« این که رهبری بر مسأله سبک زندگی ایرانی و اسلامی تاکید میکنند، یک مساله مهم است. این سبک زندگی را از کجا باید الگوبرداری کرد؟ همه این تخریبها بر خلاف نظر رهبری است، چون تأکید ایشان بر حفظ معماری ایرانی - اسلامی است.»
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، بافت تاریخی اطراف حرم مطهر امامرضا (ع) در مشهد مقدس دیگر مانند گذشته نیست، با بالا گرفتن تب ایجاد هتل و مراکز اقامتی، برخی مالکان بناهای قدیمی، خانههای بزرگ و تاریخی را که میتوان با مرمت به هتلی زیباتر از آسمانخراشها تبدیل کرد، تخریب کرده و تلاش میکنند با الهام از معماری گذشته، خانهای با سبک قدیمی سرپا کنند.
تا همین یکی دو هفتهی گذشته نیز بحثهایی از احتمال تخریب دو بنای تاریخی که به این وضعیت دچار شده بودند مطرح بود، خانهی «کوزه کنانی» که سال گذشته از ثبت خارج شد و سرای «عزیزالله اُف» که مالکش تلاش هنوز تلاش میکند حنای ثبت تاریخی ملکش را بیرنگتر کند.
هرچند براساس طرح تفصیلی مشهد مقدس، بافت مرکزی اطراف حرم مطهر امامرضا (ع) باید کاربری فرهنگی - تاریخی داشته باشد، اما علیرغم تلاشهای صورت گرفته، همین بقایای اندک نیز یک به یک با بهانههای مختلف محکوم به زوال شدهاند.
به اعتقاد برخی کارشناسان، شاید ثبت جهانی بافت تاریخی اطراف حرم و مطهر امام رضا (ع) مانعی در تخریب بیشتر این محوطهی تاریخی باشد، اما سید مهدی حجت، بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی نظر دیگری در این زمینه دارد.
رئیس ایکوموس ایران با بیان این که ثبت جهانی هیچ کمکی به حفظ آثار تاریخی نمیکند، به خبرنگار ایسنا میگوید: مگر چه اتفاقی برای بناها و محوطههای تاریخی دیگری که ثبت شدهاند، افتاد؟ آیا آنها در معرض تخریب نیستند؟
وی با تاکید بر وجود یک متولی خاص برای حرم مطهر امام رضا (ع) و بافت تاریخی اطراف آن اظهار میکند: این محوطهی مقدس، تاریخی و ارزشمند باید با هدایت ویژهای رهبری و ساماندهی شود. هر چند تا کنون به طور خاص مورد توجه بوده، اما همین توجه ویژه باعث شده که امروز این بافت به سمتی برود که از وضعیت مطلوبی برخوردار نباشد. باید در سطوح بالا به این عزیزترین مکان موجود در کشور بیش از آنچه تا کنون بوده توجه شود و برای آن برنامهریزی دقیقی شود که شأن مقدسترین و عزیزترین نقطه ایران محفوظ بماند.
قائم مقام سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادامه داد: متاسفانه اکنون به بافت تاریخی مشهد به خصوص اطراف حرم به اندازه سایر بافتهای کشور اهمیت داده نمیشود و حتی در حد معمول نیز مورد توجه قرار نمیگیرد. این در حالی است که هر قوم و ملتی نیازمند شناسنامهای است تا سابقهی زندگی، سیر، سلوک، آداب و معاشرتهایش مشخص باشد، معتقدم هیچ چیز بهتر از مجموعه آثار باقیمانده از گذشته که گواه بر کیفیت و کمّیت زندگی گذشتگان ماست، نیست.
او ادامه میدهد: به این دلیل میگوییم این مجموعهها سند هویت ما هستند، چون با نگاه به هر کدام از خانههای تاریخی متوجه میشویم که آنها چه درکی از طبیعت داشتهاند، معماری استفاده شده و ترکیب آنها با طبیعت و مذهب چگونه بوده است؟ یا در این بناها چه میزان قواعد اسلامی رعایت شدهاند ؟
همه تخریبها خلاف نظر رهبری است
بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی اظهار میکند: این که رهبری بر مسأله سبک زندگی ایرانی و اسلامی تاکید میکنند، یک مسالهی مهم است. این سبک زندگی را از کجا باید الگو برداری کرد؟ بنابراین همهی این تخریبها برخلاف نظر رهبری است، چون تأکید ایشان بر حفظ معماری ایرانی- اسلامی است. اگر ما بخواهیم درک درستی از شیوه زندگی بومی و تکیه بر فهم شعار نه شرقی - نه غربی داشته باشیم و بر آن شیوه عمل کنیم، باید به دقت از داشتههای میراث فرهنگی مادی، معنوی و طبیعی خود دفاع، حفاظت و حراست کنیم تا بتوانیم معارف آنها را بیرون بکشیم، بفهمیم و نسبت به آن آگاهی پیدا کنیم و به دیگران بشناسانیم.
وی می افزاید: تنها این ریشه است که هویت ملی کشورها را حفظ میکند و تنها راه نجات ما هم آن است که سر ریشهی خودمان سبز شویم. برای این سبز شدن باید بسیار با ظرافت از این درخت که از فرهنگ، تاریخ ، تمدن، میراث فرهنگی- طبیعی و معنوی ایرانی و اسلامی ما تغذیه میکند مراقبت کنیم و گرنه در گزند حوادث بیرونی و درونی از پای درمیآئیم.
او تخریبگران را مصادق تیشهزنان بر ریشههای تاریخ میداند و ادامه میدهد: این هم که به بهانه عدم اطلاع مردم از ثبت ملی یک بنا آن را از ثبت خارج کرده تا تخریب شود اصلاً درست نیست. بسیاری از بناها این گونه ثبت شدهاند. وقتی پای منافع ملی درمیان باشد وقتی هویت ملی و ارزشهای ایرانی و اسلامی و تاریخ این مملکت با تخریب این آثار از بین میروند، چرا باید منفعت ملی فدای منفعت شخصی شود. خروج آثاری که ارزشهای ایرانی- اسلامی را تأکید میکند به هر بهانهای، کار بسیار اشتباه و غیر قابل جبران است.
حفاظت از خانه 200 ساله مانند حفاظت از شناسنامه است
وی میگوید: حفاظت از یک خانهی 200 ساله که نشاندهندهی کیفیت زندگی مردم در آن مقطع بوده، به اندازهی حفاظت از اسناد امروزی مانند شناسنامهی افراد اهمیت دارد. چرا باید این اسناد زنده و پویا را از بین برد؟
او قرائت همهی اطلاعاتی که میتوان از یک بنای تاریخی را به دست آورد را برای همهی افراد قابل انجام نمیداند و ادامه میدهد: مشکل اینجاست که کارشناسان تاریخ و میراث که اهل فهم این حوزه هستند، ارزش این آثار را درک میکنند و مانند یک کتاب میتوانند آن را بخوانند، در حالی که دیگران آن را نمیفهمند و بیارزش تلقی میکنند. اما متاسفانه آنها متوجه نیستند که چون نمیتوانند این کتاب را قرائت کنند نباید آن را تخریب کرده و از بین ببرند!
«حجت» اضافه میکند: در واقع این اهل تاریخ و میراث فرهنگی هستند که میتوانند فهم این خانهها را قرائت کنند. ارزشهایش را درک و منتشر کنند. تمام اعتبار ما که چه میزان علم، تقوا و فهم داشتیم، چقدر به طبیعت احترام میگذاشتیم، خوش ذوق و باسلیقه بودیم چقدر مهندس و معمار بودیم، همه را میتوان در این خانهها یافت که متأسفانه در مشهد فقط تعداد بسیار معدودی از آنها باقی مانده و تقریباً 80 درصد آن از بین رفته است.
او با اشاره به در معرض تهدید بودن دو بنای تاریخی قرار گرفته در بافت تاریخی مشهد، بیان میکند: اگر سرای «عزیزالله اُف» و خانه «کوزه کنانی» را خراب کنند و به جای آن فرضآ 7 طبقه بسازند که دیگر چیزی از این بافت باقی نمیماند. مانند آن است که شما هیچ عکسی از پدر و مادر و جده خود نداشته باشید. بسیار تفاوت است بین کسانی که تمام اجداد خود و خوی ومنش و علایق آنها را میشناسند با کسانی که از این موضوع فاصله میگیرند.
قضات دیوان عدالت معتقدند، نحوه ثبت آثار باید تغییر کند
وی همچنین درباره تلاشهایی که در دوره قائم مقامی وی و ریاست نجفی بر سازمان میراث فرهنگی برای گفتوگو با مقامات عالی رتبه دیوان عدالت ادرای در این زمینه انجام شده میگوید: ما در صحبتی که با رییس دیوان عدالت داشتیم، قرار شد با چند نفر از آقایان قسمتهای مختلف دیوان گفتوگویی داشته باشیم تا ذهنهایمان به یکدیگر نزدیک شود که رئیس دیوان عدالت نیز بر این قضیه تأکید داشت. پس از آن جلسهای را تشکیل دادیم که چند تن از آقایان قضات آمدند و در گفتو گوها مشخص شد اعضای دیوان در اصل قضیه مشکلی نداشتند، بلکه معتقد بودند نحوه ثبت اثر باید تغییر پیدا کند.
مردم اطلاع یابند یا رضایت دهند؟
او ادامه میدهد: تصور و تعبیر آقایان از قانون که میگوید هنگام ثبت اثر باید این موضوع به اطلاع مالک برسد، این بود که «به اطلاع برسد» یعنی باید رضایت مالک جلب شود! در حالی که قانون با توجه به دقتی که دارد اگر بر رضایت تأکید داشت، حتما قید میکرد «با کسب رضایت از مالک» نمیگفت «به اطلاع برسد»؛ کما اینکه در حال حاضر در مملکت ما اگر هر آنچه جنبه ارزش ملی دارد اگر به اطلاع مالک برسد، شاید با در فهرست قرار گرفتن آن موافقت نکنند، اما زمانیکه ارزش ملی دارد، حق این افراد را قانون برای حفظ ارزشهای ملی محدود میکند.
وی اضافه میکند: به عنوان مثال شما یک درخت در منزل شخصی خودتان دارید، اما طبق قانون نمیتوانید آن را بِبُرید، هرچند ملک شخصی و سند هم دارید اما جریمه و گاهی حتی زندان هم دارد. چگونه قانون از یک درخت آن هم در ملک شخصی حمایت میکند که تخریب نشود، اما نباید از یک بنای ارزشمند دفاع کند؟! این منطقی نیست. چون ارزش این درخت فهمیده شده و همه از قانون تبعیت میکنند و برای حفظ آن تلاش میکنند، اما ارزش حفظ بناهای تاریخی هنوز در جامعه ایران درک نشده است.
«حجت» ادامه داد: البته این طور نیست که همه مردم از تخریب خوشحال باشند، بلکه بسیاری از افراد جامعه نیز نسبت به تخریب آثار تاریخی و ارزشمند واکنش نشان میدهند، اما عدهای زورشان میرسد و با وجود قانونهای حمایتی از میراث فرهنگی بنا را تخریب میکنند.
وی با تاکید بر اینکه فهمیدن این موضوع که بناهای تاریخی چه ارزشی دارند اصلاً مشکل نیست، بیان میکند: حتی در مقام قیاس شاید اگر یک درخت بریده شود و به جبران آن یک یا چند درخت در همان مکان کاشته شود در طول زمان میتواند عمل قطع درخت را جبران کند، اما با تخریب یک اثر تاریخی و ارزشمند چگونه میتوان جبران مافات کرد؟ بنابراین برخی سودجوییها سد راه میشود و آقایان قضات هم بر این موضوع صحه گذاشتند که حفاظت از آثار بسیار مهم است.
انتهای پیام
نظرات