• یکشنبه / ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ / ۱۳:۲۴
  • دسته‌بندی: آداب زندگی
  • کد خبر: 1403031308906
  • خبرنگار : 71958

‎‏احترام به قانون در سبک زندگی امام خمینی (ره)

‎‏احترام به قانون در سبک زندگی امام خمینی (ره)

‎‏‏وقتی قرار شد طبق اصل قانون اساسی مسؤولین صورت دارایی خود را بدهند اول‏‎ ‎‏کسی که صورت دارایی خود و متعلقین خود را داد امام بود و تمام موجودیش را نوشت‏‎ ‎‏و فرستاد که الحمدلله هم موجودی درست و حسابی و چیزی نداشت!

به گزارش ایسنا، سبک زندگی حضرت امام هزار نکته ظریف‌تر از مو دارد که برای هر مخاطبی می‌تواند جذاب باشد. شاخص‌های مانند نظم، ساده زیستی، وفاداری و زهد و تقوای یکی از موارد بیشماری است که می‌توان در زندگی حضرت امام مشاهده کرد. به چند مورد از این موراد می‌پردازیم. 

اول کسی که صورت دارایی خود را داد‏

‏‏وقتی قرار شد طبق اصل قانون اساسی مسؤولین صورت دارایی خود را بدهند اول‏‎ ‎‏کسی که صورت دارایی خود و متعلقین خود را داد امام بود و تمام موجودیش را نوشت‏‎ ‎‏و فرستاد که الحمدلله هم موجودی درست و حسابی و چیزی نداشت!!. ما اقدام‏‎ ‎‏نکردیم از امام نخواستیم ولی امام خودش اول کسی بود که اقدام کرد. از تاریخش‏‎ ‎‏معلوم است. الآن در صندوق دیوانعالی کشور هست. درست مقابل این شیوۀ امام،‏‎ ‎‏بنی‌صدر قرار داشت که تا آخر نداد. هرچه گفتیم بابا این قانون است. گفت اگر بنای‏‎ ‎‏قانون باشد خیلی حرف‌ها هست و از این جدل‌هایی که می‌کرد. جدل کرد و بالاخره نداد.‏‎ ‎‏لذا الان صورت دارایی او با اینکه رییس جمهور بود در دیوانعالی کشور نیست. البته‏‎ ‎‏غیر از او هم یک آقای وزیری بود که لازم نیست اسمش را بیاورم. او هم نداد بقیه‏‎ ‎‏دادند، منتها بقیه با اقدام ما دادند.

نظم در اوقات خوابیدن‏

‏‏امام سه ساعت در شب و بعد از نماز صبح هم یک یا دو ساعت و بعد از ظهرها‏‎ ‎‏هم حداکثر یک ساعت می‌خوابند

‏‏نماز شب‏

‏‏خواب امام در ساعت معینی شروع می شد. ایشان رأس ساعت دو نیمه شب‏‎ ‎‏جهت اقامه نماز شب، از خواب بر می‌خواستند. ‏

‏‏در طول مدتی که امام در بیمارستان تحت مداوا و مراقبت درمانی قرار داشتند و‏‎ ‎‏علی رغم اینکه پزشکان به منظور خواب رفتنشان به ایشان دارو داده بودند لیکن امام به‏‎ ‎‏همان شکل، رأس ساعت دو نیمه شب از خواب برخاسته و جویای وقت مربوط به‏‎ ‎‏اقامه نماز شب می شدند و این نشانی از نظم و ترتیب و دقت عمل در برنامه ریزی های‏‎ ‎‏زندگی ایشان بود.

‏‏امام به وقت از خواب برمی خاست‏

‏‏معمولاً ایشان صبح‌ها پس از کار و فعّالیت روزانه، یعنی ساعت 30 / 10 یا‏‎ ‎‏ 45 / 10  خواب قیلوله داشتند و حدود سه ربع ساعت می خوابیدند و سپس بیدار‏‎ ‎‏می‌شدند و این طول خواب نه یک دقیقه زیاد می‌شد و نه یک دقیقه کم. وقتی که ایشان‏‎ ‎ ‏از خواب بیدار می شدند، ما از روی تله مانیتور متوجه می‌شدیم که ضربان قلبشان کمی‏‎ ‎‏تغییر می‌کرد و حتی برای بیدار شدن، ساعت هم زنگ نمی‌زد زیرا امام به وقت، خواب‏‎ ‎‏می‌رفتند و به وقت، از خواب برمی‌خاستند.

گناه دیگر تو بی نظمی است‏

‏‏روزی از دانشگاه به خانه آمدم و در حالی که سر و وضع مرتبی نداشتم مستقیماً‏‎ ‎‏خدمت امام رفتم. هم لباسم سیاه بود و هم کفش‌هایم خاکی. امام همان طور که در‏‎ ‎‏حیاط قدم می‌زدند، اخمی کردند و از من پرسیدند: «چرا با این قیافه به دانشگاه‏‎ ‎‏می‌روی؟» من به شوخی گفتم: «در دانشگاه جمهوری اسلامیتان با وضعی بهتر از این‏‎ ‎‏نمی‌شود رفت.» امام گفتند: «تو دو گناه کردی. یکی اینکه ریاکار هستی و می‌خواهی‏‎ ‎‏بگویی که من آن قدر استطاعت مالی ندارم که یک جفت کفش بخرم؛ گناه دیگر تو ‏‎ ‎‏بی نظمی است که خلاف شرع و قانون اسلامی است.» من گفتم: «اگر بخواهم با سر و‏‎ ‎‏وضع مرتب‌تری به دانشگاه بروم شاید از من ایراد بگیرند.» امام فرمودند: «اگر خواستند‏‎ ‎‏ایراد بگیرند، بگو خمینی گفته باید مرتب به دانشگاه بروی.»

ساعت چهار آماده می شود‏

‏‏بعد از رفتن شاه خبرنگاران آمدند و پافشاری کردند و می‌خواستند بدانند که نظر‏‎ ‎‏امام در رابطه با رفتن شاه چیست. خیلی تجمع کرده و شلوغ می‌کردند، اجازه‏‎ ‎‏می‌خواستند مصاحبه کنند و یا نوشته ای بگیرند. قرار شد امام نظرشان را بنویسند و‏‎ ‎‏برادرها ترجمه کنند. امام تشریف بردند نماز ظهر و عصر را که خواندند، برادرها دوباره‏‎ ‎‏آمدند و گفتند خبرنگاران خیلی اذیت می‌کنند به امام بگو متن را بنویسند تا به آنها‏‎ ‎‏ بدهیم. خدمت امام عرض کردم، قلم و کاغذ را دستشان گرفتند و به محض اینکه‏‎ ‎‏تصمیم گرفتند که بنویسند، آن را کنار گذاشتند. فرمودند: «بروید بگویید که ساعت‏‎ ‎‏چهار بعد از ظهر آماده می‌شود.» من پیش خودم تعجب کردم که شما که می‌خواهید‏‎ ‎‏چهار خط بنویسید فرق نمی‌کند که حالا بنویسید یا ساعت چهار. آن لحظه مسأله را‏‎ ‎‏نمی‌فهمیدم. ساعت چهار که فرا رسید امام فرمودند حالا بیایید کاغذ را ببرید.»

اگر منزل مناسبی پیدا نکنید به قم می‌روم‏

‏‏بعد از مدتی که امام به قم تشریف بردند، دچار حمله قلبی شده به ناچار همان‏‎ ‎‏شب به تهران منتقل شدند. چون امکانات کافی برای معالجۀ ایشان در قم نبود و‏‎ ‎‏احتیاج به مراقبت بیشتری داشتند، بنا به دستور پزشکان، امام را بلافاصله به بیمارستان‏‎ ‎‏قلب منتقل کردند که حدود دو ماه در بیمارستان بودند و آن دو ماه مرتب پزشکان از‏‎ ‎‏ایشان مراقبت می‌کردند. آنها به هیچ وجه صلاح ندیدند که امام دوباره به قم برگردند و‏‎ ‎‏تأکید عجیبی داشتند که در اطراف بیمارستان قلب، منزلی داشته باشند. چندین منزل‏‎ ‎‏در اطراف بیمارستان قلب را تفحص کردیم، اما خانۀ مناسبی برای امام پیدا نشد.‏‎ ‎‏پزشکان تأکید زیادی داشتند که امام در شمال شهر که از هوای مناسبی برخوردار‏‎ ‎‏است، سکونت داشته باشند. چون شرایط قلب ایشان طوری بود که حتماً باید در‏‎ ‎‏مکانی که از هوای مساعدی برخوردار بود، ساکن می‌شدند. خلاصه منزل مناسب در‏‎ ‎‏اطراف بیمارستان قلب پیدا نشد و آنها ناچار شدند که تمام تجهیزات مراقبت را در‏‎ ‎‏جایی دورتر ترتیب دهند. در نتیجه در خیابان دربند برای امام جایی را گرفتند که چهار‏‎ ‎‏ماه در آنجا سکونت داشتند، منتها ایشان از ابتدا در آنجا ناراحت بودند. چون‏‎ ‎‏ساختمان بلندی بود که وقتی امام می‌آمدند با مردم ملاقات کنند، مردم را داخل یک‏‎ ‎‏کاخ می دیدند. البته نمای بیرونی خانه خیلی بزرگ به نظر می آمد، درحالی که درون آن‏‎ ‎‏چیزی نبود. به همین دلیل امام تأکید داشتند که حتماً منزلی مناسب با وضع خودشان‏‎ ‎‏پیدا شود. ولی منزل مناسبی که بتواند آمد و رفت امام را هم تأمین کند، پیدا نمی‌شد.‏‎ ‎‏بعد از چهار ماه امام تهدید کردند که: اگر برایم منزل مناسبی پیدا نکنید، به قم می‌روم. ‏‏‏از یک طرف دکترها بر اقامت امام در تهران تأکید داشتند و از طرفی هم امام تهدید‏‎ ‎‏کردند که به قم می‌روند. ‏

‏‏یک روز حاج احمد آقا آمده بود منزل ما که برویم جای مناسبی برای سکونت امام‏‎ ‎

‏پیدا کنیم. جایی پیدا نشد. ظهر در منزل ما ناهار می‌خوردیم که به حاج احمد آقا گفتم:‏‎ ‎‏ «اگر منزل ما به دردتان بخورد، این دو منزل کوچک اخوی و همشیره‌مان را با حسینیه‏‎ ‎‏یکی می‌کنیم تا بتواند خواسته‌های ایشان را برآورده سازد.» ایشان برآوردی کردند و‏‎ ‎‏گفتند: «خوب است، منتها باید خانم بپسندند.» خانم همان روز عصر تشریف آوردند‏‎ ‎‏و آنجا را دیدند و با اینکه خیلی مطلوبشان نبود، به خاطر امام پذیرفتند. ‏

‏‏حسینیه در جداگانه‌ای داشت و آن در را فقط به خاطر امام باز کردند. سه چهار‏‎ ‎‏روز در حسینیه بنایی داشتیم، چون ساختمان هنوز تکمیل نبود. قرار شد کارها زودتر‏‎ ‎‏پیش برود. این تعمیرات جزیی چهار روز طول کشید. وقتی امام متوجه شدند که این‏‎ ‎‏تعمیرات لازم بود، راضی شدند و چهار روز مهلت دادند. بعد از چهار روز تشریف‏‎ ‎‏آوردند و گفتند: «منزل مناسب ما اینجاست.» و هفت یا هشت سال در آنجا سکونت‏‎ ‎‏داشتند. ‏

‏‏یادم است که آن حسینیه مملو از مصالح بود و برای ورود کسی آماده نبود، اما‏‎ ‎‏ظرف این چهار روز، تمامی اهل محل به عشق دیدار امام کمک کردند تا حسینیه تکمیل‏‎ ‎‏شود و آنجا را برای ملاقات‌های امام مهیا کنند. یادم هست که شب بیست و هشت‏‎ ‎‏اردیبهشت بود و مردم چراغانی عظیمی به راه انداخته بودند و همه شادمان بودند و‏‎ ‎‏هر کس سر در منزل خودش را چراغانی کرده بود. مردم محل اطلاع داشتند که امام‏‎ ‎‏تشریف می آورند ولی از ساعت و زمان ورود ایشان اطلاعی نداشتند. ظرف این چهار‏‎ ‎‏روز، چراغانیها، تعمیر حسینیه و حتی آسفالت کوچه‌ها و تمام کارهایی که باید بیش از‏‎ ‎‏یک ماه طول می‌کشید، انجام شد و امام فرمودند: «اول شب می‌رویم.» این مطلب را‏‎ ‎‏فقط من و چند نفر از اطرافیان ایشان می‌دانستیم. ‏

‏‏ساعت هفت شب بود که دیدیم امام با یک اتومبیل بلیزر وارد جماران شدند. با‏‎ ‎‏وجود اینکه هیچ کس از ساعت ورود ایشان اطلاع نداشت، وقتی وارد کوچۀ باریک‏‎ ‎‏منتهی به حسینیه شدیم، دیدم که تا چشم کار می کرد جمعیت با هیجان عجیبی فریاد‏‎ ‎‏ می زدند «صل علی محمد، رهبر ما خوش آمد.» و امام در میان این فریادها وارد‏‎ ‎‏جماران شدند. وقتی امام داخل خانه شدند و به اطراف و اتاقی که در آن می‌نشستند‏‎ ‎‏نگاهی کردند، فرمودند: ‏‎‏من حالا راحت شدم. چون این چهار ماه همه‌اش در عذاب بودم.» ‏‎

چیزی بر اموال خود نیفزودند‏

‏‏ما در تمام طول عمر امام شاهد بودیم که ایشان چیزی بر اموال خود نیفزودند. تنها‏‎ ‎‏ملک مختصری از پدر بزرگشان مانده بود که مزروعی بود. درآمدی که از همان زمین به‏‎ ‎‏دست می آمد، خرج می‌کردند. ‏

‏‏زاهد بودن طلبه از نظر امام به این معنی نبود که طلبه لباس ژنده‌ای بپوشد و خوار‏‎ ‎‏شود و یا علامت گدایی در لباسش باشد. امام معتقد بودند که طلبه در عین حال که‏‎ ‎‏باید لباس متناسب بپوشد، باید قلب خود را نیز آماده کند و می‌فرمودند عمران و آبادی‏‎ ‎‏قلب با معنویت و توجه به خداست. 

انتهای پیام

1. برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha