عضو شوراي فني اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري خراسان رضوي با اشاره به اينکه کل عرصهي تاريخي توس که در داخل بارو قرار دارد، در فهرست آثار ملي ثبت شده است، هرگونه خاکبرداري، گودبرداري و عملي را که منتج به اضطراب لايههاي خاک در عرصهي توس شود، طبق قانون موجود در پروندهي ثبتي اثر، ممنوع دانست.
رجبعلي لباف خانيکي در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، با اشاره به اينکه در مقابل کار انجامشده نميتوان حرفي زد، اظهار كرد: توس مظهر اهميت و ارزش فرهنگي، تاريخي و ملي است و اين موضوع بر کسي پوشيده نيست. از سوي ديگر، جمعيتي در منطقه سکونت دارند و بهجز اينکه نحوهي سکونت و تاريخ اسکانشان چگونه و از چه زماني بوده است، به امکانات رفاهي نياز دارند؛ اما براي کساني که در حوزهي مسائل فرهنگي فعاليت ميكنند، اين دغدغه وجود دارد که ما بايد حريم و ارزش موهبتهايي را که داريم، حفظ کنيم و براي آنها احترام قائل شويم. اکنون نيز بايد براي توس و فردوسي که نمادهاي فرهنگي ما هستند، احترام قائل شويم.
اين کارشناس حوزهي ميراث فرهنگي با تأکيد بر اينکه طبق قانون منطقهي تاريخي توس بايد حفظ شود، گفت: طبق قوانين و مقررات، توس بهعنوان يک سايت تاريخي، مدفن فردوسي و محل زندگي بسياري از شخصيتهاي بزرگ ديگر مانند غزالي و خواجه نصير بايد حفظ شود. براساس قوانين مدون مربوط به ميراث فرهنگي که در مجلس شوراي اسلامي تصويب شده است، اين سايت بايد دستنخورده باقي بماند و لايههاي فرهنگي و تمدني آن مخدوش نشود. بايد اين اتفاق براي حفظ حريم توس و آرامگاه فردوسي انجام ميشد؛ اما اكنون که اينگونه نشده است، مانند خيلي موارد ديگر بايد تأسف خورد و چيزي نميتوان گفت.
او بيان کرد: کل عرصهي توس که در داخل ديوار کهن توس قرار دارد، يک شمارهي ثبت ملي دارد و در پروندهي ثبتي آن و بخشنامهي موجود، يک مادهي قانون است که بيان ميكند «در اين محل که به ثبت آثار تاريخي رسيده است، هر نوع کندوکاو، کانالکشي، گودبرداري، خاکبرداري و هر عملي که منتج به اضطراب لايههاي خاک در منطقه شود، ممنوع است».
لباف خانيکي با تأکيد بر محرز بودن اين مادهي قانوني براي عرصهي توس که به ثبت ملي رسيده است، ادامه داد: اينکه کجا لايههاي تاريخي است و کجا نيست، بايد توسط کارشناسان بيان شود. همين که در يک شهر بيش از يكهزار سال سابقهي اقامت وجود دارد، يعني لايهلايهي آن تاريخي است؛ اما ممکن است، در حاشيهي اين لايهها نيز نقاطي باشد که باغها در آنجا بوده است و لايهي معماري ندارد.
وي تأکيد کرد: تمام اينها هويت شهر توس يا تابران را تشکيل ميدهند. مانند اينکه در مشهد خانههاي بزرگي است که حياط دارد يا باغهايي در شهر وجود دارد، اما نميتوان گفت اين نقاط جزو مشهد نيست، زيرا برخي نقاط ساختوساز دارد و برخي نقاط ندارد. من نيز گمانهزنيهايي در منطقهي توس داشتهام و نقاطي نيز است که گمانهزنيهاي ما بقاياي معماري را بهطور مشخص نشان نداده، اما در همانجا قطعات آجر، گچ و مصالح ساختماني ديده شده و نشان ميدهد که در نزديکي آن مكان، بناي معماري و فعاليت ساختماني بوده است.
اين باستانشناس با بيان اينکه موضوع اصلي بحث رعايت حرمت توس است، گفت: حفظ حريم اين محل اهميت دارد. اگر فردوسي را نداشتيم، زبان فارسي را نيز نداشتيم. فردوسي براي ما خيلي مهم است و بايد اين شخصيت و آرامگاه او را بسيار عزيز بشماريم، به آن افتخار کنيم و حرمت آن را نگه داريم. از اين نظر، سخنان دوستداران و متوليان ميراث فرهنگي که دغدغهي اين موضوع را دارند، به نفع کيان كشور و حيثيت فرهنگي ايران است.
او در اينباره اظهار كرد: وقتي از سد سيوند و پاسارگاد صحبت ميشد، من دانش آن را نداشتم که بخار آب و رطوبت موجب تخريب در منطقه ميشود يا خير، اما از اين ناراحت بودم که چرا حرمت داشتههاي خود را نگه نميداريم. با اين اتفاقها، انسان از خود ميپرسد که چرا حرمت توس نگه داشته نميشود. در اين زمينه هر کسي ممکن است، تقصير را به گردن ديگري بيندازد.
عضو شوراي فني اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري خراسان رضوي با اشاره به اينکه آنطور که بايد و شايد نتوانستهايم از پتانسيلهاي عظيم فرهنگي که در اختيار داريم از جمله فردوسي استفاده کنيم، بيان كرد: با کمال تأسف بايد شاهد باشيم که ديگران به فکر فردوسي باشند، برايش بزرگداشت بگيرند، روي اين بحث مانور بدهند و بگويند فردوسي متعلق به ماست. مناطقي مانند شهر توس، ارگ توس، شهر کهن نيشابور و ... تا کنون دستنخورده باقي مانده است و ما نيز بايد نگهدار اين گنجينهها براي آيندگان باشيم و نگذاريم مخدوش شوند.
وي با بيان اينکه هر اقدام تخريبي در اين اماکن انجام شود، گنجينههاي فرهنگي خود را که در دل خاک نهفته داريم از بين بردهايم، تأکيد کرد: اين گنجينهها، شناسنامهي ما براي نسلهاي آينده است و اقدامات تخريبي مانند آن است که کتابي را بسوزانيم.
لباف خانيکي دربارهي نمود جهاني چنين اقداماتي نيز توضيح داد: خسارت در درجهي نخست به خود ما ميرسد، نه به خارجيها؛ اما براي آنها نيز ممکن است خوراک تبليغاتي ايجاد شود که برخورد ما با ميراث فرهنگي چگونه است و اين موضوع صددرصد زمينه را براي ادعاي ديگران فراهم ميکند. اگر ما يك شيء را در مالکيت خود داريم و آن را دوست داريم، بايد از آن محافظت کنيم. اگر آن را اوراق کنيم و دور بيندازيم، يعني متعلق به ما نيست و اين اقدام، به هر رهگذري اجازه ميدهد که آن شيء دورانداختهشده را به تملک خود درآورد.
اين باستانشناس با بيان اينکه احتمال انجام شدن کار کارشناسي در اينباره وجود دارد، گفت: مسأله اين است که احتمال دارد، در مواردي کار کارشناسي تکبعدي انجام شده باشد. بهعنوان مثال، پرسشنامههايي پر شده که خواستهها و نيازهاي مردم در آن پرسيده شده و بحق هم گفته شده است که نياز وجود دارد؛ اما چقدر خوب است که کارشناسي بهشكل آمايشي انجام شود.
او بيان کرد: اگر کارشناسي انجام شده که گازکشي لازم است، همين پرسش نيز از متوليان فرهنگي پرسيده شود که گازكشي به چه بهايي لازم است و اينکه آيا نگهداري از توس و لايههاي فرهنگي و تمدني نيز لازم است؟ به اين ترتيب يک برآورد انجام ميشود که کدام موضوع اولويت دارد. خيلي وقتها سازمان ميراث فرهنگي براي کارهايي که با مشورت انجام ميشود، راهکار دارد، حتا براي گازکشي هم ميتوان روشهايي را اعمال کرد تا به لايههاي تمدني آسيبي وارد نشود.
اين پژوهشگر در حوزهي ميراث فرهنگي اظهار كرد: اگر کار مشورتي و کارشناسيشده باشد و مصوبات ميراث فرهنگي اعمال شده باشد، دربارهي تمام اين موارد بحث شده، سازمان ميراث فرهنگي نيز اين موضوع را در شوراي فني به بحث گذاشته و راهکار ارائه داده است؛ اما اگر مشورت نشده، اين اتفاق بايد ميافتاد و نظر متوليان فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي بايد به بحث گذاشته و مشخص ميشد، چه راهکاري ارائه شود که در اين زمينه من در جريان اين موارد نيستم.
وي از تنش موجود در زمينهي توس اظهار نارضايتي کرد و گفت: امروز نوعي تنش و جدال داريم که قشري از جامعه و رسانههاي گروهي ميگويند، توس و حيثيت تاريخي آن را حفظ کنيد. از سوي ديگر، بحثهاي خدماتي براي ساکنان منطقه مطرح است. بحث حفظ حرمت براي خيلي از نقاط تاريخي در کشور ما وجود دارد، اما در اين زمينه، درجهبندي داريم و امروز ما با شخصيتي مانند فردوسي مواجه هستيم.
اين باستانشناس با اشاره به اينکه بدون فردوسي نميتوان ادعاي «به فکر ايران بودن» را داشت، معتقد است: کساني که حتا اندکي به ايران فکر ميکنند، اگر بخواهند فردوسي را کنار بگذارند، فقط ادعا ميکنند که از کشور، تاريخ و زبان فارسي دفاع ميکنند. کشورهاي گوناگوني را در اطراف خود داريم که عرب نبودهاند، اما عربي حرف ميزنند، دستبهدست و چندپاره شده يا مستعمره بودهاند؛ اما در اين ميان، ايران در طول هزاران سال باقي مانده است و در اين زمينه، يکي از محورها و استوانهها فردوسي، شاهنامه و افرادي مانند فردوسي بودهاند.
لباف خانيكي در پايان تأکيد کرد: بايد به اين موارد فکر کنيم و با درايت و دقت بيشتري تصميم بگيريم. بايد به تبعات کار خود بينديشيم که هر قدم ما تأثيري در حال و آينده خواهد داشت.
انتهاي پيام
نظرات