بنا بر این پژوهش، هم اکنون بیش از دو دهه است که سومین انقلاب، یعنی عصر اقتصاد دانشبنیان آغاز شده است؛ عصری که در آن کاربرد دانش مهمترین عامل تولید است و بیش از هر عاملی دیگر پیشبرنده صنایع و پایهگذار پیشرفتهای اقتصادی است. محققان در پژوهشی با عنوان «مقدمهای بر معیارهای انتخاب دانشهای پیشران» آوردهاند، شرایط عصر حاضر و دگرگونیهای ژرف آن، دولتها را بر آن داشته که تمهیدات ویژهای در راستای تحقق امر توسعه پیشبینی کنند.
این پژوهش توسط اسرین رحمانی کارشناسی ارشد اقتصاد، سیدمحمد باقر نجفی دکتری اقتصاد و محمد شریف کریمی دکتری اقتصاد دانشگاه رازی انجام شده که نشان میدهد، فرآیند توسعه در این عصر منوط به انتخاب درست دانشهای پیشران و برنامهریزی دقیق و منظم برای پیشتازی در آن است. برای پیشبرد این تمهیدات، لازم است علاوه بر شناخت دانش پیشران، معیارهای این انتخاب را نیز تحلیل کرد.
اقتصاد دانشبنیان نوظهورترین الگوی تولید است و در الگوی تولید دانشبنیان، دانش مهمترین عامل تولید است. کتابها، روزنامهها، خبرها و غیره همهروزه بر اطلاعات و دانش ما میافزایند. دانش، امروزه از یکسو به سرعت در ابعاد گوناگون گسترش مییابد و از سوی دیگر، با شتاب بسیار زیادی فرسوده میشود. تطبیق با این شرایط امری دشوار است. نهادهای دانشبنیان در طی قرون گذشته به حفظ و تسهیم دانش کمک کردهاند؛ اما امروزه اهمیت دانش در توسعه اقتصادی بیشتر مورد توجه است.
آنچه که ما امروزه میبینیم در حقیقت همان کارکرد گذشته دانش است که در مقایسه با گذشته، مقیاس آن بزرگتر و شتاب آن بیشتر شده است. اقتصاد بیش از گذشته، بسیار قویتر و مستقیمتر، ریشه در تولید، توزیع و کاربرد دانش دارد. نقش دانش در رشد و توسعه اقتصادی و همچنین خلق ارزش افزوده، بیش از دیگر عوامل تولید است. در اقتصاد جدید، نقش و اهمیت دانش برای فعالیتهای اقتصادی اساسا تغییر یافته است.
در نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ میلادی، جایگاه یکتای دانش در اقتصاد مدرن به شکل فزایندهای آشکار شد. نقش و اهمیت دانش برای فعالیتهای اقتصادی اساسا تغییر میکند و این مورد برای اثبات این ادعا که جهان به سمت اقتصاد مبتنی بر دانش حرکت میکند، بسیار مهم است. فرایند تولید دانش، یک فرایند زمانبر و پرهزینه است. داهلمان جریان دانش را از چهار منظر تحصیل (فراگیری)، خلق (آفرینش)، توزیـع (انتشار) و استفاده از دانش توصیف کرده است.
دانش عامل اصلی رشد اقتصادی بلندمدت است
بر این اساس، ابتدا دانش و مهارتها باید از طریق محیطهای آموزشی و آکادمیک و همچنین بنگاهها آموزش داده شود؛ به گونهای که خلاقیت و نوآوری در فرد و بنگاه شکوفا شده و منجر به خلق دانش جدید شود. سپس، این دانش و نوآوری جدید در راستای تولید، توسعه و توزیع به کار رود. به بیان دیگر، میتوان گفت: دانش نتیجه یادگیری است و یادگیری فرایند تحصیل دانش جدید است؛ به گونهای که بنگاهها به طور دائم در فعالیتهای جمعآوری و همسانسازی دانش درگیر میشوند.
اگر به دانش، به عنوان یک کالای اقتصادی نگریسته شود، آنگاه، کالاهای اقتصادی نامحدودی هستند که میتوانند بازده مثبت را در حین استفاده سیستماتیک خود تولید کنند. از آنچه تاکنون بیان شد، این گونه برمیآید که میزان پیشرفت در دانش به عنوان رکن اصلی تولید در اقتصاد دانشبنیان، میتواند تفاوتهای موجود در تکنولوژی و به تبع آن، رشد و پیشرفت اقتصادی را توجیه کند. در واقع، دانش عامل اصلی رشد اقتصادی بلندمدت است.
پژوهشگران میگویند، شاید بهتر است بگوییم دانش نقش امروز نفت را در فردای زمین ایفا میکند. با این تفاوت که با استخراج بیشتر نفت، از میزان ذخایر آن کاسته میشود؛ اما هر قدر که از دانش استفاده کنیم، از میزان آن کاسته نمیشود، بلکه بر آن افزوده شده و دانشهای جدیدی خلق میشود. به عبارت دیگر، اقتصاد دیگر علم بهرهبرداری از منابع کمیاب نیست، زیرا دانش تمام شدنی و محدود نیست.
اصطلاح «اقتصاد دانشبنیان» نخستین بار توسط سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، معرفی شد: نوعی از اقتصاد که مستقیما بر مبنای تولید، توزیع و استفاده از دانش و اطلاعات است. در آن زمان امیدوار بودند همگرایی دانش/ اطلاعات و تکنولوژی کامپیوتر، محرک اصلی رشد، تولید ثروت و اشتغال کامل تمام صنایع خواهد شد. این تکنولوژیهای جدید که بعد از دهه ۱۹۵۰ پدیدار شده، با تکثیر کامپیوترهای شخصی و سپس، با گسترش استفاده از اینترنت و ایمیل به شکلی وسیع توسعه یافت، نقش مهمی را در بازسازی فضای کار و اقتصاد دارا هستند.
به طور قطع، میتوان گفت که این پیشرفت آغازین در تکنولوژیهای نوظهور نظیر کامپیوتر و اینترنت، راه را برای ظهور اقتصاد دانشبنیان هموار کرد. اقتصاد دانشبنیان راهکاری مفید و نافذ برای به دست آوردن و تبیین جنبههای مهم از واقعیتهای اقتصادی عصر حاضر است که نقش این راهکار نیز به شکلی فزاینده رو به گسترش است. این راهکار همانند گذرگاهی به سمت توسعه و پیشرفت است. ورود به این گذرگاه نیازمند خلق دانش و گسترش ارتباطات است.
اقتصاد دانشبنیان علاوه بر خلق دانش، متکی بر انتشار و استفاده از آن است
به این نکته نیز باید توجه ویژه داشت که اقتصاد دانشبنیان به شکلی فزاینده علاوه بر خلق دانش، متکی بر انتشار و استفاده از آن است. از اینرو، دستیابی کامل مؤسسات اقتصادی و اقتصادهای ملی به موفقیت، بر کارایی آنها در گردآوری، جذب و کاربرد دانش و نیز در خلق آن متکی خواهد بود. بنابراین، اقتصاد دانشبنیان فرصت و توانایی برای دستیابی به موفقیت در وضعیت اجتماعی و اقتصادی اشخاص و بنگاهها را تعیین میکند.
اما اگر کشوری از این جریان بهره نگیرد، شکاف اقتصادی و اجتماعی آن کشور با جوامع پیشرفته، با آهنگ سریعتری افزایش مییابد و وجهه بینالمللی و حضورش در بازارهای جهانی به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. نکته اساسی این است که دانش قلمرو بسیار گستردهای را به خود اختصاص میدهد. پس برای یادگیری و تولید دانش به ناچار باید دست به انتخاب زد.
دانش پیشران دانشی است که هر کشور بر اساس ظرفیتها و فرصتهای موجود برای توسعه خود، در مرحلهای که در آن قرار گرفته انتخاب میکند تا به کمک دستاوردهای حاصل از آن بتواند به اهداف توسعهای خود دست یابد. میتوان دانش پیشران را به دو بخش تقسیم کرد. دانش پیشران در مرحله اول دانشی است که ما را از این جایگاهی که هستیم با توجه به آن سطح از سرمایه، تکنولوژی و نیروی انسانی که در اختیار داریم به جایگاه بالاتری رهنمون سازد.
دانش پیشران و پیشبرنده در مراحل متأخر، دانشی است که در مراحل بعدی توسعه و براساس شرایط موجود در آن مرحله به عنوان موتور تحولات و اصلاحات توسعه برگزیده میشود. هیچکدام از کشورهای پیشرفته جهان، به طور همزمان و یکسان روی تمام صنایع و شاخههای دانش سرمایهگذاری نمیکنند، بلکه با توجه به شرایط و امکانات موجود، هر کدام چند شاخه را برگزیده و تمام توجه و سرمایهگذاری خود را روی آنها متمرکز کردهاند تا بتوانند از سرمایهگذاریهای خود بیشترین دستاوردها را کسب کنند.
شتاب نوآوری و فناوری، دولتها را بر آن داشته که تمهیدات ویژهای در راستای برنامه توسعهای خود بیندیشند. تکنولوژی، شتاب بیسابقهای یافته و طول عمر متوسط تکنولوژی کاهش و سرعت نوآوری افزایش یافته است. نوآوری و تکنولوژی متأثر از تلاشهای علمی و پژوهشی و فرایندهای تحقیق و توسعه در بخش آکادمیک و صنعت است. این شتاب بیسابقه و تلاشها و ارتباطات فراوان در بخشهای مختلف، هزینه هنگفتی میطلبد؛ هزینهای که دولتها را وادار به برگزیدن تنها تعداد محدودی از رشتهها و شاخههای علمی میکند.
محققان میگویند، بیتوجهی به این امر و سرمایهگذاری و صرف هزینه در تمام شاخههای علوم نتیجهای جز تداوم توسعه نیافتگی به همراه ندارد. همچنین، انتخاب غلط و غیرکارا نیز موجب سقوط اقتصاد یک جامعه میشود. انتظار میرود دانش پیشران بتواند مسائل و مشکلات جامعه را حل نماید؛ بتواند تحول اقتصادی در جامعه ایجاد کند و همچنین، براساس شرایط و امکانات داخلی موجود در دسترس باشد. برای تحقق این انتظارات لازم است که چارچوبی برای انتخاب دانش پیشران تبیین شود.
بنابراین، معیارهای انتخاب دانش پیشران این چارچوب را به دست میدهند. ظرفیت خلق ارزش افزوده، ظرفیت خوشه زدن، امکانپذیری از منظر زیرساختها و ظرفیت ایجاد فرصتهای شغلی پایدار از جمله این معیارها هستند. تغییر روند اشتغال در اتحادیه اروپا و پیشبینی که از این تغییر تا سال ۲۰۲۵ صورت گرفته و آمار مربوط به صنایع و خدمات مبتنی بر دانش برای کشورهای توسعه یافته جهان همه و همه نشان از جایگاه ویژه مشاغل دانشبنیان و آهنگ سریع ایجاد تحول در حوزه اشتغال است. همچنین، آمارهای مربوط به میزان ارزش افزوده صنایع دانشبر و فناوریبر طی دهههای گذشته نشان دهنده خلق ارزش افزوده بالاتر این صنایع در مقایسه با دیگر بخشهاست.
همه این قابلیتها و ویژگیها، جایگاه ویژه بخشهای دانشبنیان را نشان داده و انتخابها باید از درون این بخشها صورت گیرد؛ دانشی که ظرفیت ایجاد تحول اقتصادی در یک جامعه را داشته باشد؛ به گونهای که سیر حرکت به سمت توسعه با آهنگ سریعتری ادامه یابد؛ دانشی که از منظر زیرساختهای موجود مانند ICT ، طراحی، دانش و سرمایه دانشبنیان امکانپذیر باشد؛ دانشی که توانایی خلق ارزش افزوده بالا و همچنین، ظرفیت ایجاد فرصتهای شغلی پایدار را داشته باشد. مجموعه این معیارها و ضرورتها به یک انتخاب درست منجر میشوند.
این پژوهش در فصلنامه علمی پژوهشی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات