مهرداد کاظمزاده، مدیر نشر مازیار در گفتوگو با ایسنا درباره تخفیفهای نامتعارف کتاب در سایتهای فروش اظهار کرد: اطلاع زیادی در این زمینه ندارم اما روبهروی دانشگاه پر از کتاب است، کاری هم نمیشود کرد. کتاب آنقدر بیارزش شده که در خیابان روبهروی دانشگاه یا میدان انقلاب کتابها مانند سیبزمینی و پیاز روی زمین ریخته شده و کیلویی دوهزار تومان به فروش میرود. نمیدانم چه بگویم.
او درباره آسیبهای این نوع تخفیفهای بالا گفت: کسانی که تخفیف بالا میدهند، کسانی هستند که کتابشان فروش نمیرود. کالایی که خواستار داشته باشد، کسی نمیآید چوب حراج به آن بزند. ملانصرالدین نیست که زیر پای خود را اره کند! اینها کتابها را نمیتوانند بفروشند، تعداد بالا چاپ کردهاند و روی دستشان مانده و شروع میکنند به خراب کردن بازار و نمیشود جلویش را گرفت؛ میگوید مال من است و میخواهم مفت بفروشم. ولی خب عدهای از ناشران هم هستند که تخفیف خود را زیاد میکنند تا کتابفروشیها ضرر کنند.
او با اشاره به تخفیفهای برخی از ناشران خاطرنشان کرد: گاهی مخاطب میآید و میگوید فلانی فلان کتاب را دارد اینطور میفروشد، من نمیتوانم اینطور بفروشم. در واقع مخاطبان این موضوع را به همه ناشران تسری میدهند؛ چون فلان نشر و یا فلان پخش اینقدر تخفیف میدهد، بقیه هم باید تخفیف بدهند. در حالی که کالایی که باارزش باشد، تولیدکننده هیچوقت نمیآید تخفیف بدهد. البته گاهی استثنا پیش میآید مثلا دو روز با تخفیف معقول میفروشد نه اینکه بخواهد ۷۰ درصد و ۸۰ درصد تخفیف بدهد. معلوم است کتابی که برایش تخفیف بالا میدهند نمیتواند کتاب درست و درمانی باشد.
این ناشر با تأکید براینکه نمیتوان جلو این اتفاق را گرفت، بیان کرد: هیچکس نمیتواند بگوید چرا این همه تخفیف برای کتاب میدهی و چرا ارزان میفروشی. گرانفروشی منع دارد اما ارزانفروشی منعی ندارد.
کاظمزاده درباره فرهنگسازی برای مقابله با این موضوع گفت: به جای اینکه کار ارشاد این باشد که جلو کتابی را بگیرد، وظیفهاش این است جلو اسراف ثروت ملی را بگیرد. کتاب «شدن» میشل اوباما را ۱۰ نفر چاپ میکنند، ارشاد باید جلو این را بگیرد نه اینکه سانسور کند اما این کار را نمیکند. همه خوانندهها هم اطلاعی از ماجرا ندارند. مخاطب میبیند فلان ناشر کتاب را چاپ کرده با تخفیف ۲۰ درصد و ۳۰ درصد میفروشد و ناشر دیگری تخفیف بیشتری میدهد. خواننده دنبال این است که چه کسی تخفیف بیشتری میدهد زیرا میخواهد ارزانتر بخرد. البته حق هم دارد اما از این موضوع غافل است که شاید ترجمه کتاب بد باشد، زیرا برایش محسوس نیست؛ زیرا نقد نداریم. در صورتی میشود فرهنگسازی کرد که نشریهای باشد که دائم ترجمهها را نقد کند و بد و خوب ترجمهها را بگوید. کسی هم بیکار نیست که کتاب را بخواند و نقد کند زیرا باید کلی وقت و هزینه بگذارد اما کسی به آنها پول نمیدهد. سابقا نقد داشتیم اما الان از این خبرها نیست و هر کسی هر کاری دلش بخواهد میکند. خیلیها هم از روی ترجمههای دیگران رونویسی و چاپ میکنند و یا با تغییر نثر کتاب را منتشر میکنند. البته گران شدن کاغذ باعث شده تا کسانی که راه کج میروند، افت کنند. در واقع گرانی کاغذ و فیلم و زینک و خدمات چاپ جلو اینها را گرفته است وگرنه اوضاع واویلاتر میشد.
انتهای پیام
نظرات