به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی، سردار اکبر نجاتی در ابتدای این نشست که همزمان با هفته دفاع مقدس و به همت اداره کل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی و همکاری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس برگزار شد اظهار کرد: در ایام دفاع مقدس مردم در یک فرمان تاریخی از حضرت امام(ره) با اتکا به ایمان و اعتقاد خود در جنگی همه جانبه علیه اسلام و کشور بسیج شدند و با ایثار و جانثاری و گذشت و فداکاری اتقاقاتی رقم خورد که چراغ راه آینده است.
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس افزود: صحنههای دردناک آن روزها موجود است و جوانها با نثار خون خود باعث شدند در ۲۰۰ سال گذشته دفاع مقدس تنها جنگ تحمیلی علیه ایران باشد که با وجود اینکه دهها کشور علیه این کشور و نظام مقدس به میدان آمدند، در نهایت نتوانستند حتی یک وجب از خاک ما را تصاحب کنند.
وی در ادامه با بیان خاطراتی از ایام دفاع مقدس و ذکر نمونههایی از ایثارگریها و از خودگذشتگیهای شهدای معظم انقلاب، خانوادهها، مادران، پدران، خواهران و برادران آنها گفت: عاشورا و قیام امام حسین(ع) الگویی بی نظیر و الهام بخش در ایام دفاع مقدس بود و نمونهای از حادثه کربلا در ایام دفاع مقدس نیز تکرار شد.
نجاتی با اشاره به اهمیت توجه به نسل جوان و کودکان و نوجوان در بیان و انتقال حماسه دفاع مقدس گفت: سیره و سبک زندگی شهیدان باید توسط دانش آموزان مطالعه شود و از دانش آموزان عزیز هم میخواهم که اگر در اطراف خود، خانواده و آشنایان و محله و شهر خود شهید بزرگواری دارند حتما از نزدیک با منش و خلق و خوی شهید آشنا شوند.
حجت الاسلام علی اکبر سبزیان مدیرکل کتابخانههای عمومی خراسان رضوی در ادامه این نشست گفت: شهدای زندهای مانند سردار نجاتی گویای بسیاری از ارزشهای دفاع مقدس هستند و ما همواره دستبوس و قدردان وجود و فداکاری آنها هستیم.
سبزیان خاطرنشان کرد: به بیان مقام معظم رهبری دفاع مقدس ما یک جنگ تدافعی بود که جنگ تدافعی هم بر خلاف جنگ تهاجمی ارزشهای ویژهای به همراه دارد که هر کدام از شهدا، ایثارگران، جانبازان و رزمندگان ما اسوهای از این ارزشها هستند.
در ادامه این نشست چهار کتاب با موضوع دفاع مقدس و با حضور و ارائه نویسندگان کتابها به شرح زیر معرفی شد:
«تو هم میتونی قهرمان باشی» مولف و ارائه دهنده محسن حاجی یاری
داستان یک پسر بچه فلج که دوست دارد قهرمان شود و تعریف قهرمانی را در رزمنده و یا مبارز شدن میداند، مانند پدربزرگش. در مدرسه به خاطر معلولیتش به او توهین میکنند. پسر بچه توسط پدر بزرگش به آسایشگاه معلولین برده میشود و در آنجا با حقایق آشنا میشود و مسیر زندگیاش را تغییر میدهد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «هنوز یک عکس دیگه روی دیوار بود؛ عکس جوونیهای بابا بزرگم توی جبهه. روی یک تانک سوخته ایستاده بود. توی دست راستش یک آر.پی.جی و توی دست چپش پرچم کشورمون بود... دستم رو گذاشتم روی عکس و بلند گفتم: «منم میخوام مثل شما قهرمان بشم؛ واسه کشورم بجنگم؛ مدافع حرم بشم؛ جانباز و شهید بشم اما نمیشه»... با مشت، محکم کوبیدم روی میز و بعد هم به پاهای بیحس به درد نخورم مشت زدم و گفتم: نمیتونم! معلولم، معلول»
«پرنده پنج شنبه» مولف و ارائه دهنده منیره هاشمی
داستان کتاب «پرنده پنج شنبه» براساس زندگی شهید سید جعفر هاشمی مهنه است. داستان نوجوانی شهید که معاون گردان الحدید بوده است. در این کتاب سعی شده مخاطب نوجوان با زندگی این شهید بزرگوار و زوایای پنهان او آشنا شود. این کتاب براساس خاطرات پدر و مادر این شهید نوشته شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «می دانی؟ خاطرهها مثل سایهاند. هر جا بروی دنبالت میآیند. خواب باشی یا بیدار فرقی نمیکند. میچسبند به خیالت و تو را میبرند هر جا بخواهند. جعفر! وقتی تو رفتی شهرک خالی شد. همه بودند اما تو نبودی...
«بعد از اینکه شهید شدم» مولف و ارائه دهنده سید احمد جعفرنیا
کتاب «بعد از این که شهید شدم» دغدغه و احساس مسئولیت یک رزمنده خراسانی است که سالهای جوانیاش را در التهاب جنگ گذرانده و حوادث ناب و گاه محیرالعقولی را مشاهده کرده و نگران به فراموشی سپرده شدن این مشاهدات است.
دغدغه ضرورت ثبت وقایع، میل و شوق به نوشتن و فرصت مناسبی که خداوند در مسیر راه نویسنده ایجاد میکند، «سید احمد جعفرنیا» را وامیدارد تا خاطرات، دیدهها و ناگفتههای خود را از سالهای عشق و حماسه به رشته تحریر در آورد، تا قصه حماسهسازان ایران اسلامی درس زندگی برای نسل فردای ایران و جهان باشد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «همیشه آرزو داشتم روزی بتوانم صحنههایی را که دیدهام، به مانند آنچه در رمانهای بزرگ تصویر شده، بنویسم. همواره به این فکر کردهام که آنچه در نبرد بر من گذشته و حوادث شگفتانگیز ریز و درشتی که از سر گذراندهام، کمتر از حوادث رمان «جنگ و صلح» و صحنههای بدیع «بر باد رفته» نیست. مخصوصاً آن ماجرای محیرالعقول که بعید میدانم بر کسی غیر از من گذشته باشد؛ داستانی بیاندازه خارقالعاده که تا مدتهای زیادی نُقل محافل و مجالس بود و ذهن مردم دیارم را به خود مشغول داشت».
«راز چشمان قدیر» مولف و ارائهدهنده غلامحسین غلامنیا
داستان روایتی است از زندگی هنرمند شهید «قدیر غلامنیا» که به قلم برادر این شهید والامقام «غلامحسین غلامنیا» به رشته تحریر درآمده است. این کتاب براساس دورههای زندگی شهید و در قالب 25 بخش نگارش شده است.
این بخشها عبارتند از: «طلوع»، «نامگذاری»، «اولین تحوّل»، «بازگشت»، «بهبودی قدیر»، «کار»، «تحصیل»، «خدمت سربازی»، «چشمها»، «آموزش خط و نقاشی به قدیر»، «وداع برای اولین اعزام»، «صفای جبههها»، «بازگشت و کار همراه با قدیر»، «با قدیر در طبیعت»، «قدیر در آموزش نظامی»، «پروندهای در بسیج»، «سفر برای توسعه کار»، «ثبتنام داوطلبانه قدیر»، «آخِرین وداع جانسوز»، «اولین روزهای سخت»، «تلخترین خبر»، «دیگر بدون قدیر»، «فرمانده قدیر»، «تشییع گل» و «قسمتی از وصیتنامه شهید قدیر غلامنیا». همچنین در پایان کتاب نیز عکسهای مربوط به شهید و همچنین نویسنده کتاب آورده شده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «در میان جمعیت با دقت زیاد مراقب حال مادرم بودم. ناگهان احساس کردم دستی شانهام را گرفت. برگشتم آقای «سید عباس اعلمی»، یکی از همسایگان نزدیک منزلمان بود. سید لباس رزمندگان را پوشیده و شال سبزرنگی به دور گردن انداخته بود. با مهربانی لبخندی زد. در حالی که با آقای اعلمی روبوسی میکردم، پرسیدم: آقا شما هم اعزام شدید؟»
انتهای پیام
نظرات