اتاق تاریک است. تنها روشنایی اتاق نورِ ویدیو پروژکتور است که از پشت سر استاد میتابد. شاگردان رو به نورِ پرده نشسته و در تاریک و روشن کلاس صدای استاد را از پشت میز او میجویند. فیلم قدیمی است و جانِ استاد همچنان میتپد. مصطفی اسداللهی ـ طراح گرافیک سرشناس ـ درباره طراحی گرافیک صحبت میکند. میان سخنان خود، نام مرتضی ممیّز را زنده میدارد و از جایگاه او در طراحی گرافیک یاد میکند.
به گزارش ایسنا، از ۱۸ مهرماه به بعد بسیاری نوشتهاند «مصطفی اسداللهی به مرتضی ممیز پیوست» با این حال این پیوندِ دوباره، حقیقتی تلخ برای هنرمندان طراح گرافیک و از سویی دیگر، دوستداران و همراهان همیشگی این هنرمند بود. تلخ برای دوست و همراهی مانند ابراهیم حقیقی ـ هنرمند طراح گرافیک ـ که با انتشار تصویری از خود، مرتضی ممیز (۱۳۱۵ـ ۱۳۸۴)، مصطفی اسدللهی (۱۳۲۹ ـ ۱۴۰۳) و مسعود سپهر (۱۳۳۵ ـ ۱۴۰۱) در فضای مجازی خبر درگذشت مصطفی اسدللهی را اعلام کرد و ضمن انتشار قطعه شعری نوشت: «تنها شدم.»
مصطفی اسداللهی ـ طراح گرافیک و نقاش ایرانی ـ از جمله مؤسسان انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران و هنرمندان سرشناس بود.
در یکی از ویدیوهای منتشر شده از کلاس درس اسداللهی، او صدر کلاس نشسته است. پشت به ویدیو پروژکتورِ روشن که نوشتهای بزرگ را نشان میدهد «دیزاین چیست؟» پاسخ به این سوال برای این هنرمند، همچون توصیفی از تجربه زیسته اوست؛ از آموختنِ مرحله به مرحله و کسب تجربه تا حضور در جمع بزرگانی که خود یکی از آنها بود.
او توضیح میدهد که سر و کار طراح گرافیک با حل مسئله است و در حقیقت، پیدا کردن یک راه حل یکی از اصلیترین بخشهای کار طراح گرافیک است. او میگوید که دیزاین، طرح و نقشه داشتن برای یک هدف خاص است و سازماندهی و برقرار ساختن ترتیبی مناسب برای رسیدن به هدف نهایی است.
او تاکید میکند که در طراحی گرافیک سازماندهی کردن، امری بسیار مهم است؛ این مهم است که طراح چگونه راه طراحی را سازماندهی کند، با این حال میگوید که اصل ماجرای طراحی گرافیک داشتن یک ایده است؛ ایدهای که بتواند طراح را در حل صورتمسئله یاری کند و مقصود این است که تمامی این فاکتورها در جهت یک کاربرد خاص ساماندهی شود.
او در مصاحبهای هم به طراحی نشانهها اشاره کرده است و میگوید هیچگاه نشده فرمولی از درون مسیر ایدهیابی دربیاید، اما از راههای مختلفی وارد میشود تا یک ایده درست پرورانده شود و به نتیجه برسد.
اسداللهی «فکر» را مهمترین فاکتور در کار طراحی نشانه میداند؛ به گمانِ او مهم است که طراح بتواند سطح را بشکافد و وارد عمق مطلب شود. به عقیدهاش هر موضوعی که به طراح سفارش شود، دارای یک پوسته ظاهری و سپس یک عمق است.
او این موضوع را بیان میکند که اکثر طراحان گولِ این پوسته ظاهری را میخورند، در صورتی که باید آن پوسته را باز کرد، شکست و ریخت دور تا وارد عمق شد.
این هنرمند سرشناس میگوید: «اگر توانستیم وارد عمق شویم آن نشانه، طرح ویژهای میشود وگرنه در سطح باقی میماند و کلیشه میشود. بنابراین اولاً باید یک دید کلی بر طراح حاکم شود که چگونه به معانی تصویری بنگریم و بالعکس، معانی را چگونه به تصویر برگردانیم. این از راههای مختلف بهدست میآید و باید راجعبه قضیه در فکرمان کلنجار برویم. هیچگاه نمیشود فوراً مداد را برداشت و کار را آغاز کرد. این شیوهای است که در مورد نشانههایی که طراحی کردم، همیشه مصداق داشته است؛ یعنی من مدتی با موضوع و نشانهای که سفارششده در مغز و ذهنم کلنجار میروم. خیلی اوقات شده که نتیجه نهایی را که در ذهنم بهدست آوردم روی کاغذ پیاده میکنم.»
او همچنین تاکید میکند که چیزی که همیشه به آن علاقهمند بوده، خلاصهگویی، خلاصهسازی و کمحرفی بصری است و میگوید خلاصهگویی، خلاصهسازی و کمحرفیِ بصری تا یک جایی پیش میرود و امکان دارد، بهشرط آنکه معنا هم در آن القا شود.
انتهای پیام
نظرات