عرفان شیرنگی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: انتخاب نام «بلوف زودرس» بر مبنای خاصیت درونی نمایش انجام شده است. این عنوان در نگاه نخست، یادآور اصطلاح «بلوغ زودرس» است؛ اما ما آگاهانه واژه «بلوف» را جایگزین کردهایم. کلمه «بلوف» به معنای دروغ یا دستکاری واقعیت است که از مضامین محوری این نمایش محسوب میشود. با ترکیب آن با مفهوم «زودرس» به تعبیری استعاری هم دست یافتهایم که اشاره به رخدادهایی دارد که برای دو شخصیت نوجوان نمایش در کنار اشخاص بزرگتر رخ میدهد، اموری که شاید هنوز برای سن آنها زود باشد.
وی در خصوص فضاسازی این نمایش گفت: فضای نمایش در گذشتهای نهچندان دور از ایالت تگزاس آمریکا، در دهه نود قرن بیستم جریان دارد که تلاش شده است با جزئینگری در طراحی صحنه، لباس، گریم و نورپردازی، تماشاگر را به باورپذیری این موقعیت زمانی و مکانی نزدیک کنیم. همچنین سبک گروه موسیقی که روی صحنه به صورت زنده اجرا میکنند، در خدمت ایجاد همین فضا بوده است.
کارگردان تئاتر «بلوف زوردس» افزود: اتمسفر کلی نمایش آمیزهای است از کمدی و خشونت؛ لحظاتی که به ظاهر خندهدار هستند اما در بطن خود بار دراماتیک یا حتی خشن دارند. این درهمتنیدگی هدفمند، در روابط بین شخصیتها و موقعیتهای نمایشی تجلی یافته است.
شیرنگی بیان کرد: نمایشنامه این اثر توسط حسین دیسفانی، نوشته شده است. این متن حدود ۱۰ سال پیش نگاشته شده و طی این سالها به دلایل مختلف به صحنه نرسیده بود. حتی قرار بود چند مرتبه در مشهد و یا تهران اجرا شود که محقق نشد، اما سرانجام این طلسم شکسته شد.
وی اضافه کرد: در زمان نگارش، نمایشنامه به زبان انگلیسی نیز ترجمه و در بخش نمایشنامهنویسی چند جشنواره مرتبط در ایالات متحده نیز پذیرفته شد. البته عنوان اثر در آن زمان «شراب غاز» بود که بنا به صلاحدید من و موافقت نویسنده تغییر یافت.
این کارگردان عنوان کرد: برای من، هنگام خواندن این متن تداعیهایی از اتمسفر آثار مارتین مکدونا (نمایشنامهنویس ایرلندی) و سبک فیلمسازی کوئینتین تارانتینو (کارگردان سرشناس آمریکایی) که کمدی و خشونت را تلفیق میکنند، ایجاد شد که برایم جذاب بود.
شیرنگی در خصوص پیام این نمایش اظهار کرد: من خود را در جایگاه پیامرسان نمیبینم. به باور من خلق یک تجربه هنری حاصل تعامل بین هنرمند و تماشاگر و مسئولیتپذیری هر دو طرف است. ما به عنوان گروه اجرایی موظفیم در ساخت اثر دقت کنیم، نشانهها را آگاهانه چیدمان کنیم و ترکیبی زیبا و معنادار ارائه دهیم. اما در سوی دیگر، تماشاگر نیز مسئولیت دارد به جزئیات توجه کند، از اندیشیدن فراری نباشد تا کلید قفلها را پیدا کند، از کشف و در نهایت فهم جهان اثر لذت ببرد و احساس ارزشمندی به دست آورد.
وی افزود: متأسفانه روندی رایج شده که انگار هر چه اثر مستقیمتر باشد و لقمهاش را جویدهشدهتر منتقل کند، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. در حالی که آثار تأملبرانگیز و دارای رمزگان گستردهتر، اغلب مهجور میمانند. بنابراین ترجیح میدهم پیام نمایش را صریح بازگو نکنم، بلکه مخاطب را دعوت کنم در حین تماشای نمایش آن را کشف کند.
کمدی در این نمایش ابزاری برای برجستهسازی روابط انسانی است
این کارگردان در خصوص نوع کمدی اثر خود گفت: نمایش ما یک کمدی مرسوم یا مبتنی بر لودگی نیست. موقعیتهای نمایش برای شخصیتها کاملاً جدی و واقعیاند، اما از نگاه بیرونی ممکن است خندهدار به نظر برسند. کمدی در این اثر، نه هدف که ابزار است؛ ابزاری برای برجستهسازی تضادها و روابط انسانی. ما در پی خلق لحظههای واقعی هستیم که گاه بهطور ناخواسته منجر به خنده میشوند.
شیرنگی در مورد بازخورد مخاطبان این اثر بیان کرد: تا پیش از تعطیلی ناگهانی سه اجرای هفته گذشته که به صورت غیرمنتظره و بدون اطلاع قبلی لغو شد، استقبال از نمایش بسیار خوب و مطابق انتظار بود. اگرچه این وقفه موقت بر روحیه و روند پیشرفت گروه تأثیر گذاشت، اما در مجموع ارزیابی ما از کیفیت و کمیت بازخوردها مثبت است و انرژی خوبی از تماشاگران دریافت میکنیم.
وی با اشاره به فرآیند انتخاب بازیگران این اثر گفت: فرآیند انتخاب بازیگر برای من بسیار دشوار بود، چراکه من برای انتخاب بازیگر در آثارم سه معیار اصلی دارم، اول اخلاق حرفهای، دوم توانمندی بازیگری و سوم امکان همکاری از نظر دسترسپذیری زمانی که جمع شدن هر سه شاخص در یک نفر امری نادر است. اما با وجود چالشهایی مانند تداخل زمانی برخی پروژهها، در نهایت از ترکیب نهایی بازیگران بسیار رضایت دارم؛ چه از نظر اخلاق حرفهای، چه کیفیت بازیگری و چه تعهد به پروژه.
این کارگردان افزود: از سوی دیگر موسیقی نیز در این اثر فقط نقش پسزمینه ندارد. سه نوازندهای که روی صحنه حضور دارند، همزمان نقشهایی نمایشی را نیز ایفا میکنند و جزئی از فضای دراماتیک نمایش هستند.
شیرنگی در خصوص چالشهای اجرای نمایش گفت: چالشها همیشگی هستند. موضوع انتخاب تماشاخانه در مشهد، این روزها به یکی از چالشهای جدی برای گروههای تئاتری تبدیل شده؛ بحرانی که احتمالاً خیلی از دوستان فعال در تئاتر مشهد بهخوبی با آن آشنا هستند. ما نیز در این خصوص با چالشی جدی مواجه بودیم. هنگام تصمیم به شروع این پروژه در سال گذشته امکان ادامه فعالیتهای «پردیس تئاتر مستقل» به دلایل تأسفباری در هالهای از ابهام بود و هنوز خبری هم درباره بازگشایی تماشاخانه «مرکز تئاتر کربن» منتشر نشده بود و عملاً فضای اجرای تئاتر در بنبست قرار داشت. در آن مقطع تنها تماشاخانه خصوصی فعال، «کمپانی هنری مایان» بود که با توجه به شرایط ذکر شده با ترافیک تقاضا مواجه بود.
این کارگردان افزود: در این فضا، دسترسی به تماشاخانه حوزه هنری و سالن اصلی تئاتر شهر هم به شدت بسته و دشوار بود. ورود به حوزه هنری از نگاه من تجربهای است تحقیرآمیز؛ چراکه فراتر از پروتکلهایی که ناچاریم از مجرای اداره ارشاد طی کنیم، آنها هم ضوابط جداگانه و محدودکنندهای دارند که عمدتاً در راستای سیاستهای حامی هنر نیست. من هم با آگاهی کامل از این وضعیت، تصمیم گرفتم اصلاً پیشنهادی برای اجرا در آنجا ارائه ندهم.
شیرنگی ادامه داد: اما نکته مهمتری که باید ذکر کنم مربوط به اقداماتی است که برای دریافت سالن «تئاتر شهر» انجام دادیم. تماشاخانههای خصوصی حق دارند بر اساس سیاستها و تصمیمات شخصی خود، به گروهها سالن بدهند یا ندهند اما مراکز دولتی چنین حقی ندارند. این مراکز از بودجه عمومی، یعنی منابعی که متعلق به ملت ایران است ارتزاق میکنند. حتی مدیران این مراکز نیز حقوقشان را از خزانه دولت میگیرند.
وی بیان کرد: البته توقع نداریم که سالن تئاتر شهر را به همه گروهها و در هر شرایطی اختصاص دهند، چون طبیعتاً محدودیتهایی وجود دارد. اما حداقل توقع ما این است که یک شیوهنامه رسمی، شفاف و عقلانی منتشر شود؛ شیوهنامهای که مشخص کند بر اساس چه اصول و ضوابطی، امکانات دولتی میان هنرمندان توزیع و به عدالت تقسیم میشود. بارها این موضوع را با مدیر وقت تئاتر شهر نیز مطرح کردهام.
این کارگردان گفت: اگر این شیوهنامه علنی منتشر شود و ما ببینیم که مثلاً بر اساس آن، نوبت اجرا به ما نرسیده، طبیعی است که اعتراضی نخواهیم داشت و به آن احترام میگذاریم. اما وقتی چنین دستورالعملی وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد، جرأت انتشارش را ندارند، نتیجهاش این میشود که ما دچار سوءتفاهم میشویم. شاید واقعاً در پشت صحنه، منابع بر اساس اصول درستی توزیع میشوند، اما نبود شفافیت، اجازه نمیدهد ما این را درک کنیم.
شیرنگی ادامه داد: وقتی احساس میشود که مدیران و کارمندان ادارات، خودشان را «ارباب» ما میدانند وضع بسیار خطرناک میشود. این را باید به زبان اداری رایج این مملکت به ایشان گوشزد کرد که نقش «ارباب رجوع» متعلق به هنرمندانی است که به این مراکز رجوع میکنند. آن کسی که پشت میز نشسته «خدمتگذار» ما است. درست همانطور که وقتی من به عنوان کارگردان میزبان تماشاگران هستم، آنها مهمان من هستند. چون برای دیدن کار من وقت گذاشتهاند، هزینه کردهاند و ما وظیفه داریم از آنها میزبانی کنیم. این نگاه، پایهایترین اصل اخلاق حرفهای در مناسبات فرهنگی است.
وی در خصوص جایگاه تئاتر در مشهد و ایران اظهار کرد: وضعیت زیرساختها، امکانات و حمایتها از تئاتر در ایران به ویژه در مشهد ناامیدکننده است. علت اصلی این وضعیت، بیتوجهی به فرهنگ و هنر است. در مشهد با جمعیتی بیش از سه میلیون نفر، آمار تماشاگران پرمخاطبترین نمایشها از ۱۵ هزار نفر فراتر نمیرود؛ یعنی کمتر از یک درصد جامعه شهری توانستهاند با تئاتر ارتباط برقرار کنند و این موضوع باعث تأسف است.
شیرنگی ادامه داد: این در حالی است که در کشورهای قدرتمند، تئاتر یکی از ارکان اصلی فرهنگسازی است، اما در کشور ما این مهم تنها بر شانههای گروهی محدود از علاقهمندان و هنرمندان سنگینی میکند و امکاناتی که در تهران وجود دارد قابل قیاس با مشهد نیست.
در سالهای اخیر روند رشد مخاطب تئاتر در مشهد امیدوارکننده بوده است
کارگردان تئاتر «بلوف زودرس» تصریح کرد: اما با این وجود، روند رشد مخاطب در مشهد در سالهای اخیر به لطف هنرمندان امیدوارکننده بوده است. اما هنوز فاصله زیادی داریم تا بتوانیم تئاتر را به انتخابهای اکثریت مردم مشهد اضافه کنیم و تا زمانی که فرهنگ و هنر اولویتهای سیاستگذاران نباشد، این امر محال به نظر میرسد.
انتهای پیام
نظرات