• سه‌شنبه / ۳ تیر ۱۴۰۴ / ۰۹:۵۳
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1404040301697
  • خبرنگار : 71451

یک عملیات، یک خاطره/ ما ذلت نمی‌پذیریم

یک عملیات، یک خاطره/ ما ذلت نمی‌پذیریم
شهید «سید جعفر طاهری»

در آن لحظاتی که مرگ را از سایه به خودمان نزدیک‌تر می‌دیدیم و برای پاسخ دادن به آن دریای آتشی که کماندوهای دشمن به راه انداخته بودند، هیچ نداشتیم یا در لحظاتی که مزدوران بعثی با بلندگو به زبان فارسی، ما را دعوت به تسلیم می‌کردند، فقط فریادهای «هیهات منا الذله» سید جعفر طاهری بود که به ما روحیه می‌داد.

به گزارش ایسنا، تسلط نیروهای خودی بر ارتفاعات حمرین در عملیات محرم و مشاهده معابر وصولی العماره، راهکار جدیدی را پدید آورد و بر این اساس عملیات والفجر از تاریخ سال ۱۳۶۱ در منطقه شمال چزابه و باهدف پیشروی به‌سوی العماره و تهدید آن در شرق طراحی شد که سه روز به طول انجامید.

در جریان این عملیات آنچه که بیش از همه  به چشم می آید حماسه ایثار و مقاومت رزمندگان «گردان کمیل» لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) بود که به‌عنوان نیروهای خط‌شکن بعد از عبور از دو کانال و ورود به کانال سوم به‌منظور رسیدن به جاده آسفالت، در این کانال از سوی دشمن محاصره‌شده و تلاش آن‌ها برای مبارزه با دشمن و رهایی از محاصره، حماسه‌های تاریخی و البته رنج‌آوری را به یادگار گذاشته است.

در روایتی از این عملیات  «محمد ایران عقیده»، مسئول تیم ۲ دسته ۱ گروهان سوم گردان کمیل که در آن لحظات سخت و پرمخاطره در کانال حضور داشت، درباره ابعادی از شجاعت‌های «سید جعفر طاهری» بیان می‌کند: تقریباً از روز سوم به بعد، دیگر هیچ‌چیز برای خوردن موجود نبود. به لطف خدا از جیب یکی از شهدای گروهانمان، یک بسته نخودچی و کشمش پیدا کردم. غذای ما شده بود، روزی دو عدد نخودچی و دو عدد کشمش. البته به مجروحین، از هرکدام سه عدد می‌دادیم.

بیشتر بخوانید:
راز ۴۱ ساله «کانال کمیل»
سختی‌های عملیات والفجر مقدماتی
لحظاتی که شهادت از سایه به رزمندگان نزدیک‌تر بود

مهمات اصلاً نداشتیم. هرکدام شاید فقط به‌اندازه دو سه خشاب فشنگ کلاشینکف و چند عدد نارنجک، ذخیره مهمات داشتیم. موشک‌های آرپی‌جی تمام‌شده بود. فشنگ‌های قناصه، تیربار و دوشکا هم هیچ نداشتیم. در گوشه‌ای از کانال؛ مقداری مین ضد خودرو و ضدتانک روی‌هم تلنبار شده بود که از آن‌ها برای ممانعت از ورود تانک‌ها به داخل کانال استفاده کردیم.

در آن لحظاتی که مرگ را از سایه به خودمان نزدیک‌تر می‌دیدیم و برای پاسخ دادن به آن دریای آتشی که کماندوهای دشمن به راه انداخته بودند، هیچ نداشتیم یا در لحظاتی که مزدوران بعثی با بلندگو به زبان فارسی، ما را دعوت به تسلیم می‌کردند، فقط فریادهای «هیهات منا الذله» سید جعفر طاهری بود که به ما روحیه می‌داد.

دشمن چند بار قصد کرد تا با تانک وارد کانال شود. یکی دو باری هم موفق شد. اما هر بار با پرتاب نارنجک‌های ما و رگباری که به سمت تیربارچی روی تانک می‌بستیم، فرار می‌کرد. یک‌بار هم تانک دشمن رفت روی مین ضدتانکی که سید جعفر آن را در انتهای کانال کار گذاشته بود و منفجر شد.

سید، یک‌لحظه، آرام و قرار نداشت. گویی خدا به او یک نیروی ماورایی داده بود. با آن لب‌های خشک و ترک‌خورده، سروصورتی پر از گردوخاک، لباس‌های خونی و خاکی، از این سر کانال به آن سر کانال می‌دوید. این‌طرف رگبار می‌بست. می‌دوید و از آن‌طرف نارنجک پرتاب می‌کرد. می‌آمد وسط کانال و دوباره تکرار شلیک و پرتاب نارنجک.

واقعاً محو تماشای آن‌همه شجاعت و رشادت شده بودیم. به گمانم دشمن هم او را نشان‌کرده بود، چون به هر طرف کانال که می‌رفت، بیشترین حجم آتش را به همان سمت سرازیر می‌کردند. تا بلند می‌شد، سیل تیرهای تک‌تیراندازان به سمت او هجوم می‌آوردند. سرش را که از کانال بیرون می‌برد، پاسخش شلیک مستقیم تانک بود.

خلاصه در آن چند شبانه‌روز، آن‌قدر دشمن را با این کارهایش کلافه کرد و آن‌قدر به ما روحیه داد، تا موعد شهادتش فرا رسید و با انفجار گلوله تانک، به شهادت رسید. بعد از شهادت سید جعفر، آن تعدادی که هنوز زنده بودیم، روحیه‌مان را باختیم. سعی می‌کردیم مانند سید جعفر باشیم، اما نمی‌شد.

در روز پنجم محاصره، با شهادت طاهری، دیگر همه‌چیز را تمام‌شده می‌دیدیم. فردای آن روز، شب‌هنگام؛ احمد بویانی و دو سه نفر دیگر از بچه‌ها هر طور بود، راهی عقب شدند تا بلکه یا کمک بیاورند یا آذوقه و مهمات.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha