این کارگردان تئاتر که سال گذشته نمایش «آوازهای عاشقانه دختر دیوانه» را در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا کرده و امسال نیز همین نمایشنامه را با پرداختی تازه در سالن کر هال پردیس موسیقی و تئاتر باغ کتاب روی صحنه آورده، در گفتگو با ایسنا از وضعیت اقتصادی تئاتر گله کرد و درباره اجرای دوباره این نمایش توضیحاتی ارایه داد.
دشت آرای گفت: اجرای دوباره این نمایش چند دلیل داشت؛ اول اینکه اجرای پیشین را در شرایطی سخت و پیچیده ساختیم ولی به اجرای تئاتر اصرار داشتیم چراکه مسائل کلان تئاتری برایمان مطرح بود. اما در هر صورت به دلیل وضعیت پیچیدهای که گفتم، آن اجرا مطابق دلخواهم روی صحنه نرفت و برایم ناتمام ماند. ضمن اینکه مخاطبان زیادی، خواهان اجرای دوباره این اثر بودند.
این کارگردان تئاتر ادامه داد: یکی از دلایل دیگر ما برای اجرای دوباره این نمایش، این بود که در اجرای قبلی فشار مالی شدیدی به گروه آمد و به دلایل شخصی، حس میکردم که این اجرا ناتمام مانده است.
دشت آرای با اشاره به روند تمرین و آمادهسازی بازتولید این اثر نمایشی با بازیگران جدید افزود: مدتها بود که میخواستیم با ستاره پسیانی و کاظم سیاحی کار کنیم ولی این فرصت فراهم نشده بود. از سوی دیگر بعد از درگذشت آتیلا پسیانی، تمرین و اجرای تئاتر برای همه ما مانند یک تراپی بود و به بهبود حالمان کمک میکرد. این بود که اسفند سال گذشته تمرینمان را شروع کردیم و قرار بود نمایش را بعد از عید روی صحنه بیاوریم که نشد.
او اضافه کرد: در تمرین دوباره، دراماتورژی و متن و فرم اجرا را تغییر دادیم به ویژه که سالن باغ کتاب، کوچکتر از تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر بود و این تغییرات ضرورت داشت، ولی ایده اولیه کار حفظ شد. این تغییرات، اتفاقات جالبی در کارگردانی است و نشان میدهد در تئاتر ایران آموختهایم که با هر ابزاری، حرف تئاتری خود را بزنیم.
دشت آرای از کمبود امکانات سختافزاری به عنوان یکی از مشکلات بزرگ تئاتر کشورمان یاد کرد و افزود: همان طور که ورزشگاه فوتبال نداریم و از این بابت شرمساریم، سالن تئاتر هم نداریم و این در حالی است که ادعای فرهنگی داریم اما بخش دولتی مدتهاست که در تامین زیرساختهای لازم برای تئاتر کمکاری میکند.
سرپرست کمپانی هنرهای اجرایی ویرگول یادآوری کرد: سالنهایی که در این سالها به تئاتر اضافه شده، خود بچههای تئاتری ساختهاند و متاسفانه همچنان در زمینه سالن بلک باکس بزرگ دچار کمبود هستیم. در حالی که همه جای دنیا، سالنهای بلک باسک ۷۰۰ تا هزار نفره میسازند ولی ما بلک باکسهای بالای ۳۰۰ نفر نداریم و این به تئاتر و گروههای نمایشی آسیبی جدی میزند، زیرا گروهی که بدون حمایت و یارانه دولتی، نمایشی را میسازد، باید بتواند آن را در سالن بزرگتری اجرا کند تا از نظر اقتصادی بازدهی داشته باشد ولی وقتی چنین امکانی نداریم، گاه ناچار میشویم نمایشهایمان را در تالاری مانند تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا کنیم که تناسب چندانی با فرم اجراهای ما ندارد ولی به دلیل مسائل اقتصادی به این ماجرا تن میدهیم.
او با ابراز تاسف از اینکه در ساخت سالنهای نمایشی آسیبشناسی لازم صورت نمیگیرد، افزود: ما مدام سالنهای چند منظوره و قاب صحنهای ساختهایم آن هم با ارتفاع و عمق کم. در این بین سالن کر هال باغ کتاب با وجود قاب صحنهای بودن، به تماشاگر نزدیکتر است.
دشت آرای از قطع یارانه دولتی تئاتر ابراز تاسف کرد و ادامه داد: در حال حاضر تولید تئاتر به تماشاگر وابسته شده و به همین دلیل نمیتوانیم تجربهگرایی کنیم، چون از نظر مالی به خودمان وابستهایم. در حالیکه در همه کشورها تئاتر از حمایت دولت، شرکتها، کارخانجات و ... برخوردار است و جالب است که وقتی گروهی میتواند از کمک اسپانسر خصوصی بهرهمند شود، برخی از دوستان کم دانش تئاتری اعتراض میکنند.
او به تفاوت دستمزد بازیگران در تئاتر و پروژههای تصویری اشاره کرد و گفت: با وجود دستمزدهای ناچیز تئاتر، چگونه میتوانیم گروهی از بازیگران حرفهای را جمع کنیم، بخصوص اینکه وسواسشان هم در انتخاب کار بالاست در حالیکه میتوانند با زحمت کمتری دستمزدی بسیار بالاتر در شبکه نمایش خانگی یا سینما به دست آورند. در این شرایط، تئاتر دارد کشته میشود و حتی کشته شده است، پس به چه شکلی میتوانیم خود را آماده کنیم که تئاتر بعدی را بسازیم؟!
دشت آرای با تاکید بر تاثیرپذیری تئاتر از شرایط اجتماعی و سیاسی یادآوری کرد: در کنار مشکلات اقتصادی، فضاسازیها و تحریمها و شرایط سیاسی و اجتماعی هم بر وضعیت تئاتر اثرگذار است و به همین دلیل گاه ناچاریم سراغ یکسری چهرهها برویم. از سوی دیگر نمیدانم این چه قانونی است که دولت کمکهزینه و یارانهای نمیدهد ولی از گیشه گروهها در سالنهای دولتی ۲۰ درصد کسر میکند. همه اینها سبب شده ما فقط با وجود تماشاگرانمان سرپا بمانیم.
او که پیشتر در اجرای نمایشهایش از اسپانسر بهره برده، در این زمینه گفت: الان هم از حمایت یک رستوران بهرهمندیم چراکه در نمایش ما غذا به عنوان یک عنصر مهم وجود دارد. این رستوران هر شب غذای نمایش ما را تامین میکند و در تولید محتوا و ساخت تیزرهای نمایش هم به ما کمک میکنند، چون کمک به تئاتر را بخشی از مسئولیت مدنی خودشان، میدانستند.
این کارگردان، شرایط اقتصادی تئاتر را بسیار عجیب خواند و یادآوری کرد: همه تلاش من و کمپانی هنرهای اجرایی ویرگول، برای این بوده است که گروههای تئاتری به طور مستقل به چرخه اقتصادی خود فکر کنند ولی تاکید و کوشش گروههای تئاتری برای شکلگیری تئاتر خصوصی به معنای این نبود که دولت کاملا مسئولیت خود را فراموش کند و تمام بودجه تئاتر را صرف برگزاری جشنوارههایی بکند که هیچ آوردهای برای تئاتر ندارند. متاسفانه برای اصیلترین هنرهای کشورمان هیچ برنامهریزی خاصی نداریم، نه به فکر تئاتر دانشجویی هستیم و نه تئاتر ملی و نه گروههای خلاق نمایشی.
دشت آرای اضافه کرد: در این بین جرقههایی توسط خود بچههای تئاتری صورت میگیرد چراکه متاسفانه جریانی در زمینه تئاتر وجود ندارد. جالب است که در این وضعیت دشوار اقتصادی، اصلیترین بستر تبلیغاتی که اینستاگرام است، فیلتر شده و بخش دولتی هم هیچ ساز و کاری برای حمایت از تئاتر و جبران این خلاء ندارد.
او با ابراز تاسف از محدودیتهای تئاتر شهر در برخورداری از سهمی که از گیشه گروههای نمایشی دریافت میشود، توضیح داد: گروههایی که در تئاتر شهر اجرا دارند، ۲۰ درصد گیشه خود را میپردازند که صرف بهسازی تئاترشهر نمیشود بلکه به حساب انجمن هنرهای نمایشی واریز میشود و این چنین است که تئاتر شهر حتی برای تعویض یک لامپ باید نامهنگاری کند. در این بین برخی از مجموعههای خصوصی هم سوء استفاده میکنند و عملکردشان شبیه بنگاههای تجاری است. به طوری که فرهنگ و دیسیپلین تئاتر در این بنگاهها عوض شده است.
دشت آرای با تاکید بر اینکه این مشکلات نیازمند آسیبشناسی است، افزود: مشکل دولت، نبود بودجه نیست بلکه فقدان ایده است. ضمن اینکه هرگز از ایدههای هنرمندان هم استفاده نکرده. ساخت این همه سالن در تهران توسط بخش خصوصی خودش یک پروژه مطالعاتی است ولی ما نه تنها هیچ استقبالی نمیکنیم بلکه مدام سنگاندازی هم میکنیم. در حالیکه وظیفه دولت، حمایت از فعالیتهای فرهنگی و هنری است چراکه به کاهش بزهکاری در جامعه منجر میشود ولی ما کاری کردهایم که مردم کشورمان سریال ترکی ببینند و از اینکه کشورشان ورزشگاه فوتبال ندارد، شرمنده باشند.
او با ابراز تاسف از اینکه در این وضعیت، مردم به عنوان سرمایهای بزرگ از دست میروند، اضافه کرد: دقیقا در این شرایط، این سرمایه از دست میرود. نسل ما بهترین دوران زندگی خود را برای تئاتر گذاشته و کلی خون دل خورده تا این هنر در سبد مصرفی خانواده جای بگیرد، ولی با این شیوهها داریم سلیقه تماشاگر خود را عوض میکنیم و حتی او را از دست میدهیم. در این وضعیت، گروههای جدیتری که تئاتر را صرفا برای سرگرمی مخاطب نمیسازند، هر روز دلسردتر میشوند.
دشت آرای خاطرنشان کرد: متاسفانه خود ما در بدنه تئاتر هم با یکدیگر مشکل داریم و برای هم سنگاندازی میکنیم. در دوره ما نسل جدیدی با انگیزههای بالا آمده بود و گرچه زیرساختی نبود، چهرهای مانند آتیلا پسیانی کنار ما قرار گرفت و با راهاندازی کارگاه نمایش در تئاتر شهر، زمینهای برای فعالیت ما ایجاد کرد. ما از هیچ، تئاتر میساختیم ولی کیفیت کار برایمان مهم بود و این چنین بود که جریان تئاتری وجود داشت ولی امروزه دیگر چنین چهرههایی نداریم و دیگر نسل جوان هم آن انگیزهها را ندارد، به کیفیت کار مانند قبل بها داده نمیشود و تئاتر ما فاقد جریان شده است.
نمایش «ریش آبی» با بازی ستاره پسیانی، کاظم سیاحی، خسرو پسیانی و پریسا شاه ولیان آخرین اجراهای خود را در سالن کر هال پردیس موسیقی و تئاتر باغ کتاب سپری میکند.
این نمایش هر شب ساعت ۱۹ و سی و به مدت ۹۰ دقیقه روی صحنه میرود.
انتهای پیام
نظرات