به گزارش ایسنا، پریا حیدری، مدرس و پژوهشگر در یادداشتی نوشته است: کتاب «آسیابهای تمدن: ژرفتاریخِ دولتهای اولیه» اثر جیمز سی. اسکات، استاد علوم سیاسی و انسانشناسی دانشگاه ییل که با ترجمه فرهاد اکبرزاده از سوی نشر نو به فارسی منتشر شده، یکی از آن آثار کمنظیری است که با نگاهی تیز و رادیکال، اسطوره بنیادینِ تاریخِ بشر را به چالش میکشد: اینکه گویا انسان از سر میل و خرد، شکار و کوچنشینی را رها کرد و به کشاورزی و زندگی متمدن روی آورد تا رفاه و امنیت بیشتری بیابد. اسکات در این کتاب، این روایتِ کلاسیک را واژگون میکند. از دید او، آغاز تمدن نه جهشی بهسوی آزادی، بلکه نظمی مبتنی بر اجبار، مالیات، بیماری و اسارت بود؛ نظمی که انسان را از «آزادبودن در طبیعت» به «بندگی در دولت» بدل کرد.
در روایت رایجِ تاریخ، انسان با پایان عصر یخبندان و آغاز کشاورزی در هلالِ حاصلخیز، به زندگی ساکن روی آورد، غلات کاشت، حیوانات را اهلی کرد و پایههای تمدن را گذاشت. شهرها، نوشتار، قانون و دولت بهعنوان دستاوردهای این انقلاب نوسنگی معرفی شدهاند. اسکات، اما، با تکیه بر پژوهشهای تازه باستانشناسی و زیستمحیطی، نشان میدهد که این «روایت پیشرفت» چیزی جز برساختهای ایدئولوژیک نیست.
بهزعم او، نخستین جوامع کشاورز نه بهدلیل رفاه بیشتر، بلکه بهاجبارِ شرایط زیستی و سیاسی به سکونت و کشت روی آوردند. زندگی شکارچیان و گردآورندگان، بر پایه تنوع غذایی، تحرک، و آزادی بیشتر از سلطه سلسلهمراتبی شکل گرفته بود. اما کشاورزی، با وابستگی به زمین و غلات، انسان را به یک «منبع قابل کنترل» برای قدرت سیاسی بدل کرد.
اسکات با صراحت مینویسد که «دولتهای اولیه، دستگاههایی برای انباشت مازاد و کنترل بدنها بودند.» او معتقد است که اولین دولتها، مانند سومر در میانرودان، بر محور غله شکل گرفتند، چون غله کالایی بود که بهراحتی میشد آن را اندازه گرفت، انبار کرد، و از آن مالیات گرفت. غله، بهزبان اسکات، «پایه مالیاتیِ تمدن» است. جوامعی که به کشت غله وابسته شدند، ناخواسته وارد مدار دولت، ارتش، و دیوانسالاری شدند.
نویسنده یادآور میشود که نخستین شهرها - از اوروک تا لاگاش - بیش از آنکه نشانه پیشرفت باشند، نماد تمرکز قدرت و کار اجباری بودند. بخش بزرگی از جمعیت این شهرها را زنان و مردانی تشکیل میدادند که در کارگاههای نساجی یا مزارع حکومتی به کار گرفته میشدند. اسکات یادآور میشود که در حدود ۳۰۰۰ پیش از میلاد، در شهر اوروک حدود ۹۰۰۰ کارگر نساجی فعالیت میکردند، بیشترشان زنان. به تعبیر او، «دولتهای اولیه ماشینهای جمعیت بودند»؛ دستگاههایی برای بهبندکشیدن نیروی کار، از دهقان گرفته تا اسیر جنگی.
از این منظر، تمدن نه آزادی بلکه کنترل بود. برخلاف تصور رایج، فروپاشی بسیاری از دولتهای اولیه لزوماً فاجعه نبود، بلکه فرصتی برای رهایی از بند دولت محسوب میشد. اسکات سقوط دولتهای میانرودان و شام را نه بهمثابه انحطاط، بلکه نوعی «فرار از آسیاب تمدن» میبیند؛ بازگشت انسانها به زیستهای انعطافپذیرتر، کوچنشینانهتر و گاه سالمتر.
یکی از بخشهای چشمگیر کتاب، بررسی پیامدهای زیستی و بهداشتی کشاورزی و شهرنشینی است. اسکات نشان میدهد که با ساکنشدن انسانها و زیستن در کنار حیوانات اهلی، بیماریهای واگیر چون آبله، سل، و آنفلوآنزا پدید آمدند. از سوی دیگر، تغذیه یکجانبه از غلات، باعث سوءتغذیه و کاهش تنوع غذایی شد. درواقع، نخستین جوامع کشاورزی از حیث سلامت و امید به زندگی در وضعی بدتر از شکارچیان پیشین بودند. او همچنین بر تناقض میان «تولید مازاد» و «سلب مالکیت» دست میگذارد: درحالیکه جوامع اولیه کشاورز برای نخستینبار توانستند مازاد تولید کنند، این مازاد نه به رفاه همگانی بلکه به تمرکز ثروت و قدرت در دست اقلیتی ممتاز انجامید. از همینجا است که اسکات تمدن را «تاریخ انباشت از پایین و مصرف از بالا» میخواند.
به باور اسکات، اساسِ دولتِ اولیه بر نوع خاصی از رابطه انسان با طبیعت استوار بود: انسان بهجای تطبیق با محیط، کوشید محیط را در قالب الگوی کشاورزی و مالکیت خود محصور کند. این تغییر رابطه، با خود نظم اجتماعی تازهای آورد ـ نظمی که از غله تا مالیات، از دیوار تا ارتش، و از انبار تا دیوانسالاری را دربر میگرفت.
او با طعنه میگوید: «تمدن زمانی آغاز شد که انسان خود را اهلی کرد.» این همان وارونگیِ بزرگِ روایتِ تاریخ است: آنچه تا امروز بهعنوان نقطه اوج تکامل انسانی تصویر شده، درحقیقت ممکن است لحظه آغاز انقیاد او باشد.
کتاب اسکات فقط اثری تاریخی نیست؛ بازتابی از اندیشه سیاسی معاصر نیز هست. او همانطور که در آثار پیشینش مانند «سلاحهای ضعیفان» و «دولت چگونه میبیند» نشان داده بود، به نقد منطق دولت مدرن و پروژههای کنترل جمعیت میپردازد. در «آسیابهای تمدن»، این نقد به سطحی بنیادینتر گسترش مییابد: دولت از آغاز، نهادی برای دیدن، شمارش، و مهارکردن انسانها بوده است. این نگاه برای خواننده امروز ـ بهویژه در جوامعی چون ایران که هنوز میان دولت متمرکز و جامعه متکثر در کشاکشاند ـ معناهای عمیقی دارد. اسکات به ما یادآور میشود که ریشه دولت نه در ضرورت نظم، بلکه در تمایل به نظارت و تصاحب است. در جهانی که دولتها با داده، آمار و فناوری به دنبال تسلط کامل بر زندگی شهرونداناند، بازخوانی ریشههای نخستین این سازوکار میتواند به فهم بهتر «سیاستِ کنترل» کمک کند.
یکی از نقاطِ قوتِ بزرگ کتاب، نگاه میانرشتهای آن است. اسکات با بهرهگیری از باستانشناسی، بومشناسی، اقتصاد سیاسی و تاریخ بیماریها، تصویری چندبُعدی از «ظهور دولت» ارائه میدهد. او بهیادمان میآورد که جوامع اولیه در مرز میان نظم و بینظمی زیست میکردند: در کنار شهرهای محصور، «دنیای بربرها» وجود داشت؛ جوامعی آزادتر که با شکار، کوچ یا مبادله زندگی میکردند. این دو جهان در تعاملی دائمی بودند ـ جنگ، دادوستد، و حتی همزیستی. درواقع، تمدن و بربریت نه دو قطب متضاد بلکه دو روی یک سکه بودند: تمدن بدون پیرامونِ آزاد نمیتوانست بقا یابد، همانطور که پیرامون بدون مراکز ذخیره و کالا دوام نداشت. این رابطه دوسویه، در روایت اسکات، ساختارِ اصلیِ تاریخِ بشر را شکل داده است.
آنچه کتاب اسکات را جذاب میکند، نهفقط مضمون رادیکال آن بلکه نثر پرشور و نغز نویسنده است. او خود را «کسی که پا را از گلیمش فراتر گذاشته» مینامد که بر دوش متخصصان میایستد تا منظری کلیتر ببیند. اما همین نگاه بیرونی، کتاب را که بهزعم اکونومیست «بهترین کتاب در تاریخ است»، به اثری زنده بدل کرده: ترکیبی از دقت علمی و تخیل انتقادی. فایننشالتایمز درباره او مینویسد: «اسکات دقیقاً بر میخ میکوبد وقتی بهای سنگینی را که نیاکان ما برای تمدن پرداختند، نشان میدهد.» و نشریه ساینس این کتاب را «بازگشاینده بزرگترین پرسشهای تاریخ بشر» دانسته است.

«آسیابهای تمدن» دعوتی است به بازاندیشی ریشههای دولت و تمدن. اسکات از ما میخواهد بپرسیم: آیا واقعاً زندگی در دولت و شهرنشینی، پیشرفت بود؟ آیا ما آزادتر شدیم یا صرفاً در قالبی پیچیدهتر به اسارت درآمدیم؟ و مهمتر، آیا میتوان از این تاریخِ کنترل، درسی برای رهایی آموخت؟ کتاب اسکات پاسخی قطعی نمیدهد، اما مسیر اندیشیدن را روشن میکند: تمدن ممکن است محصولِ ضرورت باشد، نه انتخاب؛ و رهایی، شاید در بازیابی همان توانِ زیستن بیرون از مرزهای دولت نهفته باشد. برای خواننده امروز، در جهانی که بار دیگر نظم و کنترل تا ژرفترین لایههای زندگی نفوذ کرده، این کتاب نه بازگشت به گذشته، بلکه دعوتی است برای فهمِ آینده. «آسیابهای تمدن» از آن آثار نادری است که نهتنها تاریخ را روایت میکند، بلکه ما را در آیینه آن به خودمان مینمایاند - به قیمتِ غله، دولت، و آزادی.
انتهای پیام

نظرات