ذاتالله نیکزاد، پژوهشگر و دکترای مرمت بناهای تاریخی در ادامۀ گفتوگوهای ایسنا با موضوع بررسی و ارزیابی وضعیت نگهداری و مرمت آثار تاریخی در ایران، اظهار کرد: ارزیابی، خود نیازمند مستنداتی است تا بتوانیم درک کنیم که اولاً اخباری که به گوش میرسد تا چه حد بازتابدهندۀ واقعیت است. آیا تمام آثاری که مرمت میشوند، دچار مشکلاتی هستند که اخبار منفی به آنها اشاره میکند، یا خیر؟ آیا این اخبار دربارۀ تمام پروژههای مرمتی صدق میکند یا تنها بخشی از آنها را دربرمیگیرد و رسانهای میشود؟ این مسئله خود نشاندهندۀ ضعف مهمی است؛ یعنی ما در ایران فاقد نظام آماری روشن و مستنداتی دقیق در ارتباط با مرمت آثار تاریخی هستیم.
این کارشناس مرمت افزود: در واقع، نخستین ضعفی که در کشور در این حوزه دیده میشود، فقدان نظام آماری یا نظام مستندات مربوط به مرمت آثار تاریخی است. این مستندات در دسترس نیست، به این معنا که اگر محققان، علاقهمندان یا رسانهها بخواهند ارزیابی دقیقی از وضعیت کشور در این زمینه داشته باشند، ابزاری برای این کار ندارند. این مستندات یا منتشر نشدهاند یا حتی آرشیوی منسجم وجود ندارد که با مراجعه به آن بتوان وضعیت مرمت را به لحاظ تخصصی یا حتی عمومی بررسی کرد. بنابراین، اگر بخواهیم به آسیبشناسی این حوزه بپردازیم، باید توجه کنیم که ما نیازمند دادههای آماری دقیق هستیم، از تعداد آثار ثبتی گرفته تا میزان پروژههای مرمتی در طول سال و کیفیت و وضعیت این پروژهها در سراسر ایران. پایش مداوم و تولید مستنداتی قابل اعتماد، پیشنیاز هرگونه ارزیابی جدی است.
نیکزاد با بیان اینکه مسئله بعدی وضعیت نگهداری آثار تاریخی است که قاعدتاً وضعیت خوشایندی ندارد و دلایل متعددی هم برای این امر وجود دارد، اظهار کرد: یکی از مهمترین دلایل این است که نسبت تعداد آثار تاریخی موجود به حجم پروژههای مرمتی انجامشده بسیار نامتوازن است. به عبارت دیگر، اعتبارات مالی موجود پاسخگوی نیازهای واقعی برای مرمت و نگهداری این آثار نیست. این مسئله تازهای هم نیست؛ طی سالهای گذشته نیز کمبود اعتبارات و منابع همواره وجود داشته است. از سوی دیگر، تعداد آثار تاریخی ثبتشده هر سال افزایش مییابد، اما معلوم نیست که میزان اعتبارات مرمتی نیز متناسب با این رشد افزایش یافته باشد یا خیر. اگر اعتبارات کافی وجود نداشته باشد، طبیعتاً آسیبها افزایش مییابند و وضعیت نگهداری بناها وخیمتر میشود.
سرپرست معاونت پژوهشی پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری گفت: موضوع مهم دیگر، تحلیل رفتن بدنه انسانی متخصص در وزارت میراث فرهنگی و نهادهای مرتبط است. در سالهای اخیر، این بدنه به دلایل مختلف، از جمله بازنشستگی نیروهای کارآزموده، بهشدت تضعیف شده است. این افراد سالها تجربه عملی داشتند اما جایگزینی مناسبی برای آنها صورت نگرفته و جذب نیروی انسانی متخصص به درستی انجام نشده است. این در حالی است که هر سال دانشآموختگان رشتههای مرتبطی چون باستانشناسی، معماری، مرمت و معماری سنتی به جامعۀ علمی افزوده میشوند اما چرخۀ بازگشت آنها به بدنۀ اجرایی کشور وجود ندارد. بسیاری از این فارغالتحصیلان جذب بازارهای کار غیرمرتبط میشوند و بدنۀ تخصصی مرمت از حضور آنان بیبهره میماند.
او اضافه کرد: از طرفی، مشاغل مرتبط با مرمت جذابیت چندانی برای جوانان ندارد. حقوق پایین، شرایط استخدامی سخت و بازار کار محدود، دلایل اصلی این بیمیلی است. این روند در نهایت منجر به تضعیف بیشتر منابع انسانی متخصص میشود.
نیکزاد اظهار کرد: استادکاران مرمت که سرمایههای ارزشمند این حوزه بهشمار میآیند، در سالهای اخیر به دلیل کهولت سن، کاهش توان جسمی و نبود شاگردان ورزیده، به تدریج از عرصهی کار خارج شدهاند. سرمایهگذاری در زمینه تربیت استادکاران جدید صورت نگرفته و کشور در این سالها صرفاً از اندوخته استادکاران پیشین بهره برده است. اکنون در هر شهرستان تنها شمار اندکی استادکار مجرب وجود دارد. این وضعیت بحرانی باعث شده است که بسیاری از پروژههای مرمتی از کیفیت لازم برخوردار نباشند، تکنیکهای سنتی به درستی اجرا نمیشوند و روشهای علمی مرمت به شکلی نادرست یا کممهارت به کار گرفته میشود. علت اصلی آن نیز در دسترس نبودن استادکاران ورزیده است.
این پژوهشگر حوزه مرمت ادامه داد: استادکارانی که هنوز در بدنه دولتی فعالاند نیز با حقوق پایین مشغول به کار هستند که این وضعیت در شأن تجربه و مهارت آنان نیست. این مسأله، آسیب بزرگی به فرایند صحیح مرمت آثار تاریخی وارد کرده است. ساختارهای حقوقی و استخدامی کشور نیز تاکنون توجه شایستهای به این معضل نداشتهاند و این حوزه نیازمند اصلاحات اساسی است.
او افزود: اگر تمام این مشکلات را کنار یکدیگر بگذاریم، متوجه میشویم که چرا وضعیت مرمت بناهای تاریخی در برخی موارد به شکلی نگرانکننده منعکس میشود.
نیکزاد همچنین به ساختار نظام فنی و اجرایی مرمت در کشور اشاره کرد و گفت: علاوهبر این مسائل، باید به این ساختار مرمت در کشور نیز توجه کرد. متأسفانه پروژههای مرمتی همچون پروژههای عمرانی به مناقصه گذاشته میشوند. در این نظام، هر پیمانکاری که پایینترین قیمت را ارائه دهد، برنده مناقصه میشود، بدون توجه به اهمیت و ارزش تاریخی اثر مورد نظر. تفاوتی نمیکند که پروژه مربوط به بنایی دوهزار ساله باشد یا دویست ساله یا حتی صدساله، صرفاً قیمت پایینتر ملاک انتخاب است. این یک اشکال بنیادین در سیستم است که پروژههای حساس مرمت را با پروژههای صرفاً عمرانی اشتباه گرفتهاند.
او تاکید کرد: این نقص نه تنها به وزارت میراث فرهنگی محدود نمیشود، بلکه در کل نظام تصمیمگیری کشور ریشه دارد. در نتیجه، پیمانکارانی برندۀ مناقصه میشوند که اگرچه از نظر ظاهری دارای صلاحیتهای قانونیاند، اما به لحاظ علمی و تخصصی فاقد شایستگی لازم برای اجرای پروژههای مرمتیاند. بنابراین، میتوان حدس زد که نتیجۀ کار این پروژهها چگونه خواهد بود. نتیجه همان خبرهایی است که در رسانهها میشنویم یا میبینیم و کیفیت مرمت را نمیتوانیم متوجه شویم.
این کارشناس مرمت گفت: اینها خلاصهای از بحثهایی است که در ارتباط با موضوع مرمت مطرح میشود. به نظر من امر طبیعی است؛ یعنی تا زمانی که در واقع اوضاع بر همین منوال ادامه داشته باشد وضعیت مرمت ما مطلوب نخواهد شد. البته این را هم اضافه کنم که این مسأله دربارۀ همه پروژههای مرمتی صدق نمیکند، بلکه دربارۀ بیشتر پروژههاست. به هر حال، ما کارهای مرمتی خوب هم در ایران داریم. قطعاً بین پیمانکاران، افراد دلسوزی وجود دارند که کار مرمتی درست و با کیفیت انجام میدهند. ولی این موارد اکنون انگشتشمار شدهاند، چون قاعدۀ کلی به سمت مرمتهایی رفته است که میتواند نگرانکننده باشد.
نیکزاد همچنین درباره اینکه آیا نحوۀ واگذاری پروژهها موجب ایجاد یک نوع «مافیای مرمت» شده است؟ اظهار کرد: درباره مافیا و این قبیل مسائل حقیقتاً اطلاعات کافی ندارم و نمیتوانم اظهارنظر کنم اما درباره جنبههای دیگر این موضوع که باعث ایجاد مشکل و آسیب در این حوزه شده، میتوانم توضیح بدهم؛ اساساً مرمت یک کار علمی است، نه صرفاً یک کار بنّایی یا یک پروژۀ عمرانی مانند پروژههای برق، لولهکشی آب یا آسفالت خیابان که بر اساس متر مربع یا متر مکعب محاسبه شود. مرمت در درجهی اول یک کار علمی است. وقتی شما با یک بنای تاریخی سروکار دارید، با اثری روبهرو هستید که حاوی اطلاعات و مستنداتی از فرهنگ و تمدن گذشته است. همین تعریف کفایت میکند تا مرمت یک بنای تاریخی را معادل پروژههای تعمیراتی یا عمرانی نبینیم، بلکه آن را به عنوان یک فعالیت علمی در نظر بگیریم.
او اضافه کرد: کار علمی فرآیند و صلاحیتهای ویژۀ خود را میطلبد. ما نمیتوانیم آن را صرفاً به صورت حجمی نگاه کنیم. هرچند ممکن است گاهی در محاسبهها، معیارهای حجمی مانند متر مربع یا متر مکعب هم لحاظ شود، اما این اساس کار نیست. اساس کار مرمت، کیفیت و اندیشه است، اینکه کدام طرح بهترین طرح برای اجرای مرمت یک بنای تاریخی است، کدام فعالیت علمیتر و مناسبتر است و کدام تیم بیشترین صلاحیت علمی برای انجام کار را دارد، نه صرفاً صلاحیت اجرایی. این مسأله بسیار مهم است.
این پژوهشگر حوزه مرمت ادامه داد: در گروههای مرمتی، باید رشتههای مختلف حضور داشته باشند. ولی این مسأله اکنون تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. الان پیمانکاران را نگاه کنید، عمدتاً تکرشتهای هستند و کار اجرایی انجام میدهند. در حالی که در پروژه مرمت باید حضور مورخ، باستانشناس و البته متخصصان فنی نظیر محاسبین نیز ضروری باشد اما متاسفانه در بسیاری از پروژههای مرمتی این ترکیب دیده نمیشود. وقتی تیم مرمتی شکل میگیرد، با تخصصهای گوناگون میتواند فکر کند که برای مرمت یک اثر تاریخی، مثلاً یک حصار تاریخی یا بخشی از یک شهر تاریخی، چه طرح و برنامهای باید پیاده شود. این کار باید زیر نظر یک کمیته فنی انجام شود. این کمیتۀ فنی الزاماً یک کمیتۀ اداری نیست، بلکه میتواند یک کمیتۀ فنی تخصصی در خود بنا باشد، مثل چیزی که در بسیاری از کشورهای دیگر رایج است.
او اضافه کرد: در این حالت مرمت زیر نظر کمیتههای فنی اجرایی انجام میشود، نه فقط زیر نظر ناظری که صرفاً میزان اجرای قرارداد را کنترل کند. کمیته فنی کیفیت و علمی بودن کار را پایش و نظارت میکند اما در ایران چنین چیزی کمتر دیده میشود. به همین خاطر کار مرمت به سمت بازاری رفته است که بازار علمی و تخصصی نیست. این بازار صرفاً به محاسبۀ مترمربعی و مترمکعبی کارها، میزان اعتبار پروژهها و هزینههای اجرایی نگاه میکند، نه به مسائل کیفی و علمی. در نتیجه اگر دیدگاه علمی حاکم نشود، مرمتکاری به بازاری متکی بر سود و هزینه بدل میشود که آسیبهای فراوانی به دنبال خواهد داشت.
نیکزاد همچنین درباره تاثیر شرایط اقلیمی کنونی، از جمله فرونشستهای زمین بر نگهداری و حفاظت از بناهای تاریخی اظهار کرد: به نظر من در حال حاضر ما در یک وضعیت بسیار بحرانی قرار گرفتهایم. بر اساس پایشها و بررسیهایی که تا امروز در مناطق گوناگون ایران انجام شده، تقریباً سراسر کشور (با اختلاف کمی شاید یکی دو استان کمتر) با پدیدۀ فرونشست درگیر است. برخی استانها مانند استانهای مرکزی، شدت بیشتری دارند و برخی دیگر کمتر. اما در مجموع این یک معضل ملی شده است. شاید بتوان گفت که امروز مهمترین معضل در حوزهی نگهداری از آثار تاریخی، همین مسأله فرونشست است. این بحران نتیجه چند دهه تصمیمات غلط و استفادههای نابجا از منابع طبیعی، به ویژه برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و سوءاستفاده از زمین است.
این پژوهشگر مرمت افزود: امروزه اکثر محوطههای تاریخی، بناها، شهرها و روستاهای تاریخی ایران در معرض خطر فرونشست هستند. این مسأله به سادگی قابل کنترل نیست. کنترل فرونشست نیاز به یک عزم ملی و برنامهریزی گسترده و جدی دارد. به گمان من، فرونشست حتی مهمتر از مشکلاتی مانند سِیل و دیگر پیامدهای تغییرات اقلیمی است. این تهدیدی است که نمیتوان با تصمیمات جزئی یا پروژههای کوچک با آن مقابله کرد. بناهای تاریخی ما امروز نیازمند توجه ویژه و تصمیمات کلان و علمی برای حفاظت در برابر این تهدیدها هستند.
انتهای پیام
نظرات