این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره رمان «حافظخوانی خصوصی» با بیان اینکه ۱۷ سال نگارش و ویرایش این رمان طول کشیده است، گفت: بارها تلاش کردم کار نگارش این رمان را زودتر تمام کنم اما نشد زیرا فرایند پیچیدهای بود. از همان ابتدا هدفم این بود که بر اساس شعر حافظ، رمانی مدرن و امروزی بنویسم که مفهوم ذاتی رمان را در خود داشته باشد. نوشتن رمانی مدرن که با شعر و معنای چندلایه حافظ تنیده شده باشد و در عین حال فرم جذاب و زبان و ساختار امروزی داشته باشد کار بسیار پرچالشی بود. ۱۵ سال نگارش رمان و دو سال ویرایشهای نهاییاش در انتشارات چشمه طول کشید تا در نهایت پس از ماراتنی هفدهساله منتشر شد.
او با بیان اینکه وسواسی برای نوشتن در کار نبود، اظهار کرد: از نظر حجم، رمان حدود ۷۰۰ صفحه و بیش از ۲۳۰ هزار کلمه است. میتوان گفت یکی از پرحجمترین رمانهایی است در سالهای اخیر به زبان فارسی نوشته و منتشر میشود. البته نسخه اولیه رمان حدود یک میلیون کلمه بود که اگر قرار بود به همان شکل منتشر شود کتابی چندین هزار صفحهای در پنج یا شش جلد میشد. برای رسیدن به فرم و ساختاری متعادل و منسجم در چند مرحله ویرایش رمان به حجم فعلی رسید.
محمودی ایرانمهر خاطرنشان کرد: استفاده از شعرهای حافظ در دل رمان و تحلیل لایههای پنهان و اسرارآمیز آن بهگونهای که با ماجرایی معمایی و شخصیتهای داستانی درآمیخته شده است و ساخت این درآمیختگی فرایندی پیچیده و طولانی بود. تلاشم بر این بود که خواننده احساس کند اگر قرار بود غزلهای حافظ شکل رمانی مدرن به خود بگیرد همان چیزی میشد که الان در دستان اوست.
این نویسنده درباره مضمون رمان «حافظخوانی خصوصی» نیز گفت: مضمون کلی رمان درباره پرسشهای بنیادین زندگی و معانی چندگانه عشق است. امیال مدفونشده در ناخودآگاه بشر و پیچیدگیها و رازهای زندگی چیزهایی است که در سراسر این رمان با آن روبهرو میشوید؛ مسائلی پنهان و غافلگیرکننده که خواسته و ناخواسته با آنها سروکار داریم اما در شتاب زندگی روزمره به روشنی قابل دیدن نیستند. از این منظر میتوان گفت رمان «حافظخوانی خصوصی» تم فلسفی دارد و البته دختر مرده و اسرارآمیزی که یکی از قهرمانان اصلی این رمان است زمانی دانشجوی نخبه فلسفه در دانشگاه علامه بوده است.
نویسنده «اسم تمام مردهای تهران علیرضا است»، «برف تابستانی» و «بارون ساز» سپس درباره اینکه چرا میخواست رمانی با محوریت حافظ بنویسد، توضیح داد: نوشتن درباره حافظ برایم آرزویی دیرین بود. مسئله بزرگتر برایم رابطه مردم ایران با حافظ است. حافظ به صورت خصوصی با دنیای درونی هر آدمی ارتباط دارد و شاید به همین دلیل است که با آن فال میگیریم و انتظار داریم پاسخ روشنی برای شخص ما داشته باشد. به این شیوه برخورد با متنی کهن، قرائت هرمنوتیک میگویند. این شیوه خواندن و یافتن معنای پنهان در متن وابسته به نگاه و شرایط ذهنی خود خواننده است. ما میتوانیم هر اثری را با نگاه هرمنوتیک بررسی کنیم ولی کمتر اثری را داریم که مثل دیوان حافظ ذاتا در درون خودش دارای قرائتهای هرمنوتیک باشد. حافظ این ویژگی شگفت را دارد و ما میتوانیم به شکل خصوصی با آن ارتباط برقرار کنیم.
او افزود: از منظری دیگر حافظ شباهتی به لئوناردو داوینچی در فرهنگ غرب دارد؛ داوینچی به ظاهر درباره مسائل خیلی شناختهشده مذهبی و فرهنگی نقاشی میکند. مثل تابلوهای «شام آخر» یا «غسل» حضرت مسیح، ولی در پس تابلوهای او رازهای بزرگ و تکاندهندهای از سرشت انسان و اسرار پنهان تاریخ نهفته است. اسراری که مثلا در اثری همچون «راز داوینچی» میتوانید با اندکی از آن روبه رو شوید. حافظ هم همینطور است. در پس غزلهای عاشقانه او حقایق غافلگیرکنندهای درباره ناخودآگاه جمعی انسان ایرانی و سرشت رازآلود انسان نهفته است. برای همین اگر تلاش کنید شعر حافظ را به زبان رمان بیان کنید به هزارتوی پیچیده هستی انسان قدم خواهید گذاشت. در این رمان تلاش کردم تا به ارتباط ذهن انسان معاصر ایرانی با حافظ بپردازم، به اسراری که هر کدام از ما در زندگی خصوصی خود داریم و ارتباطی پنهان و خصوصی که حافظ با دنیای درونی ما برقرار میکند. بیان این تمهای متنوع نیازمند پیرنگی معمایی، جنایی و اجتماعی با تم فلسفی و روانشناختی بود که همزمان مفهوم عجیب عشق را هم جستوجو میکند.
او یادآور شد: بخشی از رمان در آرامگاه حافظ و در شیراز میگذرد. در آنجا آدمهایی را میبینیم که با یک غزل احساسات مختلفی پیدا میکنند؛ یکی یاد لذتهای زندگیاش میافتد و دیگری در دریای غمهایش غرق میشود. یک غزل در ذهن صدها آدم معناهای مختلفی پدید میآورد که حضور در برابر حافظ را تبدیل به تجربهای خارقالعاده میکند.
محمودی ایرانمهر درباره ماجرای این قصه نیز توضیح داد: رمان با یک پیام تلفنی آغاز میشود؛ مردی که همسرش را در یک تصادف از دست داده است، از سرِ دلتنگی به شماره تلفن زن زنگ میزند و متوجه میشود گوشیاش روشن است. مرد برای زنی که شش ماه پیش در یک سانحه تصادف کشته شده پیامهایی ارسال میکند اما متوجه میشود کسانی در تهران پیامهای او را دریافت میکنند. او در اطراف خود سایههایی میبیند که باعث میشود از اساس به مرگ همسرش شک میکند با این که بارها بر سر سنگ قبر او رفته است. سپس در نزدیکی خانه یکی از دوستان قدیمی همسرش را میبیند که حدس میزد در یک رابطه عاشقانه به قتل رسیده بود ولی دختر دانشجوی نخبه فلسفه درباره این جنایت به پلیس دروغ میگوید. این آغاز ماجراست و پس از آن خواننده همراه مردان و زنان این داستان در سلسلهای از حوادث غرق میشود. یکی از کلیدهایی که به گشودن این معما کمک میکند، یافتن معنی رازهایی است که در شعر حافظ وجود دارد. در واقع آن مرد و همسر دانشجویش به شیوه خاصی شعر حافظ را میخواندند و معنای پنهان آن را جستوجو میکردند. آنها نام این کار را زمانی که زن هنوز زنده بود «حافظخوانی خصوصی» گذاشته بودند زیرا بر این باور بودند که حافظ به شکل خصوصی با هرکسی که شعرهایش را میخواند ارتباط ذهنی و خصوصی برقرار میکند. همین حافظخوانی به علیرضا (شخصت داستان) کمک میکند تا معماهای ذهنی خود را باز کند و از واقعیتی که برای همسرش اتفاق افتاده آگاه شود.
او همچنین درباره اینکه آیا شخصیتهای رمان واقعیت بیرونی دارند، گفت: همه داستانها بر اساس تجربیات شخصی من هستند که قالب داستانی به خود گرفتهاند. واقعیتهایی از زندگی آدمهایی واقعی که با تخیل درآمیخته شده و جلوه داستانی پیدا کردهاند.
محمودی ایرانمهر همچنین در پاسخ به این پرسش که با تغییر سبک زندگی مردم به نظر مخاطبان کمتر سراغ رمانهای حجیم میروند و پیشبینیاش درباره مخاطبان این رمان اظهار کرد: فکر میکنم این به نیاز خود ما بستگی داشته باشد. اگر کسی به چیزی نیاز پیدا کند یا شیفته آن شود به دنبالش خواهد رفت. مثل خیلی از آدمهایی که در همین روزگار پرشتاب بیتأمل سریالهای طولانی و گاه پیچیده را قسمت به قسمت دنبال میکنند. به گمانم اگر امروز کمتر سراغ رمانهای پرحجم میروند به دلیل آن است که عطش و نیازی به آن در درون خود احساس نمیکنند. اگر اثری بتواند این شیفتگی و عطش را در شما برانگیزد آن را تا انتها دنبال خواهید کرد. چنان که هنوز هم برخی از رمانهای حجیم جهانی حتی در جامعه کتابگریز معاصر ما نیز خوانندگان فراوان دارند. این مسئله به نیاز درونی انسانها برمیگردد. اگر چیزی خلق کنیم که جامعه به آن نیاز داشته باشد و به برخی از پرسشهای اساسی انسان معاصر پاسخ دهد و یا پرسشهایی را مطرح کند که برای آدمها مهم و حیاتی باشد، آنها به دنبال آن خواهند آمد. البته من از ته قلب قدردان خوانندگانی هستم که این رمان هفتصدصفحهای را تا انتها میخوانند و خوشحالم که در فاصله کوتاهی بهرغم قیمت بالا و حجم زیادش به چاپ سوم رسیده است.

انتهای پیام


نظرات