• سه‌شنبه / ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ / ۱۴:۲۲
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1404051408796
  • خبرنگار : 71451

خون‌هایی که تاریخ جهاددانشگاهی را در دفاع‌مقدس ثبت کردند

خون‌هایی که تاریخ جهاددانشگاهی را در دفاع‌مقدس ثبت کردند

شالوده و مفهوم جهاد در جهاددانشگاهی و پیوند همواره آن با آرمان‌ها و ارزش‌های انقلابی سبب شده است تا این نهاد انقلابی، با نگاهی وظیفه‌گرایانه در سطوح مختلف عرصه دفاع و حفظ ارزش‌های انقلاب و تقویت و تحکیم بنیه دفاعی کشور حضور یابد و به حمدالله این جهاد همچنان ادامه دارد.

به گزارش ایسنا، اعضای جهاددانشگاهی در دوران دفاع مقدس در چند جبهه فعالیت می‌کردند و تلاش می‌کردند هر کاری در توان دارند برای رزمندگان و دفاع از کشور انجام دهند. اعضای جهادی همیشه منتظر بودند تا در مواقع ضروری و موردنیاز در جبهه حضورداشته باشند، زمانی که دشمن سلاح شیمیایی به کار می‌برد، جهادگران از مدیران و سایر اعضا چند روزی کار را تعطیل کرده و در بیمارستان‌های صحرایی مشغول کار امدادرسانی می‌شدند.

شالوده و مفهوم جهاد در جهاددانشگاهی و پیوند همواره آن با آرمان‌ها و ارزش‌های انقلابی سبب شده است تا این نهاد انقلابی، با نگاهی وظیفه‌گرایانه در سطوح مختلف عرصه دفاع و حفظ ارزش‌های انقلاب و تقویت و تحکیم بنیه دفاعی کشور حضور یابد و به حمدالله این جهاد همچنان ادامه دارد.

در آستانه سالروز تأسیس جهاد دانشگاهی مروری بر زندگی چند تن از شهدای این نهادداریم.

شهید رحمان قفلگری

رحمان قفلگری از جمله شهیدان جهاد دانشگاهی در دوران دفاع مقدس محسوب می‌شود. وی متولد ۱۳۴۳ در شهرستان اهر بود. قفلگری در برهه‌ای از زمان، چشم به جهان گشود که پیری فرزانه، علم مبارزه‌ با طاغوت را برافراشته بود و خشم ظالمانه کفر در همین ایام وی را(امام ره) از وطن اسلامی به دیار تبعید می‌فرستاد و بی‌شک این شهید از همان طفلان در گهواره‌ای بود که امامش آینده را با بالندگی و قیام آنها روشن می‌دید.

رحمان با ورود به مدرسه و محیط علم، دوران ابتدایی تا متوسطه را در شهرستان اهر گذرانده و خود را آماده ورود به مرحله جدیدی از دوران حساس زندگی علمی کرد. وقوع انقلاب شکوه‌مند اسلامی مصادف با حساس‌ترین سال‌های نوجوانی وی یعنی چهارده سالگی بود.

علاقه مذهبی نشات گرفته از خانواده و علاقه مفرط وی مبین اسلام مشوق و انگیزه او در پیوستن به خیل عظیم انقلابیون بود که او را به خیل عظیم امت اسلامی در مبارزه همگانی با ظلم و طاغوت می‌کشاند.

در سال ۶۳ فراز دیگری از زندگی‌اش را با ورود به دانشگاه آغاز کرد و با آگاهی از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در صحنه‌های علم و عمل برای دفاع از اهداف عالیه نظام مقدم اسلامی حضور یافت. در سال ۱۳۶۳ در رشته مهندسی مکانیک(حرارت سیالات) پذیرفته شد.

در دوران تحصیل همواره در پی‌بروز دادن استعدادهای نهفته خود بود که بعضا به ابتکارات و ابداعات ارزشمندی می‌انجامید.

در سال ۶۵ در کارگاه تولید خمپاره دانشگاه، همپای جهادگران دانشگاهی‌ برای تامین و پشتیبانی تسلیحاتی رزمندگان کفر ستیز اسلام پای به میدان گذاشت و شب و روز عاشقانه فعالیت کرد تا اینکه در شبی زیر تیغ زهرآگین و کینه‌آمیز دژخیم زمان، سربر آستان معشوق سایید.

شهید حسین شیرین سرند

حسین شیرین سرند متولد سال ۱۳۴۴ در شهرستان هریس بود. رشته‌ تحصیلی او مهندسی عمران- آب بود. در سال ۱۳۶۴ وارد دانشگاه شد. بی‌شک آنان که با کسب حلال و سختی‌های فراوان زندگی می‌کنند، حضور جلوه‌های خدایی را در زندگی دنیایی خود مشاهده می‌نمایند و حیات حضور شهدا گرانقدر اسلام قبل از شهادت از همین جلوه‌های خدایی است.

شیرین سرند دوران تحصیلی خود را در تبریز سپری کرد. نبوغ و استعدادهای بالقوه وی از همان اوایل خردسالی، در زمینه‌های علمی و اعتقادی مشهود بود که با گذشت زمان و نزدیکی به مرحله بلوغ جسمی و عقلی به فعلیت خود رسید. همان نبوغ و استعداد و شور و شوق انقلابی ین مرد خدایی برخلاف انتظارات در دوران تحصیلات راهنمایی ظاهر شد و در دوران دبیرستان این نبوغ ظاهرتر و برجسته‌تر گردیدد. در طول چهار سال در همه کلاس‌ها رتبه اول یا دوم را در مدرسه به خود اختصاص داد.

دفاع از اصول انقلاب اسلامی ویژگی‌ روحی این شهید بود که متعاقب هر اتفاق و رخدادی در انقلاب حساسیت خود را به نوعی در فعالیت‌ها و صحبت‌ها بروز می‌داد در سال ۵۹ پدر خود را از دست داده و مجبور می‌شود برای ادامه تحصیل و کمک به خانواده کارگری کند.

در سال ۶۴ تحصیلات عالی خود را در رشته عمران شروع و همزمان با آن تشکیل خانواده می‌دهد و چون به دلیل بیماری مادرشان نتوانستند در جبهه‌ها حضور یابند لاجرم با ورود به دانشگاه از فرصت استفاده کرده و در سنگری دیگر در کارگاه تولید خمپاره مشغول شد و همانجا هم به شهادت رسید.

شهید بیاضعلی اسدی‌فرد

وی سال ۱۳۲۹ در یکی از محلات قدیمی شهر تبریز در خانواده کم درآمد متولد شد. دوران کودکی را به تحصیل در مدارس ابن‌سینا و رازی گذارند. به علت عدم بضاعت مالی و زمینگیر شدن پدرپیرش، علی‌رغم میل باطنی و استعداد خویش نتوانست بیش از کلاس نهم نظام قدیم ادامه تحصیل بدهد و به دنبال معاش به استخدام نیروی هوایی درآمد.

پس از یک سال و اندی از استخدام نیروی هوایی خارج و خدمت سربازی خود را در لباس چتربازی در هوابرد شیراز به پایان رساند.

سال‌های پس از خاتمه خدمت را در حرفه‌های مختلف مشغول کار سپری کرد و بالاخره در سال ۱۳۵۳ به استخدام دانشگاه درآمد و همزمان با آن به ادامه تحصیل پرداخت و پس از اخذ دیپلم با پست تکنیسین در دانشکده تکنولوژی اشتغال ورزید.

نحوه شهادت شهید بیاضعلی اسدی فرد

در اواخر خدمت خود چون در کاری غیر از پست سازمانی خود شاغل بود، لذا از روی علاقه شدید و استعداد فوق‌العاده‌ای که در انجام امور فنی داشت به اصرار و تقاضا در کارگاه آموزشی دانشکده فنی که بعدها مشهد شهادتش شد، وارد شد و پس از گذراندن دوره مربیگری موفق به اخذ گواهینامه مربیگری فنی و حرفه‌ای دانشکده فنی گردید.

در ایام آخر عمرش که در کارگاه آموزشی می‌گذشت داوطلبانه از میان سایر همکاران خود به همکاری با سازمان صنایع خودکفایی سپاه تا پاسی از نصف شب را مشغول ساخت قطعات نظامی بود که سرانجام با جمله ناجوانمردانه هواپیماهای بعثی در ساعات آخر شب روز ۲۷ دی‌ماه سال ۱۳۶۵ در حین انجام وظیفه در سنگر مجاهدت به همراه ۲۲ لاله دیگر از گلستان دانشجویان در میان خون و آتش جان به جان آفرین تسلیم و خانواده خود و فرزند تازه مولودش را ترک گفت.

در رابطه با اندیشه سیاسی در بین خانواده از اولین کسانی بود که پی به ظلم و جنایات رژیم پهلوی برد و در آگاه‌سازی اطرافیان به قدر ممکن تلاش می‌کرد. در اوایل انقلاب دوشادوش نیروهای کمیته و سایر قوای مسلح در حفظ امنیت شهر و مقابله با حملات ساواکی‌ها و ضد انقلابیون به مردم، مسلحانه اهتمام داشت.

پس از جنگ تحمیلی یک بار به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شتافت و در جبهه‌های سومار- دزفول و اهواز مشغول خدمت شد. حال و هوای جبهه به قدری در روحش رخنه کرده بود تا آخر روزهای عمرش یاد و ذکر آن را از زبانش نمی‌افتاد و به شهادت علاقه خاصی داشت هرچند خیرخواه و کار اندازی به شمار می‌رفت.

آثاری از کینه در وجودش راه نداشت و بزرگ‌ترین خطا و بدی از هر کسی را به کوچک‌ترین بهانه‌ای عفو می‌کرد.

علاقه‌ی شدیدی به حضرت امیرالمومنین داشت و درعهد و پیمانهای خود به شرافت به علی(ع) قسم یاد می‌کرد.

علی‌رغم اندام قوی و درشتش از قلب رئوف و احساست رقیقی برخوردار بود و نسبت به فقیران و درماندگان عمیقا ابراز ترحم می‌کرد و دائما از ضعفا پشتیبانی می‌کرد. از هوش و استعداد عجیبی برخوردار بود به طوری که از عهده انجام هر کاری برمی‌آمد و در میان خانواده و دوستان به داشتن «مغزفنی» مشهور بود.

از میان‌ آثار نوشتاری وی که بتوان به عنوان پیام و یا دیدگاه شهید عرضه کرد، نامه‌ای از میان نامه‌هایش به یکی از رزمندگان اسلام ملاحظه می‌شود که گوشه‌هایی از آن آلوده می‌شود:

«ای سربازان اسلام و ای مردان وطن اسلامی، چشم امید ما به شماست؛ به شما جانبازانی که با ایثار خون خود حسین وار و علی گونه ریشه درخت اسلام را آبیاری نموده و درخت تناور و پربار انقلاب اسلامیمان را تناورتر و پربارتر می‌نمائید.»

ای عزیزان وای نور چشمان ما(توجه به اسلام و وحدت کلمه این دو مرز پیروزی است. (امام خمینی).وحدت‌تان را حفظ کنید و استوار و پراستقامت بایستید و به دشمن غدار بفهمانید که ما بیدی نیستیم که با هر بادی از جای بجنبیم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha