مسعود كيميايي معتقد است: «رييس» در ادامهي فيلم «حكم» است و برخلاف آن فيلم، قصه دارد.
اين كارگردان سينماي ايران همزمان با آغاز نمايش فيلم «رييس» در ديدار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين مطلب ادامه داد: بحثي كه با فيلم «حكم» آغاز كردم باز هم هيچ فرقي نميكند، همان دغدغههاي اجتماعي كه در فيلمهاي قبلي هم وجود داشت، اما حالا در اين دو فيلم اخير در يك طبقه ديگر و در طبقهي فاعلتر روايت ميشود.
كيميايي ادامه داد: به فرض اينكه فيلمهاي قبلي من بيشتر به آدمهاي حاشيهنشين ميپرداخته است، اما حالا كه بخش مهمي از اقتصاد شهري كه قطعا با اقتصاد بانكي و تبادلات بهاصلاح غير پولي فرق ميكند، بوجود آمده است. با دو فيلم «حكم» و «رييس» خصوصا «رييس» به طبقاتي ميپردازيم كه تاثيرات زيادي بر اقتصاد شهري دارند و ميدانيم اگر بوسيله قدرت مهار نشود، بهداشت اجتماعي را بر هم ميزند.
وي دربارهي دلايل اكران «رييس» در جشنوارهي فجر با در نظر گرفتن اينكه فيلم مشكل فني داشت، پاسخ داد: قرار بود، فيلم به جشنواره برسد و ما تا آخرين لحظات تمام تلاش خود را انجام داديم و فيلم را به دفتر جشنوارهي تحويل داديم، ولي فرداي آن روز از دفتر جشنواره تلفن شد كه صدا نارسا است. ما كه فيلم را ديديم، متوجه شديم يك اتفاق تكنيكي افتاده است و بهدليل اينكه فيلم براي نمايش شرايط مناسبي نداشت، تصميم گرفتم فيلم در جشنواره به نمايش درنيايد و برخي نمايشهاي محدود هم بهناچار براي اينكه از قبل بليط فروخته شده بود، اتفاق افتاد.
اين كارگردان سينما دربارهي مخاطب فيلم «رييس» ادامه داد: بينندهي زخمهاي حاشيهنشيني تغيير كرده است و اين روزها بيننده، بيشتر متن را ميخواهد و بهدنبال شكافتن هستهي اصلي است و علت بههمريزي اقتصادي را ميخواهد. تاكيد ميكنم اقتصاد شهري و متوسط، يعني اقتصاد دست به دست، نه حواله به حواله كه يكي از حساسترين جريانات شهري را بوجود ميآورد كه با افكار عمومي ارتباط پيدا خواهد كرد و به رضايت يا نارضايتي منجر خواهد شد و بههر جهت خيلي از داستانسازيهاي سياسي، اجتماعي را بدست دارد؛ بنابراين مخاطب «رييس» هر قشري از اقشار جامعه ميتواند باشد، براي اينكه همهي اقشار اين موضوع را حس ميكنند.
كيميايي در بخشي از اين گفتوگوي از بازيگران «رييس» گفت: فرامرز قريبيان كه ورودش را به سينما با فيلم من آغاز كرد و هميشه اين لطف را داشته كه در فيلم من بهترين بازي خودش را داشته باشد و يكجور همنشيني نتيجه بخشي داشتيم و داريوش ارجمند كه احترام زيادي براي ايشان قائل هستم.
وي در بخشي ديگر از دو بازيگري نام برد كه در اين فيلم معرفي شدند و افزود: اسم يكي از بازيگران يكمقدار از قلم افتاده است، او حميد افشار است كه بازيگري را در انگليس خوانده است و اتفاقا يكي از بازيگران خوب ما خواهند شد و نورمحمدي كه اين فيلم معرفش خواهد بود و در اين فيلم سرمايهگذاري كرده است و اگر او نبود، اتفاق اجرايياش يك اتفاق ديگري ميشد و من از او خيلي ممنون هستم. يكي از شانسهاي اين فيلم عليرضا زريندست بود، زريندست اگر نبود اين فيلم بهاين شكل فيلمبرداري نميشد، يك شكل ديگري فيلمبرداري ميشد، زرين دست بواسطه شيوهي كه دارد خيلي منطبق بود با اين كار و فيلمبرداري خيلي خوب دارد.
وي دربارهي قاچاق فيلم هم گفت: وقتي تمام ارگانها از پليس انتظامي و ارگانهاي مرتبط بسيج شدند براي پيدا كردن عوامل اين معضل، اين يك مقدار تعجبانگيز كه چرا اينها پيدا نميشوند. براي اينكه وقتي قاتل جرم خودش را انجام ميدهد، يك قطره جوهر در اقيانوس ميشود و وقتي فرار ميكند، او را پيدا ميكنند. اما اينكه يك كالاي بخصوص ، هفته به هفته عرضه ميشود و مركز فروش دارند و يك مبدا دارد كه البته معلوم نيست كجاست و يك انتها دارند كه كنار خيابان حضور دارد و ما آنها را ميبينيم؛ اما نميدانم چرا آنها پيدا نميشوند اين موضوع براي من جاي سوال دارد؟
كيميايي كه به دليل جراحي دندان اين روزها كمي كسالت دارد، ترجيح داد تنها گفتگوي كوتاهي را همزمان با اكران داشته باشد و وقتي در پايان اين مصاحبه دربارهي پيشنهادش براي مخاطب اين فيلم، پرسيديم، به شوخي گفت: مردم با يك پاكت تخمه ـ اگر سينماها اجازه دادند ـ بروند فيلم را ببينند!
انتهاي پيام


نظرات