این استاد زبانشناسی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در گفتوگو با ایسنا درباره واژهگزینی در حوزه واژههای عمومی اظهار میکند: باید توجه کنیم در ساخت واژههای عمومی، نظم سیستماتیک حوزه علمی شاید لزومی نداشته باشد و مقداری آن را تعدیل کنیم. در ساخت واژههای عمومی، واژهها باید خوشترکیب، خوشساخت و خوشآوا باشند تا به ذهن راحت تداعی شوند و مردم آنها را بپذیرند و مسخره نکنند.
او میافزاید: البته پذیرش این واژهها به جو اجتماعی هم برمیگردد. مردم که قرار است این واژهها را به کار ببرند، اصولا باید آمادگی این را داشته باشند که یک واژه فارسی را به جای واژه خارجی بهکار ببرند. این بحثها اتفاق نمیافتد. در «رایانه» ابزارهای مختلف داریم که یکی از آنها، «ماوس» است. انگلیسیها میگویند «ماوس». «ماوس» در فارسی به معنای «موش» است. چه اشکالی دارد بگوییم «موش»؟ این همان است که. چرا آنها بگویند «ماوس» شیک است، ما بگوییم «موش» زشت است؟! این دیگر تحقیرِ خود کردن است. یا «کیبورد» شیک است، اما «صفحه کلید» خیلی شیک نیست؟! امثال اینها خیلی زیاد است. «کلیک کردن» را میتوانیم بگوییم «کلید زدن»؛ بگذریم از اینکه «کلیک» شبیه «تلیک» (در گویش کردی به معنای ضربه زدن با صدا) چه اشکالی دارد؟ یکی شیک است آن یکی نه؟! اینجا آنجایی است که جو اهمیت دارد، اینجا جایی است که برای زبان خودمان ارزشِ کمتر قائل هستیم و برای زبان انگلیسی ارزش بالاتری قائل هستیم و فکر میکنیم شیکتر است.
عاصی در ادامه متذکر میشود: گفتار عادی را درنظر بگیریم، بیدلیل واژههای خارجی به کار میبرند؛ «من تایمش را ندارم». ما دیگر «زمان» و «وقت» و اینها را در زبان فارسی نداریم؟ در این مورد که میتوان گفت «الان وقت ندارم» یا «زمان آن نرسیده است» ولی دوست دارم بگویم «تایم». غیر از این است؟ نمونهها زیاد است. حتی به غلط به کار میبریم و اگر به خود اهل زبان نشان دهیم خندهشان میگیرد. به غلط و درستی به لحاظ زبانشناسی کار ندارم اما واژهای را که از یک زبان وام گرفتهایم به درستی به کار نمیبریم. وقتی کسی دبیرستان را تمام میکند، مدرکی به او میدهند، به آن چه میگویند؟ «دیپلم». کسی که دیپلم گرفته، میشود «دیپلمه» یعنی کسی که دیپلم گرفته است. کسی که دوره اول دانشگاه را تمام میکند به او «لیسانس» میدهند و او میشود «لیسانسیه». اینها از فرانسه آمده است. میرسیم به «بورس» در برابر «اسکالرشیپ» (Scholarship) که انگلیسی است. «اسکالرشیپ» امکانات مادی است که به یک نفر میدهند تا بتواند تحصیل کند و ادامه دهد. به این میگوییم «بورس» و کسی که امکانات را میگیرد به او چه میگوییم؟ «بورسیه». پس «بورسیه» شخص است و «بورس» آن امکانات و امتیار مادی است. اما تحصیلکردههای ما و حتی در بخشنامه وزارت علوم مثلا میگویند «پنج بورسیه به چند نفر تعلق گرفت» یا «بورسیههایی برای فلان موضوع اختصاص دادند». «بورسیه» یعنی شخص و وقتی میگوییم کسی «بورسیه» میگیرد مانند این است که کسی با یک نفر دیگر که «بورس» گرفته ازدواج کرده! در واقع باید بگوییم «بورس» گرفته نه «بورسیه». اما همه به غلط استفاده میکنند تا جایی که به نشریات خارجی هم سرایت کرده است.
رئیس پیشین انجمن زبانشناسی ایران خاطرنشان کرد: چرا بلد نیستیم واژهها را به درستی به کار ببریم؟ اینجاست که آن ژست خارجی یا کاربرد واژههای خارجی خود را بیشتر نشان میدهد و ما هم به غلط آنها را به کار میبریم. این بد است. در کاربرد عامیانه از این مسائل بیشتر است. «همبرگر» به عنوان یک واژه عمومی وارد ایران شد. مردم کمسواد یا بیسواد که نوشتهاش را نمیخوانند و میشنیدند به دلیل قیاس با واژههای آشنای ذهنشان میگفتند «همبرگرد»؛ چون گرد هم بود. البته بگذریم این واژه در زبان انگلیسی هم دچار سوءتفاهم شده و شکل غلط پیدا کرده است. «همبرگر» از کجا آمده است؟ از آلمان. دو غذای خاص آلمانی بود که اروپاییها بیشتر به کار بردند. یکی از شهر هامبورگ آمد و شد «همبرگر» و دیگری از فرانکفورت آمد و شد «فرانکفورتر». «هامبورگر» در انگلیسی به «همبرگر» تبدیل شد. برخی فکر کردند «هم» به معنی گوشت خوک است و «برگر» هم جزء دیگری است. یعنی برگری که با «هم» ساخته میشود. بنابراین اگر قرار است این غذا با استیک درست شود بگویند استیکبرگر یا با پنیر درست شود بگویند «چیزبرگر». برگر شد جزء جدا و با آن واژههای مختلف ساختند.
مشروح گفتوگوی ایسنا با مصطفی عاصی در روزهای آینده منتشر خواهد شد.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
انتهای پیام
نظرات