به گزارش ایسنا، حامد پورمحمد، این اثر را تجربهای در مسیر کشف مداوم میداند؛ نمایشی که نه به دنبال پیامسازی، بلکه به قصد یک ساعت خندهی خالص برای تماشاگر روی صحنه میرود
** ایده اصلی «چرندیات دراماتیک» از کجا شکل گرفت و اولین جرقه آن چه زمانی به ذهنتان رسید؟
عارف همان سالهای دانشگاه یک ایده اولیه داشت. همه ما را دور هم جمع کرد تا برای جشنواره دانشجویی کاری آماده کنیم. ما سر تمرینها میرفتیم و او متن را روزبهروز، صفحهبهصفحه مینوشت و همان روز به ما میداد.
***در این نمایش چه دغدغه یا پیام کلیدی را میخواستید منتقل کنید؟
من اصولاً با این نگاه که یک اثر هنری حتماً باید پیام مشخصی داشته باشد برخورد نمیکنم. اثر هنری لزوماً حامل پیام یا دغدغه ازپیشتعریفشده نیست؛ مخاطب میتواند به فراخور خود برداشت و پیامش را دریافت کند.
***اگر بخواهید نمایش را در یک جمله توصیف کنید، آن جمله چیست؟
«چرندیات دراماتیک به مثابهی چرندیات دراماتیک.»
***چالشبرانگیزترین بخش کارگردانی این اثر چه بود؟
ساخت کمدی؛ اما کمدیای که به ورطهی هجو و لودهبازی نیفتد. این بزرگترین چالش من بود.
***چقدر از بازیگران خواستید بداههپردازی کنند و چقدر کار از پیشطراحیشده بود؟
به هیچ عنوان بداههپردازی نداشتیم. همه چیز از پیش تعیین شده بود و این بازیگران بودند که به نقشها روح میدادند.
***آیا در اجراهای آینده قصد دارید ساختار یا ریتم نمایش را تغییر دهید؟
همه چیز در حال تغییر است. حامدِ امروز با حامدِ یک ماه بعد قطعاً متفاوت است. مدام در حال کشف و شهودم. بارها میزانسنها تغییر میکنند و ممکن است تغییراتی ایجاد شود یا بالعکس به حالت اولیه برگردند.
**ایفای نقش در نمایشی که خودتان کارگردانی هم کردهاید چه تفاوتی با بازی در آثار دیگر دارد؟
مثل یک لوکوموتیوران است که خودش هم بلیتها را چک میکند!
به عنوان کارگردان باید مراقب بازیگران باشی، ریتم را کنترل کنی و ایرادها را بگیری تا برای شب بعد درست شود. در عین حال، خودت هم باید بازی کنی و مراقب کیفیت اجرای خودت باشی.
**سختترین بخش بازی شما در این نمایش چه بود؟
خنداندن تماشاگر. از سختترین کارهای دنیا همین است؛ مخصوصاً وقتی میدانی نمیتوانی با هر چیزی بخندانیشان.
**چطور میان بازیگری و هدایت کلی نمایش تعادل برقرار کردید؟
بازیگران کار من از معدود باقیماندههای نسل قدیمی بازیگران تئاترند؛ هنوز صحنه برایشان مقدس است. به همین دلیل ساعتها جای من بازی میکردند تا بتوانم از بیرون صحنه به کار نگاه کنم و آن را اصلاح کنم.
**چه ویژگیای در نقشتان باعث شد جذب آن شوید؟
رهایی و بیخیالی کاراکتر؛ و همین حجم از کمدی و تیپیکالبودنش.
**آیا این نقش شما را از نظر شخصی یا هنری تغییر داد؟
خیر. شخصیتها عمق ندارند و عامدانه کاملاً سطحی طراحی شدهاند.
**مهمترین دشواریهای تولید نمایش چه بود؟ بودجه، زمان، هماهنگی یا چیز دیگر؟
بودجه همیشه یکی از بزرگترین دغدغههای گروههای تئاتری است. در این کار از لطف کافه میزانس بهرهمند شدیم که سرمایه و هزینه اجرا را تقبل کرد.
**تجربه همکاری با گروه بازیگران و عوامل چگونه بود؟
به خاطر رفاقت و دوستی قدیمی، کار برایمان آسانتر پیش رفت. همدلی در طول اجرا کاملاً محسوس بود.
**طراحی صحنه، نور، صدا و موسیقی چقدر در هویت نهایی نمایش نقش داشتند؟
من اهل تئاتر «بیچیز» یا گروتوفسکی نیستم. احساس میکنم تئاتر با همین عناصر است که جان میگیرد.
**چه میزان تمرین لازم بود تا اجرا به شکل دلخواهتان برسد؟
تمام گروه پنج ماه کامل تمرین کرد. البته من و آقای خیرخواه حدود یک سال و نیم روی کار تمرین و کار کردیم.
**آیا لحظهای بود که تصور کنید پروژه ممکن است به نتیجه نرسد؟
به هیچ عنوان. تکلیف من با اثر و تکلیف اثر با مخاطب روشن بود. میدانستیم چه میخواهیم؛ و همین، فارغ از نتیجه، یعنی پیروزی.
**واکنش تماشاگران چگونه بود؟ نکتهای شما را شگفتزده کرد؟
تا امروز استقبال و نظرات مخاطبان بسیار دلگرمکننده بوده است. از صدای خندههایشان در طول اجرا هم این را میشود فهمید.
"**فکر میکنید کدام بخش نمایش بیشترین اثر را روی مخاطب میگذارد؟
این نمایش قصد ندارد الزاماً اثری بر مخاطب بگذارد. قرار است مخاطب یک ساعت بخندد، برود، شب به نمایش فکر کند و خودش تصمیم بگیرد.
نمایش «چرندیات دراماتیک» از چهاردهم آبان در تماشاخانه هما به صحنه رفته است.
حامد پورمحمد، علی روزبه، میلاد خیرخواه، علیرضا رهام، فاناز سلوکی و حسین موسایی به عنوان بازیگر در این نمایش ۶۰دقیقهای نقش آفرینی میکنند. تهیهکنندگی این نمایش بر عهده سام درخشانی.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «در دهکدهای متروکه که مکان زندگی شخصیتهای داستانهای فراموششده است، یک قتل اتفاق میافتد.»
انتهای پیام


نظرات