به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «اکنون حدود ٦ ماه از روزی که جهان با ویروس جدیدی آشنا شد، میگذرد. دو ماه اول همه توجه به چین بود؛ گویی اتفاقاتی که در آنجا رخ میدهد، خاصِ چین است و قرار نیست دیگران را درگیر خود کند یا اگر هم چنین شود، بسیار محدود است. تجربه ویروسهای مشابه قبلی چنین میگفت که خطری نیست. جهان مقهور ابعاد اقدامات چین شده بود که کمکم کشورهای دیگر چون کره و ایران نیز با این پدیده مواجه شدند. ولی از نظر غربیها، گویی علت ویژهای برای موج دوم این بیماری وجود داشت که شامل آنها نمیشد. هنگامی که موج سوم در ایتالیا، فرانسه و اسپانیا آغاز شد، اروپای قارهای بیدار شد ولی همچنان بوریس جانسون و ترامپ بیخیال کرونا بودند تا آن که موج چهارم این دو کشور و سپس سایر کشورها را درنوردید و پیش از هر چیزی، بوریس جانسون را مبتلا کرد و به قول خودش از او قطع امید کردند و درصدد اعلام شرایط ویژه بودند!
اکنون در چه وضعی هستیم؟ آمریکا اول است، شعار ترامپ محقق شده است. بریتانیا از حیث تعداد فوتیها دوم است. ایتالیا، فرانسه و اسپانیا در رتبههای بعدی قرار دارند. کووید١٩ زمینهای شد برای مقایسه کارایی رهبران و ساختارهای سیاسی. در اروپا، آلمان گوی رقابت را از سایرین ربود. در جهان، کره جنوبی تا این مرحله همچنان الگویی موفق است. طبعا بدترینها ایالات متحده، بریتانیا و اخیرا نیز برزیل هستند؛ سه کشوری که رهبرانش از الگوی مشابه فکری و رفتاری تبعیت میکنند.
در این میان ایران چه جایگاهی دارد؟ از ابتدا تصور میشد ایران به علت تحریمهای بسیار شدید و دسترسی نداشتن به منابع مالی و نیز محدودیتهای مبادلات بازرگانی با بدترین شرایط مواجه شود ولی اکنون روشن شده با وجود همه این محدودیتها و تحریمها، از حیث نحوه مواجهه با کرونا، ایران بیش از انتظار عمل کرده است. اگر بخواهیم نقش سه ضلع مثلت مرتبط با این مسأله، یعنی نظام بهداشت و درمان، دولت و مردم را در این وضعیت تحلیل کنیم، بیتردید باید نقطه قوت ایران را نظام بهداشت و درمان آن معرفی کرد؛ نظامی که لحظهای پا پس نگذاشت و در برابر تمامی فشارها و رشد روزافزون تعداد بیماران و فوتیها بهویژه در فاصله پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین مقاومت و بیش از یکصد تن از کادر درمان خود را تقدیم حفظ سلامت مردم کرد ولی در نهایت و با وجود فقدان امکانات اولیه حفاظتی، توانست از این مبارزه سربلند بیرون آید و نشان دهد که چرا باید به این نظام درمانی افتخار و آن را تقویت کرد.
ضلع دوم این مثلت مردم بودند که در مجموع عملکرد و رفتار مطلوبی داشتند. اگر ساختار شغلی در جامعه ایران تشکلیافتهتر بود، خیلی زودتر میتوانستند با قرنطینه یا جداییگزینی همراهی کنند ولی آرامش عمومی مردم و همراهی خوب آنها در اواخر اسفند تا بیستم فروردین نقش کلیدی در فروکش کردن ابعاد این بحران داشت.
ضلع سوم یعنی حکومت نیز با تجربه جدیدی مواجه شد و برخی گمان میکردند نتواند از پس این بحران برآید. ولی تجربه بحرانهای قبلی بهویژه دوران جنگ به یاری نظام اداری و دولتی ایران آمد و با تجهیز همه امکانات و نیروهای خود توانست فراتر از انتظارات عمل کند. اگرچه ایران در اطلاع از وجود این ویروس به نسبت تأخیر داشت ولی دسترسی نداشتن به کیتهای آزمایش و همزمان شدن این بیماری با دوران اوج آنفلوآنزا موجب این تأخیر شد. با این حال، میتوان مدعی شد که نمره ضلع سوم نیز قابل قبول بودهاست. هر چند در نهایت نمیتوانیم سه ضلع را از یکدیگر تفکیک کنیم، ولی فراموش نکنیم که کرونا از میان نرفته است و شاید در آغاز راه باشیم، نه پایان آن.»
انتهای پیام
نظرات