شائبههایی مبنی بر اینکه موزه از سال ۱۹۵۰ فعالیت داشته، و دوباره اندازی شده است، توضیح میدهد: نه، این موزه بهصورت مستقل از سال گذشته فعالیت خود را آغاز کرده است. موزه اسباببازی، یک موزه خصوصیست که مجموعهای خصوصی از اسباببازیها در آن گردآوری شده است. بخشی از این مجموعه نیز به ما اهدا شده. در حال حاضر، بیش از دوهزار شیء در موزه به نمایش درآمدهاند و مدام هم بخشهای جدیدی به آن اضافه میشود. برخی از این اشیاء را به مناسبتهای مختلف از انبار خارج کرده و به نمایش میگذاریم.
مدیر موزه اسباب بازی هدف اصلی این موزه را معرفی ارزش بازی در فرهنگها و تاریخ کشورهای مختلف، بهویژه ایران میخواند و میگوید: ما تلاش میکنیم بازیچههایی را که از یاد رفتهاند، احیا کنیم، آنها را به نسل جدید بشناسانیم و داستان خلق هر اسباببازی و ماندگاریاش در طول زمان را روایت کنیم. واقعاً روی داستان شکلگیری اسباببازیها تأکید داریم. برایمان مهم است که مخاطب بداند هر کدام از اینها چگونه پدید آمدهاند. برای مثال، بعضی اسباببازیها از یک ایده خیلی ساده یا از یک دورهمی دوستانه زاده شدهاند و امروزه همچنان تولید میشوند.
بیات شاخصترین آثاری را که در موزه وجود دارد، مربوط به بخش بازیهای بومی ایران میداند و میافزاید: پیش از عید، اصلاً بخشی برای اسباببازیهای ایرانی نداشتیم. آن اتاق کارگاه ما بود و خیلی حیف بود. تلاش کردیم مجموعه اسباببازیهای ایران را غنیتر کنیم. از جمله مجموعهای از آقای زردشت هوشور (که کتاب دانشنامه اسباببازی تهران را نوشتهاند) را از مجموعه شخصیشان خریداری کردیم و بخشی را نیز ایشان اهدا کردند. در نهایت توانستیم بخش اسباببازیهای ایرانی را شکل دهیم. شخصاً این بخش را خیلی بیشتر دوست دارم، چون بومی و متعلق به فرهنگ خودمان است و در عین حال، ریشه در فرهنگهای متنوع ایرانی دارد. در حالیکه بخش اسباببازیهای صنعتیتر در موزه ما از نظر تعداد اشیاء غنیتر است. اما مخاطب با اسباببازیهای بومی ما ارتباط عمیقتری برقرار میکند. بسیاری از آنها را نمیشناسد و با دیدنشان کنجکاو میشود، در حالی که اسباببازیهای صنعتی برایش آشناست.
او با تاکید بر اینکه مخاطب این موزه فقط کودکان نیستند، میگوید: موزه برای هر دو گروه بزرگسال و کودک طراحی شده است. در واقع، ارتباط بزرگسالان با موزه گاهی عمیقتر هم میشود، چون آنها با دیدن اسباببازیهای دوران کودکیشان به خاطراتشان برمیگردند. اما بچهها هم وقتی وارد فضای تعامل میشوند، جذب میشوند و با اسباببازیها ارتباط میگیرند. شاید اول فکر کنیم که بچهها این اسباببازیها را نمیشناسند، اما وقتی امکان تعامل برایشان فراهم شود، آنها بازی میکنند، تجربه میکنند و درگیر میشوند. ما در هر بخش، دستکم دو یا سه بازیچه گذاشتهایم که بچهها بتوانند با آنها تعامل کنند و بازی کنند. این اتاق که الان در آن هستیم، قبلاً اتاق بازی بوده و خیلی پرطرفدار بود. بچهها بازیهای مختلف را اینجا امتحان میکردند. امیدواریم در آینده امکانات بیشتری فراهم کنیم و بخش تعاملی را توسعه دهیم تا برای کودکان و نوجوانان جذابتر شود. کارگاههای ساخت هم داریم، بهویژه برای اردوهای دانشآموزی گروهی. بچهها بعد از بازدید از موزه، در کارگاه شرکت میکنند، یک اسباببازی میسازند و با خودشان به خانه میبرند.
بیات درباره ارتباط بزرگسالان با موزه اسباب بازی توضیح میدهد: گروه بزرگسالان وقتی وارد این فضا میشوند، اسباببازیهایی را میبینند که با آنها بزرگ شدهاند. این نوستالژی آنها را جذب میکند که بیشتر در موزه بگردند، بیشتر بشنوند، بیشتر ببینند. راهنماهایی که همراه بازدیدکنندگان هستند، روایتهایی تعریف میکنند که خیلی برایشان جذاب است. موزه همراه با راهنماست و راهنما محور. البته گاهی بازدیدکنندگان میگویند که ترجیح میدهند خودشان بچرخند، اما وقتی گوششان تیز میشود و داستانها را میشنوند، جذب میشوند و به گروه ملحق میشوند. ما برای کودکان و بزرگسالان، راهنماهایی داریم که متناسب با گروه سنی و نیاز آنها محتوا را تنظیم و ارائه میکنند. تورهای گروهی هم داریم که در قالب قصه و نمایش اجرا میشوند تا ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار شود. این تورها از قبل باید هماهنگ شوند تا امکانات برای آنها فراهم شود.
مدیر موزه اسباب بازی مهمترین چالش این موزه را از زمان راهاندازی تاکنون مسئله مالی و هزینههایآن میداند و میافزاید: اجاره سنگینی پرداخت میکنیم و هزینه پرسنل هم بالاست. خدا را شکر، تا الان بهطور سر به سر پیش رفتهایم، اما برای ادامه و توسعه واقعاً به حمایت نیاز داریم. میخواهیم رویدادهای بیشتری برگزار کنیم، اما نیازمند حمایت مالی و معنوی هستیم. تنها مجوز ما از میراث فرهنگی است.
او همچنین به برگزاری رویداد تنتن در این موزه اشاره میکند و توضیح میدهد: این رویداد با استقبال زیادی مواجه شد. همان روزها بود که صف طولانی در کوچه داشتیم. همچنین، در پاییز و زمستان، سومین جمعه هر ماه را به کوچهبازی اختصاص داده بودیم. از صبح بازیهایی که قبلاً در کوچهها انجام میشدند یا بازیهای بردگیم امروزی را با هم انجام میدادیم. همه استقبال کردند. حالا امیدواریم در سال جدید بتوانیم برنامه کوچهبازی را ادامه دهیم.
بیات میگوید: موزه اسباب بازی برای نسل Z هم جذاب است، نمیدانم دقیقاً چرا، ولی اینجا برای آنها هم خیلی جذاب بوده. ما هیچ تبلیغاتی نکردیم، اما چند صفحه اینستاگرامی تهرانگردی و چند بلاگر آمدند و معرفی کردند. شاید همین باعث شده، ولی از حجم و نوع ارتباط مخاطبان «نسل زد» خودمان هم شگفتزده شدیم. آنها فقط نمیآیند که ببینند، بازی میکنند، عکاسی میکنند، تعامل دارند.
مدیر موزه اسباب بازی تاکید میکند: ما واقعاً به حمایت نیاز داریم. هم از مردم و هم از نهادها. حمایت آنچنانی نمیخواهیم، اما اگر همدلی باشد، میتوانیم این فضا را توسعه بدهیم. اسباببازی و بازی، بهویژه در حالوهوای امروز جامعه ما، خیلی مهماند. وقتی میبینم هر نفر با لبخند از اینجا خارج میشود، نفس راحتی میکشم و خدا را شکر میکنم. ما دفتر یادداشتی داریم که بازدیدکنندگان در آن مینویسند. خیلیها نوشتهاند که این یک ساعت برایشان فرصتی بوده تا از فشارها فاصله بگیرند. اینها واقعاً جای شکر دارد، ولی ادامه این مسیر، به کمک و همدلی همه نیاز دارد.
موزه اسباب بازی در فصل بهار و تابستان، از یکشنبه تا جمعه، از ساعت ۱۱ صبح تا ۹ شب باز است.
قیمت بلیت ورودی برای بزرگسالان ۱۵۰ هزار تومان، برای کودکان و نوجوانان ۱۱۵ هزار تومان و برای دانشجویان ۱۲۵ هزار تومان است. گروهها و تورها هم شامل تخفیف ۳۰ درصدی میشوند.
انتهای پیام
نظرات