پیامدهای این بحران از مرزهای زیستمحیطی فراتر رفته و کاهش مستمر منابع آب، وجوه مختلفی از جمله کشاورزی، صنعت، توسعه و امنیت غذاییمان را در معرض خطر قرار داده و انتظار میرود با تشدید وضعیت فعلی، رقابت بر سر منابع آب محدود به بروز اعتراضات، درگیریهای محلی و ناآرامیهای اجتماعی منجر شود. لذا به نظر میرسد با وجود تشدید خشکسالیها و هشدارهای پیاپی کارشناسان، دیگر زمان آن رسیده که روایت این نعمت حیاتبخش را بازنویسی کنیم و سیاستی در پیش گیریم که آب را فراتر از اهداف مقطعی، یک سرمایه بیبدیل ملی بداند که حفظ آن برای آینده ایران ضروری است.
روحالله اسلامی -عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد- در گفتوگو با ایسنا به تحلیل سیاستگذاری آب در ایران پرداخت و اظهار کرد: یکی از دیدگاههای محوری در بحث بحران آب، ضرورت تغییر رویکرد از نگاه حکومتی، دولتی یا خصوصی به سمت ملیسازی آب است. این به معنای درک آب به عنوان میراثی از گذشته است که باید برای نسلهای آینده نیز حفظ و قابل بهرهبرداری باشد. برای تبدیل آب از ابزاری در دست حکومتها به یک منبع ملی پایدار، راهکارهایی پیشنهاد میشود. اول، باید تصفیهخانههایی در شهرهای بزرگ راهاندازی کنیم تا آبی که در حال هدر رفتن است را دوباره به طور صددرصدی به چرخه مصرف برگردانیم. دوم باید در مصارف خانگی، آب شرب بهداشتی و غیرآشامیدنی را از هم جدا کنیم. از همه موارد مهمتر، مدرنسازی کشاورزی است. باید در این بخش بهرهوری بالا رود و از شیوه آبیاری غرقابی دست بکشیم و کشاورزی را به پیشرفتهترین شکل ممکن انجام دهیم. ما باید نهضت چاه و سدسازی را تعطیل کنیم و به هر آنچه هست، کفایت کنیم.
وی با تاکید بر لزوم فعالسازی ظرفیتهای سیاست خارجی، اضافه کرد: باید از افغانستان، ترکمنستان و کشورهای دیگر که تمایل به همکاری دارند، کمک بگیریم و برخی از کشتها را در زمین این کشورها انجام دهیم و حقابه خودمان را هم از آنها مطالبه کنیم. در نهایت، باید آب را از دریای عمان به شهرهایی مثل اصفهان، یزد و مشهد بکشانیم چون راه دیگری وجود ندارد، از بارشها کاسته شده و خشکسالی در حال تداوم است. تنها راه، شیرینسازی آب و هدایت آب دریای خزر و عمان به بخشهای مرکزی است. البته اگر بخواهیم این راهکارها را در پیش بگیریم نیازمند سرمایه بسیار زیادی هستیم که لازم است تامین در دستور کار قرار گیرد. به علاوه باید اقدامات لازم را جهت افزایش آگاهی عمومی نسبت به بحران آب انجام دهیم و مکرراً یادآوری کنیم که این سرمایه ملی در حال تمام شدن است و امکان دارد که روزی خودمان یا نسلهای بعدی از آن بیبهره باشیم.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره بر اینکه بحران آب کنونی تنها به سالهای اخیر محدود نمیشود و ریشههای تاریخی طولانی در دل این بحران پیچیده نهفته است، عنوان کرد: نخبگان و پژوهشگران حوزه آب حدود ۲۰ سال است که راجعبه قرار گرفتن کشور در وضعیت بحرانی هشدار دادهاند. اما مسئله آب بسیار پیچیدهتر از آن است که صرفا چند سال اخیر را در بر بگیرد و دارای ریشههای تاریخی است. در دوره اول یعنی پیش از دوران مشروطه، تکنولوژی به معنای امروزی آن، در سادهترین شکل ممکن بود و آب مورد نیاز جمعیت ۱۵ میلیون نفری ایران از طریق چشمه و قناتها تامین میشد اما این آب به سبب بهداشتی نبودن باعث بیماریهای فراگیر میان مردم میشد و به خاطر اینکه تحت مالکیت افراد بود، درگیری بین صاحبان زمینها را در پی داشت. لذا در آن زمان بهرهبرداری از آب بسیار ناچیز و به مدت هزاران سال مصرف آب در حد بارش باران بوده است.

عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد افزود: در دوره دوم، یعنی بعد از مشروطه، با پیداشدن نفت در ایران، وضعیت دگرگون شد، زیرا درآمدهای نفتی ما را به سمت تکنولوژی هدایت کرد و باعث شد چاه حفر کنیم. دستکاری ما در طبیعت افزایش یافت و از طرف دیگر بهرهبرداری از آب مدیریت شد. درحالیکه قبلاً بهرهبرداری از آب مبتنی بر مالکیت بود، در این دوره آب به کالایی در خدمت توسعه تبدیل شد و آب قابل شرب در دسترس شهرنشینان قرار گرفت. لذا نفت، تکنولوژی و شهرنشینی باعث شد ۲۰۰ هزار حلقه چاه و ۳۰ سد بزرگ تا اواخر دهه ۵۰ تاسیس شود. در این شرایط مشکل آب در این حد بود که سیاستهای کشاورزی به حاشیه کشیده شد و با اصلاحات ارضی بخش صنعت رونق یافت. جمعیت و شهرنشینی هم سیر صعودی به خود گرفت. در مرحله سوم، یعنی بعد از انقلاب اسلامی در سال ۵۷، علاوه بر نفت به منابع گازی گسترده نیز دست یافتیم. پولی که از مسیر فروش منابع طبیعی، محصولات پتروشیمی و گازی به دست آوردیم ما را تا حدی قدرتمند کرد که تکنولوژی بسیار پیشرفتهای را به خدمت بگیریم. آب در اینجا در راستای دو هدف قرار گرفت. اول خودکفایی و سپس در دهه ۹۰ تقویت امنیت غذایی.
دههها سدسازی و حفر بیحدوحصر چاه
اسلامی با بیان اینکه طی تمام این سالها آب به عنوان کلید دستیابی اهداف حاکمان هر دوره عمل کرده است بر ارزش ملی این منبع انرژی پرتقاضا تاکید و اظهار کرد: تا سال ۱۳۸۰ در محصولات کشاورزی زیادی از جمله گندم و جو به خودکفایی رسیدیم و ۹۰ درصد آب زیرزمینی را استخراج کردیم و در خدمت بخش کشاورزی قرار دادیم. شهرنشینی گسترش یافت و در دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی تعداد سدها افزایش پیدا کرد و در دوره احمدینژاد نهضت حفر چاههای عمیق به وجود آمد که حدودا یک میلیون چاه برای جمعیت ۸۰ میلیونی ایران حفر شد. تا الان که جمعیت کشور به بالای ۹۰ میلیون نفر رسیده تاجایی که در توان بوده سدسازی کردهایم و منابع زیرزمینی را استخراج و در راستای خودکفایی و امنیت غذایی به کار گرفتهایم.
وی ادامه داد: لذا در یک روایت عرفی، در هر دورهای آب در خدمت هدفی بوده است. اما به دلیل شکل بیش از اندازه قدیمی و سنتی کشاورزی، بیش از ۸۰ درصد آب در این بخش به هدر رفت و از طرف دیگر ۲۴ درصد میوه و ۴۲ درصد سبزیجات به خاطر عواملی نظیر انبارداری و شیوه حملونقل نابود شده است. به دلیل گسترش صنعت نیز ۸ تا ۱۰ درصد آب در این بخش مصرف شد و خصوصا در شهرهایی که با جمعیت بالا در حال گسترش بودند، ما را با مشکلات تامین آب مواجه کرد. در نتیجه علاوه بر حفر بیش از اندازه چاهها، سدسازیهای بیحدوحصر و انتقال آب به بخشهای مختلف، تغییرات اقلیمی، کمبود بارش و خشکسالیهای متوالی ما را با بحران جدی آب مواجه کرد که به طور روزافزون در حال گسترش است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه اکنون ما در استانهای شرقی و مرکزی کاملا با بحران مواجه هستیم، گفت: برخی شهرها، روزانه ۸ تا ۱۰ ساعت قطعی آب را تجربه میکنند. در برخی موارد، به روستاها و شهرها با تانکر آبرسانی میشود، شهرها وارد تنش آبی شدهاند، به زودی آب بسیاری از شهرها قطع میشود و به تدریج مجبور به خرید آب از کشاورزان خواهیم شد. از آن گذشته، بحران آب به پیامدهای اجتماعی نیز منجر خواهد شد. صنعت در حال گسترش و بخشهای کشاورزی و شهری بحران آب را لمس کردهاند و شهرنشینان معترضاند که نهایتا ۱۰ درصد منابع آبی کشور را مصرف میکنند، پس چرا باید این میزان از قطعی را تجربه کنند.
اسلامی اضافه کرد: به نظر من اگر بخواهیم تنها سه مسئله ایران را نام ببریم که باید تمام وقت و انرژی را برای آنها به کار بگیریم، قطعا یکی از آنها مسئله آب است. سیاستگذاران ما باید پیش از اینکه بحرانی به وجود بیاید، برای آن برنامهریزی کنند. همین امروز باید برنامهریزی برای استفاده بهینه از آب انجام بگیرد و حتی دیر هم شده است. بحران آب از یک موضوع صرف زیستمحیطی فراتر رفته و اکنون نیازمند اقدام جدی از سوی سیاستمداران و سیاستگذاران کشور هستیم. در هر کشوری که تمدن و دموکراسی، تفکیک قوا، قانون اساسی و توسعه سیاسی ایجاد شده، آب هم وجود دارد. در این کشورها منابع به خوبی مدیریت شده و مردم توانستهاند به نحو بهینه از آب استفاده کنند.

بیآبی و افزایش خشونتهای اجتماعی
وی با بیان اینکه کشورهایی مانند سوریه، عراق و افغانستان که منابع آبی خود را از دست دادهاند، به سمت خشونت حرکت کردهاند، افزود: در این کشورها کشاورزی نابود و مردم بیکار شدهاند و حاشیهنشینی گسترش یافته و لذا گرایش به حرکتهای خشونتآمیز تروریستی افزایش پیدا کرده است. آب ارتباط مستقیمی با این مسائل دارد. حالا ایران کشوری است که با داشتن دولت قویتر و انرژی نفت و گاز کماکان توانسته کمآبی را جبران کند، اما باز هم کمآبی به مهاجرت، بیکاری و خشونت منجر خواهد شد. در حال حاضر در نظام حکمرانی باید به آب مثل یک گنجینه ارزشمند نگریست که بدون جایگزین است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به جایگاه مهم جامعه مدنی، سازمانهای مردمنهاد، دانشگاهها و افکار عمومی در مدیریت آب، بیان کرد: به نظرم مطالعات خوبی برای مقابله با بحران کنونی انجام شده و فقط باید راهکارهای پیشنهادشده اجرا شود. درست است که در اولین قدم باید حکومت از طریق روزنامه، صداوسیما، مطبوعات و سایر ابزار اطلاعرسانی با مردم در ارتباط باشد و آنها را آگاه کند، اما در مرتبه دوم، سازمانهای مردمنهاد، نهادهای روستایی، احزاب، تشکلها و شوراها باید وارد شوند. آب صرفا به عنوان کالایی برای تولید انرژی، توسعه و فناوری مهم نیست، بلکه خودش به طور ذاتی دارای اهمیت است. هامون، زایندهرود و ارومیه خشک و به یک مسئله حساسیت برانگیز تبدیل شدهاند. شاید ۴۰ سال طول بکشد، اما لازم است که به وضعیت آبی نرمال بازگردیم.
ظرفیتهای مغفولمانده دیپلماسی آب
اسلامی با تاکید بر اینکه آبهای فرامرزی بعد مهمی از سیاستگذاری آب را تشکیل میدهند، گفت: ما در حوزه دیپلماسی آب از تمام ظرفیتهای موجود استفاده نکردهایم. برخی از آبهای مرزی ما از کشور خارج میشوند. در سایر موارد مانند حوضههای مشترک آبریز با افغانستان نیز باید حقابه خود را بگیریم. ترکیه و افغانستان سدسازیهای بزرگی کردهاند که باعث خشکتر شدن کشورهای همسایه و ما میشود. نیاز است گفتوگوهای رسمی با افغانستان و ترکیه و دیگر کشورها برای اجرای تعهدات آبیشان در پیش بگیریم، پروژههای مشترک در آذربایجان را به منظور ایجاد همکاری پایدار توسعه دهیم و از چارچوبهای قانونی بینالمللی مربوط به منابع فرامرزی استفاده کنیم تا بتوانیم قدرت تابآوری بیشتری در مقابل بحران آب داشته باشیم.
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: البته این به نفع خود این کشورها هم هست. وقتی کشور ما خشک شود، دو طرف متضرر میشوند، زیرا فعالیت گروههای تروریستی، افزایش قاچاق و بیکاری مسائلی دوطرفه هستند که میتواند در نتیجه خشکی کشورها به وجود آید. ما با ترکمنستان و برخی کشورهای دیگر همکاری خوبی داریم، اما نیازمندیم که سایر کشورها نیز بازی بردـ برد تعریف کنند تا تمام مردم سود ببرند و به جنگ آب پایان دهیم.
انتهای پیام
نظرات