علیرضا بهشتی، مدیر نشر روزنه در گفتوگو با ایسنا درباره تخفیفهای نامتعارف سایتهای فروش کتاب اظهار کرد: مقداری تخفیف برای ایجاد فرهنگ لازم است؛ در جلسهای که داشتیم برخی از دوستان کتابفروش اعتراض میکردند که ناشران تخفیف میدهند و دیگر کسی از ما کتاب نمیخرد؛ اما مسئله این است زمانی که مخاطب کتاب را از سایت خریداری میکند، هزینه حمل سنگینی به آنها تحمیل میشود و ما تخفیف را به گونهای اعمال میکنیم که تقریبا همان هزینه حمل را پوشش میدهد تا کسی که کتاب را میخرد فرقی نکند کتاب را از کتابفروش بخرد یا مستقیم از ناشر.
او با اشاره به کاهش تولید کتاب به خاطر کرونا، افزود: آمار دقیقی ندارم اما در سال ۱۳۹۸ میگفتند بالای ۱۰۰ هزار عنوان کتاب منتشر شده است، کتابفروش چند عنوان کتاب را میتواند در کتابفروشی ارائه دهد؟ شاید دوهزار عنوان کتاب پس ترجیح میدهد کتابهای پرفروش را ارائه دهد نه کتابی که در کل ممکن است ۲۰۰ نسخه چاپ شود و فروش هم نرود. کتابفروش خیلی سخت کتابها را قبول میکند و به لحاظ اقتصادی کتابی را انتخاب میکند که در قفسهها خاک نخورد. اگر کتابفروشی وضعش خوب باشد به خاطر شناسایی کتاب پرفروش است. شاید اگر من هم کتابفروشی داشته باشم خیلی از کتابهای خودمان را در آنجا نگذارم. البته ممکن است این حرفم کمی اغراق باشد، شاید به خاطر تعصبی که دارم یک نمونه بگذارم اما میدانم که فروش نمیرود. کتابی که ۱۰ هزارتا فروش میرود با کتابی که ۵۰ تا فروش میرود، فرق میکند و ترجیح کتابفروش کتابی است که ۱۰ هزارتا فروش دارد. کتابهایی که فرصت نمیکنند در قفسه کتابفروشیها بروند، زیر دست و پا میمانند. اما فضای مجازی حجم ندارد و میتوانیم در سایت ۱۰۰ هزارتا کتاب داشته باشیم، کتابها بر دوش کامپیوتر سنگینی نمیکند و فرصتی ایجاد میشود که کتابها بتوانند به دست مشتری برسند.
بهشتی با اشاره به فروش بالای ناشران در نمایشگاه کتاب گفت: علت این موضوع این است که مخاطب میگوید من به کتابفروش میگویم فلان کتاب را بیاور اما نمیآورد، پس من هم از خود ناشر میگیرم. بنابراین کتابفروشان نباید فضای مجازی را رقیب خود تلقی کنند. مسئله دیگر خریدارانی هستند که به کتابفروشی دسترسی ندارند. ما در برخی از شهرستانها کتابفروشی جدی نداریم اما در سایتها و در نمایشگاه مجازی کتاب از روستاها و مناطق دورافتاده درخواست کتاب داشتهایم.
او در ادامه تصریح کرد: بعید میدانم کتابی که ۸۰ درصد تخفیف برایش میگذارند، کتاب ارزشمندی باشد، مگر اینکه ناشر کتابی چاپ کرده باشد که کسی نمیخرد. البته من تا به حال ندیدهام. کسی که کتاب میخرد به کتاب علاقهمند است و اگر قیمت معقول باشد میخرد، ما معمولا قیمت کتاب را پنج درصد هم پایینتر میزنیم که مخاطب احساس گران بودن نکند. فرض کنید الان ۱۰۰ کتاب به شما رایگان بدهم، شما چه کار میکنید؟ پیش خود میگویید اینها را کجا بگذارم و بعد میبینید این کتابها به دردتان نمیخورد و ردش میکنید. اگر کتاب چیزی باشد که مخاطب به آن علاقهمند باشد، حتی اگر فوتبال ایران و استرالیا را بدهد، سرش را بلند نمیکند و میگوید بعداً نتیجهاش را به من بگویید. اما کتابی باشد که با وضعیت روحی و سوالات ذهنی نخواند، خواندن آن مانند تنبیه میماند.
این ناشر سپس تاکید کرد: فکر نمیکنم تخفیف نقش جدیای در خرید و خواندن داشته باشد حتی برعکس هم هست. ما کتابی داشتیم با عنوان مجموعه مقالات الهی قمشهای که مانده بود و فروش نمیرفت. دکتر قمشهای نویسنده پرفروشی هم هست و من مانده بودم چطور فروش نمیرود. اتفاقی که افتاده بود این بود که ما تیراژ بالایی چاپ کرده بودیم و آن زمان قیمت ۱۰ هزار تومان بود، کتابفروش به سمت کتاب نمیرفت اما بلافاصله بعد از اینکه قیمت را بالا بردیم، فروش کتاب راه افتاد. تخفیف ۵۰ درصدی و ۸۰ درصدی آبروی کتاب را بردن و روشی غیرحرفهای است. تجربهام میگوید اگر کتاب به درد مخاطب بخورد و قیمتش گران نباشد، میخرد. اما اگر به دردش نخورد، تخفیف هم بدهید نمیخرد. کتاب مانند کالاهای دیگر نیست که زمانی که ارزان شود، بیشتر بخرند. تخفیف هم بیشتر شود، کتابفروشان هم به این بدبین میشوند.
او درباره عرضه کتابهای قاچاق با تخفیف ۵۰ درصد در برخی سایتها بیان کرد: سایتها میتوانند قسمتی باز کنند به اسم مالخری و مالفروشی و اموال مردم را بفروشد. این صحیح نیست. باید با آن برخورد شود. اکثر کتابهای قاچاق کتابهایی هستند که ارشاد به آنها مجوز نداده است. اگر مجوز بدهد خود ناشران چاپ میکنند. این اتفاق دون شأن این سایتهاست که کتاب قاچاق و کتابهایی را که ناشر و مولفش بهرهمند نشوند، بفروشند. الان اگر ۵۰ کتاب من را از من بگیرید ورشکست میشوم زیرا ۸۰ درصد فروش من از طریق این کتابهاست. برخی از کتابها حتی پول طرح جلد کتاب را هم درنمیآورد اما کتاب ارزشمندی است یا نویسنده تازهکار است. من قسمت هزینه را دارم انجام میدهم و اگر کسی بر ۵۰ کتاب دست بگذارد که مانند لوکوموتیو بار نشر را میکشد، دزدی است. این موضوع شوخی ندارد و دوستان ارشاد به صورت جدی باید با این مسئله برخورد کنند. شاید آن سایت خواسته کار فرهنگی کند و ندانسته وارد این کار شده است. اگر مدیرانش بدانند برخورد میکنند و به هیچ وجه این کار را نمیکنند و قطعا کار خطایی است.
بهشتی درباره فرهنگسازی در زمینه آگاهیبخشی در زمینه کتاب نیز گفت: من میتوانم تجربه خودمان را بگویم؛ ما یک کتاب داریم که به ادعای مترجم، ۱۰ نفر از این کتاب رونویسی کردهاند و نام خود را بر روی آن گذاشتهاند، این کتاب کتاب پرفروشی است و نویسندهاش هم به تازگی حق رایت را به ما داده است. کتاب دیگری هم داشتیم که ارشاد مجوز نداد، اما چاپ کردند و ما هم شکایت کردیم. به نظرم اگر قیمت بیربط نباشد مخاطب ترجیح میدهد کتاب اصل را بخرد نه از کنار خیابان. بیشتر کتابهای کنار خیابان مجوز ندارند، جذابیت کتابهای کنار خیابان هم در این است. در کنارش کتابهای پرفروش ناشران را هم دارند. اما آنچه ستون این خیمه را حفظ میکند کتابهای بدون مجوز است، مثلا «بوف کور» صادق هدایت و مخاطب میگوید جای دیگر پیدا نمیکنم اما اینجا پیدا میشود. به نظرم رفتن به کتابفروشی مانند رفتن به پارک است، همانطور که دائم میروید تا روحیهتان عوض شود، کتابخوان هم به کتابفروشی میرود تا در این فضا قدم بزند، تازههای کتاب را ببیند و روحیهاش عوض شود، شاید دو سه کتاب هم بخرد. بعید میدانم عرضه اینترنتی کتاب، کتابفروشیهایی را که درست کار میکنند، تهدید کند.
انتهای پیام
نظرات