به گزارش ایسنا، ۱۵ مهرماه سالروز تعیین رنگ پرچم ایران است؛ روزی که البته نشانی از آن در تقویم رسمی کشور نمیبینیم و همین عامل سبب شده است که کمتر به چشم بیاید و کمتر کسی بداند که یکی از تصمیمهای مهم تاریخ، در این روز گرفته شده است. پرچم سه رنگ فعلی ایران ریشه در زمان نادرشاه افشار دارد، اما با پیروزی انقلاب مشروطه در عهد مظفرالدینشاه و تشکیل مجلس شورای ملی، نمایندگان در اصل پنجم متمم قانون اساسی آوردند: «الوان رسمی بیرق ایران، سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است.» بر این اساس از آن زمان این سه رنگ به شکل رسمی برای پرچم کشور پذیرفته شد.
در پرچم ایران، رنگ سبز نشانه دین اسلام و مذهب شیعه و نیز خرمی کشور و صفای روح و باطن، رنگ سفید نشان صلحخواهی، دوستی و آرامشطلبی ملت ایران و رنگ سرخ نشان از آمادگی ملت برای دفاع از استقلال و آزادی حتی به قیمت ریخته شدن خون فرزندان ایران شناخته شد.
مدتی پس از پیروزی انقلاب (از سال ۱۳۵۹)، نشان رسمی جمهوری اسلامی ایران (☫) که توسط حمید ندیمی ـ معمار و گرافیست ـ طراحی شده، بر روی پرچم ایران استفاده شد که برگرفته از عبارت «لا اله الا الله» است و طراحی آن به گونهای است تا به صورت کلمه الله دیده شده و همچنین مشابه گل لاله باشد.
امارنگهای پرچم ـ سبز، سفید و سرخ ـ نه فقط روی پارچهای که در ساختمانهای اداری و میادین شهر بالا میرود، بلکه در ذهن و احساس مردم هم جای خود را باز کردند. اما واقعیت این است که پرچم در طول این سالها فقط یک نشانه نمادین باقی نمانده؛ این سه رنگ بارها با تحولات سیاسی، اجتماعی و حتی زندگی روزمره مردم گره خوردهاند. از دوران مشروطه تا سالهای حماسهساز دفاع مقدس، از مسابقات ورزشی تا رویدادهای اجتماعی و حتی از جشنهای ملی تا مراسم عزاداری، پرچم ایران همیشه در دسترسترین نشانهای بوده که مردم برای نشان دادن همبستگی ملی به آن تکیه کردهاند. گاهی در قامت پارچهای بزرگ در ورزشگاهها به اهتزاز درآمده و گاهی به شکل پرچمهای کوچک دستساز در دست کودکان دیده شده است. همین حضور مداوم باعث شده پرچم برای هر نسل معنای خاص خودش را داشته باشد؛ معنایی که در تجربه زیسته مردم ساخته میشود.
اگر پای صحبتها را باز کنیم، روایتهای متفاوتی شکل میگیرد. برای عدهای پرچم یادآور حسی نوستالژیک و لحظهای است که دور از وطن در فرودگاههای خارجی چشمشان به سه رنگ ایران افتاده؛ برای بعضی دیگر خاطرهای از روزهای دفاع مقدس و یا وداع آخر با عزیزانشان برای سفر به خانه ابدی. نسلهای جدید هم شاید بیشتر پرچم را در بستر شبکههای اجتماعی دنبال کنند. در هر حال، این نماد مشترک همیشه چیزی بیش از یک تکه پارچه بوده است؛ نشانهای که مردم احساسات ملی خود را با آن بازتاب دادهاند.
بیشتر بخوانید:
پرچم را چگونه میبینیم؟
امروز که ۱۵ مهر دوباره در تقویم ورق میخورد، شاید وقت آن باشد که فارغ از نگاه رسمی، بپرسیم که مردم ایران چطور پرچم را در زندگیشان میبینند و چه برداشتی از آن دارند؟ پرچم برایشان فقط یک نشانه دولتی است یا همچنان جایگاهی در خاطره و احساسات جمعی دارد؟ همین پرسشها خبرنگار ایسنا را به دل گفتوگوهای مردمی برده است تا روایتهایی را بازگو کند که هرکدام گوشهای از معنای پرچم در زندگی امروز ایرانیان را روشنتر میکند.
سهرنگ در یک قاب؛ روایت اول
مهدی ۳۱ ساله و فارغالتحصیل علوم انسانی است و به تازگی در یک دبیرستان پسرانه کار تدریس را آغاز کرده است. او اطلاعی نداشت که ۱۵ مهر سالروز تعیین رنگ پرچم ایران است و وقتی از او میپرسم آخرین بار پرچم ایران را کجا دیده و توجهش به آن جلب شده است، به ایسنا میگوید: «اگر درست یادم باشه آخرین بار پرچم ایران رو در جاده قم ـ تهران دیدم. نزدیک یکی از شهرکهای صنعتی پرچم بسیار بزرگی نصب شده بود که از فاصله شاید یک یا دو کیلومتری مشخص بود. به طور کلی از این سبک پرچمگذاریهای بزرگ که از فواصل دور پیداست خوشم میاد و فکر میکنم در این کار یک ابهت نمادین وجود داره که میتونه ضرب علاقه به وطن رو در شهروندان به شکل ناخودآگاه افزایش بده.»
او میگوید: «اگر پرچم نمادی از یک ملت و تاریخش باشه خیلی محترم و دوستداشتنیه. به طور مشخص در مورد پرچم ایران معتقدم فاکتورهای پایه اون که سه رنگ سبز و سفید و قرمز هست با توجه به سابقه تاریخی که در فرهنگ ما داره، میتونه از ملت ایران نمایندگی کنه.»
از مهدی میپرسم که آیا در ایام جنگ ۱۲ روزه از تِمپلیتهای آماده اینستاگرام با نشانههای پرچم استفاده کرده است یا خیر؟ و او اینگونه توضیح میدهد: «به یاد ندارم که دقیقا نشان پرچم در پُستها یا استوریهایم بوده باشد، اما به خاطر دارم استوریهایی در ستایش ملت و کشور ایران گذاشتم. به طور مشخص خاطرم نیست که از پرچم استفاده کرده باشم، اما ممکنه از تصاویری با ترکیب رنگهای پرچم ایران بهره برده باشم. اما در مورد سودمند بودن یا نبودن این عمل، به نظرم میشه از دو جنبه به ماجرا نگاه کرد. یک طرف بستگی به نوع نگاه شما به حاکمیت داره که تعیین میکنه این کنش رو سودمند میدونید یا نه؟ اگر موافق ساختار باشید قطعا این واکنش رو سودمند برای حفظ مملکت میدونید، اما اگر منتقد باشید، طبعا استفاده از پرچم را در راستای حمایت از ساختاری میدونید که به آن انتقاداتی دارید. اما به زعم من قضاوت درباره فایدهمندی این کنش از زاویه دیگر، نیازمند تحلیل آماری دقیق هست و نمیشه به سادگی در این مورد جمع بندی داشت. اما به طور کلی میشه حدس زد که احتمالا شهروندان کلان شهرهای کشور با توجه به درگیری بیشتری که با موضوعات سیاسی و قطببندیهای آن دارند احتمالا نسبت به این کنش رویکرد متفاوتی دارند و در مقابل شهرهای کوچکتر و استانهای دورتر از مرکز احتمالا از این نوع فعالیتها به طور کلی تاثیر تعلق به وطن را میگیرند، فارغ از نوع پیچیدگیهایی که ممکنه در بطن اونها حاکم باشه.»
او درباره حسی که به سه رنگ سرخ و سفید و سبز پرچم دارد، میگوید: «جوابی که عموما به این موضوع داده میشه حول محور قرمز نماد شهادت و ... هست. من هم در بدو مشاهده ممکن هست همین موضوع به ذهنم بیاد. اما به طور کلی از مبنای تاریخیِ این سه رنگ اطلاعی ندارم. در مجموع کلیت این ترکیب حس خوب و آشنایی برام ایجاد میکنه که احتمالا به خاطر تنیده شدن این سه رنگ و مفهوم ایران با همدیگه در حافظه تاریخی ماست. اما من مشخصا در مورد هر رنگ به شکل جدا جدا حس خاصی ندارم.»
مهدی حس دیدن پرچم در شرایطی مثل برنده شدن در یک مسابقه بینالمللی یا در سفر خارجی را مثل دیدن یک هموطن در خارج از کشور توصیف میکند و ادامه میدهد: «یا حتی مثل دیدن دوستای قدیمی بعد از مدتها دوری هست، مثل حس کردن بوی قورمهسبزی یا نان سنگک داغ آن هم در کوچه پس کوچههای یک کشورِ دور از ایران که تداعیکننده خاطرات شیرین جامعهای هست که در اون بزرگ شدم. طبعا دیدن پرچم ایران در مسابقات بینالمللی هم این موارد رو در بطن خودش به علاوۀ حس افتخار داره.»
او که به واسطه تدریس در یک دبیرستان، روزانه با تعداد زیادی از نوجوانان در ارتباط است میگوید که تا به حال به این مسئله فکر نکرده است که در مورد پرچم با بچهها صحبت کند و میگوید: «تا به حال روی این موضوع تاملی نداشتم که با چه شیوهای این کار رو انجام بدم، اما به طور کلی حدس میزنم پرچم ایران در حال حاضر در ذهن نسل نوجوان ما بیشتر به عنوان نمادی رسمی تداعی میشه. ابتدا باید با بیان تاریخچه شکلگیری پرچم و زمان و چگونگی انتخاب این سه رنگ، نسبت به این تصور اصلاحاتی انجام داد. فکر میکنم این دو مسئله میتونه کمکی به رها شدن از نمادگرایی صرف نسبت به پرچم باشه. درحال حاضر اما همیشه تلاش داشته و دارم در رابطه با هویت ایران و ایرانی و نشان دادن عظمت فرهنگی و تاریخی ایران به عنوان معلم تاریخ براشون مطالبی عرضه کنم.»
مهدی معتقد است که دانستنیهای این نسل درباره پرچم چندان زیاد نیست و ادامه میدهد: «ما که بزرگترهاشون هستیم دادههای قابل اتکا و متقنی نسبت به این موضوع نداریم چه رسد به آنها. حدس میزنم اگر اون تصوری که ارکان اصلی پرچم رو به نظام سیاسی گره میزنه، گسترش پیدا نکنه تفاوتی میان نسل جدید و قدیم در احساساتشان نسبت به پرچم نیست.»
از او میپرسم که اگر قرار باشد ساعتی از کلاس را به گفتوگو درباره پرچم اختصاص دهد چه تمرین یا فعالیتی درنظر میگیرد؟ و میگوید: «میتوان از دانشآموزان خواست که درمورد پرچم یک کشور تحقیق کنند و مثلا یک صفحه مطلب بیاورند و در ادامه پس از تسلیم تکلیف من به عنوان معلم، تاریخچه پرچم ایران، چگونگی شکلگیری و تغییرات آن در طول تاریخ و اساسا ضرورت وجود داشتن چیزی به اسم پرچم در معادلات اجتماعی و بینالمللی رو براشون توضیح بدم.»
سهرنگ در یک قاب؛ روایت دوم
نورا که به خواست خودش از نام مستعار برای او استفاده کردهایم، ۳۶ ساله است و حدود ۱۵ سال است که عکاسی میکند. او هم اطلاعی از مناسبت امروز نداشت. میگوید در تمامی برنامههایی که برای عکاسی در آنها حضور داشته، پرچم پای ثابت بوده است و در عین حال خواهان برخوردی احساسیتر با این مقوله ملی است و انتقاد میکند: «به نظر من پرداختن به پرچم در برخی برنامهها فرمایشی و بخشی بوده است که در هر حال باید انجام میشد. یک جور کاری که به روتین و روال تبدیل شده.»
پرچم برای نورا با حسی توأم با احترام همراه است و ادامه میدهد: «این حس در طول زمان هم تغییری نکرد. خصوصا تا قبل از هجده سالگی، از رقص پرچم در آسمان و تماشای اون لذت میبردم.»
نورا میگوید که تاکنون از تصویر پرچم به صورت مستقیم یا نمادی که یادآور مفهوم پرچم باشد در صفحههای مجازی خود استفاده نکرده است و در این زمینه توضیح میدهد: «استفاده نکردم چون تصور میکنم این مفهوم توسط عدهای خاص مصادره شده است؛ در حالی پرچم ایران متعلق به همه مردم کشورمان است.»
در نظر او هر رنگ از پرچم نمایانگر یک حس است و میگوید: «رنگ سبز من رو به روزهای هجدهسالگیام میبرد، با رنگ سفید یاد خلاء میافتم و رنگ سرخ هم تداعیکننده رنگ خون در نظرم است.»
نورا که در برنامههای مختلفی از پرچم یا به عنوان یک سوژه یا پسزمینه عکاسی کرده است، میگوید: «وقتی که پرچم معنایی بیشتر از صرفا یک شیء پیدا میکنه بیشتر ارزش ثبت شدن داره؛ دقیقا همونجایی که وارد جریان زندگی میشه و با آدما ارتباط پیدا میکنه.»
از او میپرسم اگر قرار باشد یک قاب ماندگار از پرچم بسازد و عکاسی کند، چه ترکیببندی و پسزمینهای را انتخاب میکند؟ که پاسخ میدهد: «درخت سروی که پرچم روی تنهاش پیچ خورده و تا آخرین و بلندترین شاخه امتداد یافته و ادامهش هم توی باد رها شده است.»
سهرنگ در یک قاب؛ روایت سوم
زینب کمتر از ۳۰ سال سن دارد و بلاگر است. او اطلاعاتی تخصصی درباره کار خودش به حدود ۱۱ هزار مخاطبی که در صفحه اینستاگرام دارد ارائه میدهد؛ البته مانند هر بلاگر دیگری روند تولید محتوا ممکن است در مواقعی از جمله جنگ ۱۲ روزه تغییراتی داشته باشد.
او حسی که به پرچم دارد را توصیفناپذیر میداند، حسی که باعث کشش و تعلق به وطن میشود و میگوید: «پرچم برایم حس مقدسگونهای دارد و همیشه در ذهن و خاطرم جایگاه ویژهای داشته و این حس حتی بعد از جنگ ۱۲ روزه تقویت هم شده است.»
زینب میگوید بارها از اطرافیانش شنیده است که لازم نیست به فراخور اتفاقات اجتماعی سیاسی در کشور، واکنشی در صفحه مجازیاش نشان دهد تا با ریزش مخاطب یا برخوردهای نامناسب مواجه نشود، اما او معتقد است درباره موضوعاتی که مرتبط با وطن باشد، سکوت و بیطرفی درست نیست و ادامه میدهد: «وقتی بحث ایران و خاک کشورم باشه دیگه هیچی مهم نیست و من برای خودم واجب میدیدم که حتما از بستر مجازی که دارم برای پرداختن به این موضوع مهم استفاده کنم. به همین خاطر در روزهای جنگ هم تولید یا بازنشر محتوا در این رابطه داشتم. فکر میکنم فایده این کار اینه که دیگران هم متوجه میشن یکسری مسائل تعارفبردار نیست و نباید اگر دغدغه کشور رو دارن بابت ابراز این موضوع نگران باشند و خجالت بکشند. بازنشر استوریها و محتواهایی که پرچم پای ثابت آنهاست به مرور باعث میشه بقیه هم راحتتر درباره این مفهوم صحبت کنند، بهخصوص که فالوورهای من طیف مختلفی از افراد هستند که دیدگاههای سیاسی و مذهبی متفاوتی دارند.»
او هم تا پیش از انجام این مصاحبه خبر نداشت که ۱۵ مهر سالروز تعیین رنگ پرچم ایران است و زمانی که از او میپرسم ممکن است حالا که متوجه این امر شده است، تولید محتوایی برای آگاهیرسانی بابت این موضوع داشته باشد؟ میگوید: «احتمال داره این کار رو انجام بدم اما بستگی به روال تولید محتوای آن روزِ صفحهام داره و اینکه بتونم محتوای جذابی در این رابطه تولید کنم.»
سهرنگ در یک قاب؛ روایت چهارم
سینا حدودا ۴۰ ساله و راهنمای گردشگری است. او میگوید که پرچم ایران را دوست دارد و شکل و شمایل پرچم به لحاظ زیباییشناسی، هنری و فرهنگی برایش مهم است و ادامه میدهد: «غیر از اینکه پرچم جایگاه ویژهای در بُعد ملی دارد، از نظر فرهنگی اهمیت زیادی برای پرچم قائلم. شاید در ایران کمتر به این موضوع پرداخته شده باشد اما در کشورهای دیگر، هر ایالت، استان و شهر برای خود نماد یا پرچمی خاص دارند که نه در فضای عمومی شهری، اما شاید در دفاتر و نقاط مهم این نشان استفاده میشود.»
او معتقد است که پرچم همه کشورها بهخصوص پرچم ایران برایش محترم است و تاکید میکند: «پرچم تا حدی مهم است که نباید جسارتی به آن شود، پاره یا لگدمال و... شود. این نگاه باعث میشود پرچم پیش و بیش از آنکه قداست داشته باشد، حس احترام را برانگیزد.»
سینا میگوید هر وقت سه رنگ سبز، سفید و قرمز را جایی کنار هم دیده است برایش تداعیگر ایران بوده است و ادامه میدهد: «حتی پرچم ایتالیا و مجارستان که از این سه رنگ با شمایل و ترتیب متفاوتی در آنها استفاده شده است هم باز مرا یاد ایران انداخته است. در پرچم ایران هم دو رنگ سفید و سبز برایم جذابیت بیشتری داشت و به چشم من نمادی از صلح و امنیت هست.»
او در پاسخ به این پرسش که پرچم ایران را چگونه برای یک گردشگر خارجی تعریف میکند؟ پاسخ میدهد: «ما پرچمهای متعددی داشتیم تا به این پرچم فعلی رسیدیم. بر اساس کاوشهایی که صورت گرفته و حتی مواردی که در منابع باستانشناسی ذکر شده، یکی از قدیمیترین پرچمهای جهان در شهداد استان کرمان کشف شده و در اساطیر و قصه کاوه آهنگر هم به مفهوم پرچم پرداخته شده است؛ به خاطر همین من هم توضیحاتم را از همان زمان آغاز میکنم تا به دوره معاصر برسیم. تمام اِلِمانهای پرچم، سراسر تاریخ و داستان دارد و باید به آن پرداخت.»
سینا پرچم را در بُعد فرهنگی هم دارای جایگاه مهمی میداند و میگوید: «اما در سالهای اخیر تا حد زیادی مفهوم پرچم شکل و شمایل ایدئولوژیک به خود گرفته، تعریف آن به لحاظ فرهنگی سخت میشود و حتی در سالهای اخیر جنبه سیاسی پیدا میکند. اما از نظر تاریخچه میتونیم توضیحات غنی در این زمینه بدهیم بهویژه بعد از دوره صفویه که چرخش معناداری در نمادهای پرچم اتفاق افتاده؛ به عنوان مثال نماد شیر و خورشید تا پیش از دوره صفویه جایگاه متفاوتی داشت و بعد از آن معنای فرهنگی شیر و خورشید تغییر کرد.»
او معتقد است که پرچم متعلق به یک جای خاص نیست و ادامه میدهد: «اگر میتوانستم به نحوی برنامهریزی میکردم که دم در هر مغازه و حتی سردر هر خانه پرچم نصب شود. متاسفانه پرچم این روزها در سطح مردمی به این شکل که تعریف کردم کمتر دیده میشود. این ایده بهویژه در شرایطی که کشور توریستپذیر باشد در مراکز گردشگرپذیر مانند بازار تهران، میدان نقش جهان و... بسیار مهم است.»
سینا همچنین میگوید: «نحوه اهتزاز پرچم هم اهمیت دارد، تصور میکنم اهتزاز عمودی پرچم به جای اهتزاز افقی باعث میشود پرچم به آن صورت که باید دیده نشود. نصب پرچمهای بزرگ در میادین بزرگ شهر را هم اتفاق مثبتی میدانم، اما این روند باید ثابت باشد نه اینکه پیرو اتفاقات و مناسبتهای مختلف به یکباره پرچمهای بزرگِ ایران جای خود را به پرچمهای تمام سبز، تمام قرمز و... بدهد. پرچم اصلی باید جایگاه ثابت داشته باشد و پرچمهای کوچکتر به فراخور مناسبتها تغییر کنند.»
سهرنگ در یک قاب؛ روایت پنجم
احمد ۶۹ ساله است و شغل آزاد دارد. میگوید در طول عمر خود شاهد بالا و پایینهای زیادی در تاریخ ایران بوده است، اما پرچم ایران همیشه برایش عنصری مقدس بوده است و ادامه میدهد: «تغییرات زیادی این مدت دیدم اما چیزی که هیچوقت عوض نشده حس خاصیه که وقتی پرچم بالا میره به آدم دست میده. شاید جوونترها بگن اینا فقط حرفای نسل قبله، اما من هنوزم باور دارم پرچم همون چیزیه که ما رو تو موقعیتهای مهم سرپا نگه داشته.»
او میگوید: «چه پیش از انقلاب چه بعد از اون یادم میاد توی مراسمها، چه شادی، چه عزا، همیشه پرچم وسط بود. برای من اون سه رنگ یه جور عهدن که آدم حس میکنه با خاک و مردم خودش بسته.»
احمد درباره حسی که بعد از جنگ ۱۲ روزه نسبت به پرچم پیدا کرده است، ادامه میدهد: «حسم نسبت به پرچم بیشتر شده. حتی اون روزها با خودم فکر میکردم اگر اتفاقی برام افتاد کاش با این پرچم خاکم کنن. اون روزها بچههام به شوخی میگفتن بابا جوگیر شدی یه چیزی میگی، اما الان هم که چند ماه از اون روزها گذشته بازم سر حرفم هستم.»
از او درباره تصورش از دیدگاهی که نسل جوان به پرچم دارد میپرسم که میگوید: «شاید امروز جوونا پرچم رو بیشتر توی استادیوم و موقع برنده شدن یک کشتیگیر و جاهای این شکلی ببینن و به اندازه نسل ما پرچم براشون نماد مهمی نباشه.»
انتهای پیام
نظرات