• شنبه / ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ / ۱۱:۲۱
  • دسته‌بندی: سبک زندگی
  • کد خبر: 1403122517195
  • خبرنگار : 71658

زندگی مشترک نیازمند مدیریت، سازش و درک متقابل است

زندگی مشترک نیازمند مدیریت، سازش و درک متقابل است

وکلای خانواده و روان‌درمانگران معمولا بدون مراجعه‌کننده نمی‌مانند زیرا همیشه زوج‌هایی هستند که به مرحله جدایی از هم رسیده‌اند و به خدمات آنان احتیاج دارند.

برخی از این کارشناسان تلاش می‌کنند تا قبل از نهایی شدن تصمیم زوجین برای جدایی، راه‌های دیگری مثل مشاوره، درمان فردی یا زوج‌درمانی، سفر و ... را امتحان می‌کنند و برخی زوج‌ها هم چون می‌دانند طلاق هم از نظر احساسی، هم از نظر مالی و قانونی فرایندی سخت و پیچیده است به سراغ وکلا می‌روند.

به گزارش ایسنا، دکتر «مونیکا اونیل»، روانشناس اهل بوستون، می‌گوید: از آنجا که جدایی، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به جسم و روان همسران، فرزندان و کل خانواده می‌زند و حتی می‌تواند زندگی و آینده فرزندان را نیز دچار چالش‌های جدی کند پس اولین توصیه این است که نباید فورا به طلاق فکر کرد اما برخی شرایط را که زنگ‌ خطرها را به صدا درمی‌آورند، باید در نظر گرفت.

او درباره این موارد می‌گوید: مهم‌ترین مورد، بدون شک زمانی است که امنیت فرد به دلیل هر نوع سوءاستفاده‌ای‌ (عاطفی، فیزیکی یا هر نوع دیگر) واقعا در خطر باشد. در صورت هر نوع سوءاستفاده و تهدید، فرد باید هرچه سریع‌تر از آن شرایط خارج شود زیرا هرچه بیشتر بماند، اوضاع می‌تواند خشونت‌آمیزتر شود.

اونیل اضافه کرد اگرچه سوءاستفاده فیزیکی اغلب به‌وضوح قابل‌شناسایی است اما این تنها نوع سوءاستفاده‌ نیست که باید جدی گرفته شود و سوءاستفاده عاطفی که به مسئله قدرت و کنترل بیمارگونه مربوط می‌شود هم بسیار اهمیت دارد. نشانه‌های سوءاستفاده عاطفی عبارتند از تحقیر، توهین، تهدید، کنترل‌گری، محدود کردن ارتباطات با دوستان و خانواده، تحقیر کردن، ترساندن، شرمنده کردن و نادیده گرفتن نیازها و خواسته‌های فرد؛ همه این موارد به‌تدریج هویت، احساس عزت‌نفس، تصور فرد از خود و حتی درک او از واقعیت را از بین می‌برند.

خیانت هم اغلب به‌عنوان عاملی ذکر می‌شود که باعث می‌شود فرد بدون تردید یک رابطه را ترک کند اما این تصمیم هم می‌تواند پیچیده باشد زیرا خیانت از آن دسته مسائلی است که می‌توان درباره‌اش صحبت و آن را بررسی و تحلیل کرد. در برخی موارد حل یک سری مشکلات به ویژه اگر ریشه عاطفی و روانی داشته باشد می‌تواند افراد را آگاه و پشیمان کرده و به زندگی بازگرداند. گاهی نیز ممکن است مشکل فقط یک سوءتفاهم ساده باشد که به دلیل حل نشدن، پیچیده‌تر شده است.

اونیل خاطرنشان می‌کند که خیانت اغلب در مشکلاتی عمیق‌تر ریشه دارد که باید حل شوند و اگر زوجی بتوانند به نقطه‌ای برسند که بتوانند این مسائل عمیق‌تر را بررسی کنند، گاهی می‌توانند یک رابطه جدید، بهتر و سالم‌تر بسازند.

آیا تفاهم نداشتن واقعا به معنی پایان زندگی مشترک است؟

برخی شرایطی که می‌توانند یک رابطه را در خطر قرار دهند، به‌سختی قابل تشخیص‌ هستند؛ آیا این‌ها بخشی از فراز و نشیب‌های طبیعی زندگی‌ محسوب می‌شوند یا نشانه‌ این‌ هستند که رابطه زناشویی به جایی نمی‌رسد؟

گاهی تفاوت دیدگاه در تربیت فرزندان، اختلاف‌نظر درباره مراقبت از والدین سالمند، احساس فقدان حمایت در دوره‌های پرتنش یا کاهش صمیمیت می‌توانند چالش‌های بزرگی ایجاد کنند اما اغلب، خود مشکل نیست که باعث موفقیت یا شکست یک رابطه می‌شود بلکه نحوه مدیریت آن است که اهمیت دارد.

بیشتر مشکلات رابطه (به‌جز سوءاستفاده) قابل‌حل‌ هستند اما این کار نیازمند ارتباط موثر، سازش و درک متقابل است. پافشاری بیش از حد روی یک موضع کمکی نمی‌کند و تصمیم‌گیری‌های مهم باید با در نظر گرفتن دیدگاه‌ هر دو طرف انجام شود. اگر یکی از طرفین حاضر به مشاوره، تغییر یا دریافت کمک نباشد، این می‌تواند نشانه‌ای باشد که رابطه دوام نخواهد آورد.

پیش از جدایی، همه جوانب را بسنجید

به گزارش روزنامه ایندیپندنت، در سنجیدن همه جوانب برای تصمیم‌گیری درباره طلاق، باید به همه ابعاد عاطفی، مالی، خانوادگی و حتی هویتی آن توجه کرد. مواردی نظیر احساسات شخصی، تاثیر بر فرزندان، پیامدهای مالی و آینده ارتباط با همسر سابق همگی اهمیت دارند و مهم است که فرد از خود بپرسد آیا این تصمیم از روی احساسات لحظه‌ای است یا به‌دقت بررسی شده است، آیا راه‌های دیگر برای بهبود رابطه امتحان شده‌اند، این تصمیم چگونه بر فرزندان، وضعیت اقتصادی و کیفیت زندگی آینده تاثیر می‌گذارد و پنج سال بعد، خود را در چه وضعیتی می‌بینم.

مشاوره فردی یا زوج‌درمانی می‌تواند به روشن‌تر شدن این مسائل کمک کند. در نهایت، اگر تصمیم به طلاق گرفته شد، باید با پذیرش احساسات و داشتن چشم‌اندازی برای آینده، مسیر را آگاهانه طی کرد.

در همین حال، اونیل تاکید می‌کند پایان ازدواج به معنای پایان نقش پدر و مادری نیست و والدین باید تلاش کنند فرزندانشان همچنان با هر دو نفر رابطه سالمی داشته باشند و از بدگویی درباره همسر سابق یا استفاده از فرزندان به‌عنوان تکیه‌گاه احساسی خودداری کنند.

باید توجه داشت کودکان فقط ناظر نیستند و والدین باید با کمک مشاوره و پردازش احساساتشان، یاد بگیرند چگونه آگاهانه از هم جدا شوند و در تربیت فرزند همکاری کنند. از طرفی جدایی فقط برای والدین رخ نمی‌دهد بلکه کودکان نیز آن را تجربه می‌کنند و به حمایت، امنیت عاطفی و اطمینان از اینکه هر دو والد همچنان دوستشان دارند، نیاز دارند.

همچنین تصور نکنید که این جدایی فقط روی کودکان خردسال تاثیر می‌گذارد. فرزندان دانشجو یا بزرگسال نیز می‌توانند آسیب ببینند، زیرا حس «خانه و خانواده» در آنها به والدینشان گره خورده است و طلاق می‌تواند احساس فقدان ثبات و از دست دادن پایگاه عاطفی ایجاد کند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha