در ادامه دوازدهمين جلسه دادگاه رسيدگي به پرونده فساد بزرگ مالي، «ع.ر» ـ خواهرزاده «م» ـ با قرار گرفتن در جايگاه به عنوان مطلع به به بيان اظهاراتي پرداخت.
به گزارش خبرنگار حقوقي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «ع.ر» در ابتداي صحبتهايش گفت: بنده خواهرزاده آقاي «م» هستم و خود را سرباز اين نظام ميدانم. ديني نسبت به اين نظام دارم و من تحت هيچ فشاري نيستم و مطالب را صرفا چون سرباز نظام هستم عرض ميكنم.
وي ادامه داد: بنده هفت سال عملكرد آقاي «م» را نقد كردهام و سه سال است كه با ايشان رابطه ندارم و به دليل همين انتقاد در زندان به سر ميبرم و هميشه از عملكرد وي انتقاد داشتهام.
«ع.ر» افزود: من عضو اتاق بازرگاني بودم و در حوزههاي فرهنگي و اقتصادي هم حوزههاي مشتركي با آقاي «م» داشتم و كارهاي مختلفي را به بنده ارجاع ميداد. هيچ حقوقي نگرفتهام و صرفا براي كمك كار ميكردم.
وي تصريح كرد: متاسفانه بنده متوجه سوءمديريتها شدم و ميتوانم در اين راستا انتصاب برخي مديران را مثال بزنم كه سطح تحصيلاتشان در حد ديپلم بود و من مشاهداتم را در اين زمينه به آقاي «م» منتقل ميكردم.
«ع.ر» با ذكر برخي اسامي در ادامه خاطرنشان كرد: به عنوان مثال آقاي «م» به عنوان يك مدير كل از سوي داييام وظيفه ترخيص كالا را عهدهدار شده بود. به داييام اعلام كردم كه در اين زمينه در رابطه با ترخيص كالا برخوردي صورت نميگيرد اما ايشان قبول نكردند و به همين دليل عليه بنده پروندهسازي شد.
وي تاكيد كرد: آقاي «م» (فردي ديگر) به عنوان معاون يكي از سازمانها فعال بود و در كارهايي مثل مخدوش كردن نامههاي مردم و بدهكاري افراد دخالت داشت. زماني كه بنده متوجه شدم، آن را به دايي خود اطلاع دادم اما وي نپذيرفت. در واقع حمايت حمايت داييام از آقاي «م» كار را به جايي رساند كه اين فرد در انتصابات نفوذ ميكرد. از جمله اعمال نفوذ وي در شناسايي شركتهايي بود كه در بحث سرمايهگذاري مانند پروژه كيش دست داشتند.
«ع.ر» با بيان اينكه بنده به صراحت از افراد اسم ميبرم، اظهار كرد: آقاي «پ» از طريق حمايت داييام منصوب شد. بنده بارها گله داشتم كه از ارتباطات داييام سوءاستفاده ميشود. به خود او هم ميگفتم ولي توجهي نميكرد.
وي تصريح كرد: آقاي «الف» با حمايت داييام به عنوان معاون يكي از بانكها فعاليت ميكند. فردي ديگر با حمايتهاي داييام سهمي را از بانك آريا دريافت كرد.
«ع.ر» با بيان اينكه بنده پشتپردهها را بازگو ميكنم، يادآور شد: من در جلسات متعدد قطع ارتباط خود را با داييام اعلام كرده و تاكيد كردهام كه از حمايتهاي او از برخي افراد گلهمند هستم. در پايان جلسهاي كه در سال 88 داشتيم بسيار منقلب شدم و مسائل را به صورت باز توضيح دادم. آنجا من تمام مسائل را به دايي خود گفتم و قطع ارتباط كردم و وارد بخش خصوصي شدم. البته بايد بگويم كه همين افراد اساميشان در بخش خصوصي هم وجود دارد.
وي اضافه كرد: در شركتهاي زيرمجموعه، پيشنهاد ساخت تيزر تبليغاتي براي محصولات داماش را گرفتم و با آقاي «ي.ك» آشنا شدم. در آنجا با آقاي اميرخسروي ارتباط تجاري پيدا كردم.
«ع.ر» گفت: در رابطه با گسترش بحثهاي تبليغاتي و اخذ نمايندگي فولاد وارد مذاكره با آقاي اميرخسروي شدم. همچنين با دوستي به نام آقاي «ز» كه در آن زمان كارشناس رسمي دادگستري بود، آشنا شدم. او با آقاي «ي» معاون وزير راه و مديرعامل شركت توسعه و گردشگري ارتباط مستقيمي ايجاد كرد و از اين ارتباط وارد ارتباطگيري با آقاي اميرخسروي به صورت مستقيم شدم. بعدها جلساتي را با آقاي «ك» در سازمان خصوصيسازي داشتيم. در ارتباطي غير مستقيم آقاي خسروي در ارديبهشتماه سال 89 خط ابنيه شركت راهآهن را براي خريد ايجاد كرد و در اين هنگام ديداري با آقاي «ب» وزير راه داشتم كه خطاب به من گفت كه در خصوص آقاي «ي» ناراحت است و كلمات دزد را نسبت به ايشان به كار برد. آقاي «ي» هم در اين زمان متوجه شد كه وزير راه ميخواهد او را بركنار كند.
وي تصريح كرد: ارتباط مستقيم آقاي «ي» با آقاي «م» و آقاي «ب» براي من يك زنگ هشدار بود. در اين زمان ارتباطم با آقاي اميرخسروي سرد شد. آقاي «م» در آن زمان مسئول پروژههاي ويژه شد و بيشتر امكانات و شرايط را در اختيار آقاي «ي» قرار داد. در واقع آقاي «ي» با حمايت آقاي «م» كارها را انجام ميداد و من اين را به داييام گفتم و بيان كردم كه كار وي كاري اشتباه است و عواقب بدي دارد.
وي تاكيد كرد: اينكه مردم ميگويند برخي مسئولان در اين فساد دست داشتهاند بايد بگويم درست ميگويند. بنده به عنوان خواهرزاده «م» از اين موضوع شرم دارم.
«ع.ر» خاطرنشان كرد: اين آقايان پروژه دو طبقهاي كردن رامسر را پيگيري كردند و در اين زمينه رانت بزرگي توسط آنان شكل گرفت. آنان براي اينكه فولاد خوزستان را در اختيار بگيرند و شركت ايميدرو به عنوان تنظيمكننده فولاد آهن كسي را داشته باشد كه مراحل واگذاري را انجام دهد، به «خ.الف» ـ معاون سابق وزير صنايع ـ داشتند. چه كسي بهتر از او؟
وي ادامه داد: در اين زمان بود كه بنده نامم حذف شد زيرا قابل اعتماد نبودم. آقاي «ي» و «م» من را ميشناختند. آقاي اميرخسروي در جلسهاي صحبت كرد و عملا نام بنده از اين رابطه تجاري و دوستي كه با من داشت، حذف شد. آقاي «پ» مامور انجام كارهاي بانكي، آقاي «الف» مامور حمايتهاي بيمهاي، «خ.الف» مامور انجام كارهاي مربوط به شركت ايميدرو و اميرخسروي بازوي اجرايي اين عمليات بود.
وي با بيان اينكه همه اين افراد مانند اختاپوس هستند و به دنبال من بودند، گفت: آقاي قاضي! بنده هفت ماه است كه در بازداشت به سر ميبرم؛ در حالي كه بايد كساني مانند داييام بيايند اينجا و پاسخگو باشند. من سه سال پيش اعلام كردم كه بنده خواهرزاده ايشان نيستم و خودشان بايد پاسخگوي ملت باشند.
«ع.ر» در پايان خاطرنشان كرد: آقاي «م» بايد بيايند و پاسخگو باشند. بنده از همه ملت ايران عذرخواهي ميكنم. من صرفا تاوان يك اسم را ميدهم و اعلام كردم.
غلامعلي رياحي از متهم پرسيد: شما با آقاي «م» به صورت تني فاميل هستيد يا ناتني؟
«ع.ر» گفت: از سمت پدري به صورت تني و از سمت مادري به صورت ناتني با ايشان فاميل هستم.
وي در پايان از قاضي سراج خواست كه به وي وقت خصوصي بدهد كه رييس دادگاه خطاب به وي گفت: بنده وقت خصوصي به كسي نميدهم.
ادامه دارد...
نظرات