• سه‌شنبه / ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ / ۲۰:۵۳
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 1404052113229
  • منبع : روابط عمومی برنامه

فناوری و صنعت؛ دو مسیر متفاوت در تاریخ انسان

فناوری و صنعت؛ دو مسیر متفاوت در تاریخ انسان

یک انسان‌شناس و پژوهشگر حوزه فناوری به بررسی جایگاه انسان در ارتباط با فناوری، تأثیرات متقابل آنها و تغییرات فرهنگی ناشی از ظهور فناوری دیجیتال و هوش مصنوعی پرداخت.

به گزارش ایسنا، حسین مدنی در سی و هشتمین برنامه «اکنون» سروش صحت درباره رشته تخصصی خود توضیح داد و بیان کرد: انسان‌شناسی به طور خلاصه مطالعه موجودی به نام انسان است. بخشی از این رشته به ویژگی‌های زیستی انسان می‌پردازد و بخشی دیگر که انسان‌شناسی فرهنگی نام دارد، بر ویژگی‌های فرهنگی تمرکز دارد. من در بخش دوم فعالیت می‌کنم و حوزه تخصصی‌ام انسان‌شناسی، فناوری به ویژه فناوری دیجیتال است.

او درباره تفاوت انسان‌شناسی و مردم‌شناسی، افزود: اگر بخواهیم به زبان تصویری بیان کنیم، انسان‌شناسی مانند تصویری ماهواره‌ای است که ویژگی‌های جهان‌شمول انسان را در طول تاریخ بررسی می‌کند در حالی که مردم‌شناسی بیشتر به سان تصویری میکروسکوپی است که یک گروه یا جامعه خاص را با جزئیات مطالعه می‌کند. این دو رویکرد مکمل یکدیگرند.

مدنی با اشاره به اهمیت نگاه کلان و خرد در علوم اجتماعی، گفت: برای شناخت کامل انسان باید هم تصویر کلی و هم جزئیات را ببینیم. مانند کار با یک نرم افزار گرافیکی که طراح مدام بین زوم‌اَوت برای دیدن کلیّت و زوم‌این برای بررسی جزئیات جابه جا می‌شود.

در بخش دیگری از گفت وگو، او به تعریف فناوری پرداخت و اظهار کرد: فناوری همواره با انسان بوده است. نخستین نشانه‌های آن به ابزارهای سنگی دو و نیم میلیون سال پیش باز می‌گردد، اما صنعت مفهومی متفاوت است. فناوری به توانایی ساخت ابزار و روش‌ها اشاره دارد در حالی که صنعت به تولید انبوه و ساختارهای اقتصادی مرتبط می‌شود.

او درباره انسان شناسی دیجیتال، توضیح داد: این حوزه به دو پرسش اساسی پاسخ می‌دهد: انسان چگونه به فناوری دیجیتال شکل می‌دهد؟ و فناوری دیجیتال چگونه به انسان شکل می‌دهد؟. پاسخ به این پرسش‌ها بدون در نظر گرفتن نقش صنعت کامل نمی‌شود.

مدنی در این رابطه به تأثیر هوش مصنوعی اشاره کرد و گفت: با ظهور هوش مصنوعی ما شاهد تغییرات عمیق در شیوه زندگی، فرهنگ و ساختارهای اجتماعی خواهیم بود. این تحولات نه تنها ابزارها، بلکه الگوهای ارتباطی تصمیم‌گیری و حتی هویت فردی و جمعی انسان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

او همچنین به پیشینه حضور فناوری در زندگی انسان پرداخت و گفت: فناوری همواره بخشی از زندگی انسان بوده و می‌توان گفت بخشی از سرشت انسانی است؛ اگرچه در به کار بردن واژه سرشت انسانی باید احتیاط کرد. اما صنعت پدیده‌ای نوین و متفاوت است. صنعت زاییده تمدن است نه زاییده طبیعت انسانی. انسان میانجی پیدایش صنعت بوده ولی این پدیده سرشت انسانی ندارد.

این انسان‌شناس با ترسیم تصویری از زندگی انسان خردمند در بازه‌ای ۲۵۰ هزار ساله، توضیح داد: از این ۲۵۰ هزار سال حدود ۲۴۰ هزار سال را در گروه‌هایی کوچک و به شکل گله‌ای زیسته‌ایم و جمعیت ما هیچگاه از یک میلیون نفر فراتر نرفته است. همانند سایر جانوران معیشت ما مبتنی بر شکار، ماهیگیری و گردآوری خوراک بود.

به گفته این پژوهشگر حدود ۱۰ هزار سال پیش با آغاز عصر «هولوسن»، رویکردی نوین در زندگی بشر پدیدار و انسان وارد مرحله تولید غذا شد که نقطه عطفی اساسی بود.

او افزود: هیچ جانوری جز انسان غذای خود را تولید نمی‌کند. منطق تولید با منطق طبیعی زیست انسان متفاوت است؛ تولید همواره به دنبال بیشینه سازی است در حالی که انسان شکارگر یا گردآورنده تنها به اندازه مصرف خود منابع را استفاده می‌کرد.

مدنی در ادامه با تأکید بر اینکه «تولید» پیامدهای بنیادینی در ساختار اجتماعی ایجاد کرد، اظهار کرد: تولید باعث شکل‌گیری انباشت پس‌انداز و انبار شد. با این مازاد، نیاز به کنترل حسابداری و مدیریت منابع به وجود آمد و همین امر زمینه‌ساز شکل‌گیری اقتصاد، طبقات اجتماعی و نهایتا تمدن شد.

این کارشناس سپس از ناسازگاری تکاملی صحبت کرد و گفت: انسان برای زیستن در محیط تمدنی ساخته نشده بود. ویژگی‌های زیستی و شناختی ما در گذر ۱۰ هزار سال اخیر تغییر اساسی نکرده، اما منطق تولید، محیط پیرامون ما را دگرگون کرده است.

او در ادامه به دو انقلاب بزرگ تولید اشاره کرد و گفت: انقلاب کشاورزی که حدود ۱۰ هزار سال پیش آغاز شد و انقلاب صنعتی که حدود ۲۷۰ سال پیش رخ داد. انقلاب صنعتی با بهره‌گیری از ماشین بخار و انرژی‌های جدید توان تولید را چندین برابر کرد و موتور تولید را از وابستگی به نیروی ماهیچه رها ساخت.

این پژوهشگر با اشاره به تفاوت ماهیت «فناوری» و «صنعت» افزود: فناوری از آغاز با انسان همراه بوده اما صنعت سرشتی متفاوت دارد و این ناسازگاری در آثار فرهنگی هم بازتاب یافته است. نمونه بارز آن فیلم «عصر جدید» اثر چارلی چاپلین است که تضاد میان منطق صنعت و سرشت انسانی را به شکلی هنرمندانه نشان می‌دهد.

او درباره این فیلم توضیح داد: چاپلین کارگری را به تصویر می‌کشد که وظیفه‌اش تنها بستن یک پیچ به صورت مداوم و بدون آگاهی از کلیت کار است. این رویکرد که در نظام «فوردیسم» رایج شد. سرعت تولید را افزایش داد، اما پیوند انسانی و درک کلیت کار را از میان برد.

این تحلیلگر با بیان اینکه شوخ‌طبعی یکی از ابزارهای انسانی برای مقاومت در برابر سلطه است، افزود: چاپلین با طنز، سلطه صنعت را به چالش می‌کشد. شوخی از دوران جوامع ابتدایی تا امروز ابزاری برای جلوگیری از سلطه یک فرد یا یک ساختار بر دیگران بوده است.

او خاطرنشان کرد: انسان گرچه خود میانجی ظهور صنعت بوده، اما این پدیده با سرشت انسانی هماهنگ نیست. همان طور که ماشین بخار جای نیروی ماهیچه را گرفت، صنعت نیز می‌تواند شکل زندگی ما را دگرگون کند، بی‌آنکه لزوما با ماهیت انسانی سازگار باشد.

مدنی افزود: پیش از آن که ماشین بخار جایگزین نیروی ماهیچه شود، کارگاه‌هایی با مقیاس کوچک و بر مبنای مهارت فردی فعالیت می‌کردند؛ آنچه در ادبیات صنعتی «کرافت منشیپ» خوانده می‌شود و در فارسی می‌توان آن را صنعت یا صناعت دانست. برای مثال در یک کارگاه کفش‌سازی، محدودیت تولید باعث می‌شد در یک ماه نهایتاً هفت تا ده جفت کفش تولید شود. اما با ورود انرژی فسیلی و رفع محدودیت تولید همان کارگاه می‌توانست ۱۰ هزار جفت کفش در ماه تولید کند.

مدنی برای تبیین این روند به یکی از صحنه‌های ماندگار فیلم «عصر جدید» چاپلین اشاره کرد و گفت: در فیلم کارگری را با دستگاهی روبه رو می‌کنند که بر اساس محاسبه و به صورت دقیق، غذا را به او می‌دهد، اما ما انسان‌ها موجوداتی نیستیم که صرفاً بر اساس محاسبه زندگی کنیم. ما فراموشکار، خیال پرداز و روایتگر هستیم و بقای ما در همین دقیق نبودن است.

او سپس داستانی از «بورخس» نقل کرد که در آن فردی پس از ضربه خوردن به سرش دیگر هیچ چیز را فراموش نمی‌کند و همین امر توان خلاقیت را از او می‌گیرد و ادامه داد: میان توانایی خلق کردن و توانایی فراموشی، رابطه‌ای معنادار وجود دارد. اگر فراموش نکنیم، چیزی خلق نمی‌کنیم. بسیاری از داستان‌ها، شایعات و روایت‌های انسانی، محصول همین فراموشی و بازآفرینی‌اند.

این پژوهشگر رابطه انسان و صنعت را یک کشاکش مداوم، اما ناگزیر توصیف کرد و افزود: صنعت بدون مصرف‌کننده وجود ندارد و انسان امروز نیز بدون صنعت نمی‌تواند با این حجم جمعیت و پیچیدگی‌ها ادامه دهد. انقلاب‌های کشاورزی و صنعتی مانند کشیدن ضامن رشد جمعیت عمل کرده‌اند. پیش از انقلاب کشاورزی جمعیت جهان محدود به چند میلیون نفر بود، اما با رفع محدودیت تولید غذا، به صدها میلیون رسید. پس از انقلاب صنعتی این رقم ظرف ۲۵۰ سال از حدود ۷۰۰ میلیون به ۸ میلیارد نفر افزایش یافته است.

به گفته مدنی این رشد انفجاری، انسان را وادار به نوآوری کرده، اما همزمان تله‌های «مالتوسی» جدیدی پدید آورده است؛ از بحران‌های زیست محیطی گرفته تا بیماری‌های نوپدید.

او در پایان اظهار کرد: ما ناچاریم صنعت را تحمل کنیم، حتی اگر سرشتمان با آن در تضاد باشد چون بدون آن بقا ممکن نیست. اما باید هوشیار باشیم و عرصه انسانی را همواره بازپس بگیریم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha