به گزارش ایسنا، مجید معززی رنگرزان در خرداد ۱۳۴۶ مصادف با اربعین حسینی به دنیا آمد. پس از ۱۰ روز، او را به حرم حضرت عبدالعظیم بردند و از خدا خواستند که مجید انسانی شایسته و عاقل و فرزانه باشد. پنج سال دبستان را با معدل ۲۰ سپری کرد. دوران راهنمایی را نیز مانند قبل بهخوبی پشت سر گذاشت بهطوریکه در منطقه ورامین و شمال ورامین در امتحانات نهایی سال سوم رتبه اول برای او شد. دیپلم خود را در دبیرستان ابوریحان منطقه ۱۴ گرفت و خود را برای کنکور آماده کرد.
مجید پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۶۱ در کتابخانه انجمن اسلامی قیام دشت در واحد فرهنگی آموزش و فعالیت کرد و در بسیج سپاه پاسداران پایگاه شهید بهشتی نیز به حراست از انقلابپزداخت. همچنین در ستاد پشتیبانی جنگ در جهاد سازندگی در امر جمعآوری کمکهای مردمی و هدایت آن بهسوی جبهههای نبرد فعالیت داشت.
پذیرش در دانشگاه
پس از اخذ دیپلم در کنکور شرکت کرد و سال ۱۳۶۴ در رشته برق دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی قبول شد. در زمان دانشجویی هم دست از فعالیت و خدمت برنداشت و رفتن به جبهه را مقدم بر تحصیل میدانست. ۶۵/۱۲/۲۳ از سوی بسیج تهران به مناطق عملیاتی اعزام شد و برای امتحانات ترمی دانشگاه به دانشگاه اهواز رفت و بعد از سه ماه به تهران بازگشت و به تحصیل ادامه داد تا اینکه در تاریخ ۶۷/۱/۲۳ برای آموزش به پادگان اعزام شد و بعد از ۴۵ روزبه جبهه غرب در شاخ شمیران رفت که در آنجا در همراه با گردان «علقمه» شکست سختی به دشمن تحمیل کردند.
مجروحیت و شهادت
به خاطر رشادت و دلیری این گردان، به آنها ۷ روز تشویقی و ۱۰ روز مرخصی داده شد و او ۱۷ روزبه مرخصی آمد در حالی که دو ترکش سطحی خورده بود. بعد از اتمام مرخصی به جبهه جنوب عازم شد. سرانجام در آخرین حملات عراق در تاریخ ۶۷/۵/۱۵ در منطقه عملیاتی پاسگاه زید بعد از جواب دادن به تکهای عراق درحالیکه کاملاً خسته و دچار حملات شیمیایی شده بود در سوله رفته و مشغول خواندن قرآن توجیبیاش میشود که ناگهان خمپاره از سوراخ هواکش وارد سوله شده و او و دوستانش را در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل کرد.
وصیتنامه
این دانشجوی شهید در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است:«پدر و مادر عزیز و ارجمندم از اینکه شما در این لحظات که میبایست پشتیبان شما در زندگی باشم تنها گذاردم عذر میخواهم و حقیقت مرا ببخشید که فرزند خوبی برایتان نبودم. میدانم که خودتان درک کردهاید که من آگاهانه و با روی گشاده قدم در این راه نهادم و هیچ ترسی از مرگ در راه خدا ندارم و خدا شاهد است اکنون که عازم خط مقدم هستم ترسی ندارم که هیچ بلکه هیجانی زائدالوصف درونم موج میزند.
من دانشجو بودم و میتوانستم در راه دیگر به کشور خود خدمت کنم اما این را بدانید که هیچ خدمتی بالاتر از جهاد در راه خدا و هیچ نیکی بالاتر از شهادت نیست. از برادران و خواهرانم نیز طلب مغفرت میکنم و امیدوارم که در زندگی هراندازه که آنان را اذیت و یا ناراحت کردهام مرا ببخشند و همینطور از دیگر دوستان و آشنایان برایم طلب حلالیت کنید. راه اسلام و خدا را هیچگاه رها نکنید و امام را تنها نگذارید.»
انتهای پیام
نظرات