علی مصفا درباره علت نوشتن این فیلمنامه گفت: ایدهی «نبودن» از دل روایتهای خانوادگیاش برآمده و این روایتها از کودکی در ذهن او نقش بسته است.
به گزارش خبرنگار ایسنا، نقد و بررسی «نبودن» با حضور علی مصفا، کارگردان، بازیگر و فیلمنامهنویس این فیلم سینمایی در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. در این رویداد دانشجویی که دوشنبه ۱۲ آبان ماه برگزار شد، فیلم توسط مازیار اسلامی (منتقد سینما) بررسی شد.
این فیلم قصه شخصی است که به گفته مصفا از کودکی شنیده است و در ذهن او بهصورت مداوم تکرار شده و در نهایت الهامبخش شکلگیری «نبودن» شده است.
او میگوید: از همان سالها مجذوب ایدهی رابطهی انسان با برادری نادیده یا ناتنی شدم؛ رابطهای که در ظاهر ممکن است وجود نداشته باشد اما در ناخودآگاهم، حضوری دائمی داشتند.
فیلم و عکس خبر انجمن دانشجویان خبرنگار- شیوا خدابخشی
علی مصفا در این نشست یادآور شد: قبل از اینکه پدر من به دنیا بیاید، برادری داشت که در دو سالگی به خاطر آبله از دنیا رفت. پدر و مادرش بعد از آن آرزوی فرزند دیگری کردند و وقتی پدر من به دنیا امد، اسم همان برادر مرده را روی او گذاشتند؛ حتی شناسنامه و اسباببازیهایش هم برای برادرش بود. پدرم همیشه در گفتوگو با برادر مردهاش (مظاهر مصفا شاعر و ادیب) زندگی کرده بود.
او ادامه داد: برایم جذاب بود که آدم چطور میتواند با برادری که هرگز ندیده، ارتباط برقرار کند ، وجودش را تصور کند و احوالاتش را بکاود. همین شد که به نوشتن این قصه علاقهمند شدم.
به گفتهی او، ایده ابتدا قرار بود در قالب فیلمی کوتاه ساخته شود اما به مرحلهی تولید نرسید. بعدها، خواندن رمان «زندگی واقعی سباستین نایت» از ولادیمیر ناباکوف دوباره این ایده را در ذهن او زنده کرد. در آن رمان، راوی در پی شناخت برادر ناتنیِ مردهاش است و از خلال روایتهای گوناگون اطرافیان، تصویری چندوجهی و متناقض از او میسازد.
خواندن این کتاب برای مصفا تجربهای تأثیرگذار بود؛ احساسی از تأمل و فرو رفتن در درونیترین لایههای ذهن که بعدها کوشیده همان حس را در پایان فیلم خود به تماشاگر منتقل کند.
علی مصفا در فیلم «نبودن»، داستان مردی به نام روزبه را روایت میکند که تن به سفری پر ماجرا میدهد و از تهران به پراگ میرود تا زندگینامه پدر «قهرمانش» در ۵۰ سال گذشته را بنویسد، پدری که بیشتر عمر فعالیتهای کمونیستیاش را در پراگ گذرانده است. اما زمانی که به کشور چک میرسد، با مردمی روبرو میشود که هنوز روزگار پر از وحشت دوره کمونیسم را به یاد دارند و با نفرت از کمونیستهای آن دوره یاد میکنند.
انتهای پیام


نظرات