به گزارش ایسنا، امپرسیونیسم همواره به عنوان جنبش هنری شناخته شده است که به خوبی حال و هوای لحظهای که در بوم به تصویر کشیده شده است را به مخاطب منتقل میکند. در ادامه نگاهی داریم به ۱۰ نقاشی امپرسیونیستی که فضای بهاری را به تصویر میکشند.
۱. کلود مونه

بیایید با پدر امپرسیونیسم شروع کنیم: کلود مونه. او در میانه زندگیاش، با خانوادهاش در ژیورنی، یک کمون کوچک واقع در غرب پاریس، مستقر شد. خانه جدیدشان شامل یک قطعه زمین بزرگ بود که برای پروژه بزرگ طراحی منظرهاش ایدهآل بود. او با دقت فضایی شگفتانگیز در این خانه ساخت که پر از گلها، یک حوضچه و یک باغ میوه بود. «مونه» باغ خود را بسیار دوست داشت. این باغ به منبع بزرگی از الهام برای او تبدیل شد. او در آنجا، نقاشیهای معروف «نیلوفرهای آبی» خود را کشید. این هنرمند همچنین به نگهداری آنها بسیار اهمیت میداد.
فضای آرام این مکان به «مونه» این امکان را میداد تا از طبیعت به بهترین شکل دیدن کند. «مونه» یکی از پیشگامان جنبش امپرسیونیسم فرانسوی بود. او در خانهاش واقع در «ژیورنی» به مدت ۴۳ سال، یعنی از سال ۱۸۸۳ میلادی تا زمانی که در سال ۱۹۲۶ میلادی درگذشت، زندگی کرد.
روش نقاشی در فضای باز باعث شده بود «مونه» زمان زیادی را در باغش صرف کند. او از این فضای چشمنواز و سبز لذت میبرد. این فضا به محل خلق برخی از مشهورترین نقاشیهای او تبدیل شد؛ مجموعه نیلوفرهای آبی. این مجموعه شامل ۲۵۰ تابلو نقاشی بزرگ رنگ روغن میشود که اکنون در گالریهای سراسر جهان نگهداری میشوند.
۲. پیر-آگوست رنوآر

«پیر-آگوست رنوآر»، یکی از پیشگامان امپرسیونیسم، به خاطر پرترههایش شناخته شده است. اما مانند دیگر امپرسیونیستها، او همچنین یک نقاش ماهر فضای باز (en plein air) بود. نقاشیهای منظره فرصتی برای او بود تا نور و سایهها را در طبیعیترین حالت خود مطالعه کند. «بهار در شاتو» یک دشت آفتابی را نشان میدهد که درست خارج از پاریس قرار دارد. این اثر بهطور کامل ویژگیهای سبک امپرسیونیسم را به تصویر میکشد.
برای نقاشی لحظات گذرا در طبیعت، هنرمندان باید سریع کار میکردند. جزئیات تمرکز اصلی نبود. بازی نور و سایه مهمترین چیز بود. امپرسیونیستها متوجه شدند که سایهها تنها سیاه نیستند، بلکه رنگهای اطراف خود را منعکس میکنند. در این اثر، گیاهان بوم را پر کردهاند. درختان سایهای نرم از رنگ آبی روی چمنها میاندازند. در همین حال، نور خورشید در نقاط روشن، درخشش زردی به آنها میدهد. این توجه به رنگهای ظریف و غیرمنتظره همان چیزی است که امپرسیونیسم را تعریف میکند.
«پیر آگوست رنوآر» در سال ۱۸۴۱ میلادی در فرانسه متولد شد. رنگهای زنده تابلوهای نقاشی «رنوآر» رنجی را که این هنرمند به خصوص در سالهای پایانی عمرش متحمل شد، پنهان کرده است.
او در سن ۲۱ سالگی وارد مدرسه هنرهای زیبای پاریس شد و توسط «چارلز گلایر» تعلیم دید. در آنجا بود که با «کلود مونه»، «آلفرد سیسلی» و «فردریک بازیل» آشنا و دوست شد.
«رنوآر» در کنار این نقاشها به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان امپریسیونیست شناخته میشود. حتی با اینکه تابلوهای نقاشی او همچون دوستانش در ابتدا از سوی مردم و آکادمی رد شدند، «رنوآر» با گذشت زمان به یکی از تحسینشدهترین هنرمندان نسل خود تبدیل شد. محبوبیتی که تا به امروز همچنان باقی مانده است.
۳. کامی پیسارو

همانند دیگر امپرسیونیستها، «کامی پیسارو» نیز در حومه پاریس زندگی میکرد. و درست مانند آنها، او الهام خود را از زندگی ساده روستایی و طبیعت میگرفت. «باغ با درختان شکوفا» بهطور کامل زمان اوایل بهار را به تصویر میکشد. درختان آلو که تازه شروع به شکوفه دادن کردهاند، در مرکز تصویر قرار دارند.
پیسارو به خاطر انتخاب منحصر به فرد رنگهایش هم مورد ستایش و هم نقد قرار گرفته بود. اگر با دقت نگاه کنید، متوجه خواهید شد که آسمان فقط آبی نیست. این آسمان یک تن زرد ملایم دارد. درختان فقط قهوهای ساده نیستند؛ شما میتوانید تکههایی از سبز یا بنفش را در میان آنها ببینید. حتی گلهای سفید نیز تنها سفید نیستند. این استفاده انقلابی از رنگها همان چیزی است که امپرسیونیستها را از هنرمندان پیشین متمایز میکند. تمام این رنگهای غیرمنتظره در چشم بیننده با هم ترکیب میشوند. در نتیجه، ما صحنهای پر زندگی میبینیم بدون اینکه به جزئیات تکیه کنیم.
۴. ادوار مانه

مونه نقش مهمی در انتقال از رئالیسم به امپرسیونیسم داشت. میتوانیم تغییراتی در سبک او مشاهده کنیم بعد از اینکه جنبش امپرسیونیسم آغاز شد. پالت رنگی او روشنتر شد و ضربات قلم موی او آزادتر شد. اگرچه از هنرمندان همعصر خود الهام گرفت، مانه هرگز در نمایشگاههای امپرسیونیستها شرکت نکرد. بیشتر آثار او به صحنههای تصویری مربوط میشدند. با این حال، او آثار بسیاری از نوع طبیعت بیجان نیز به جای گذاشت. به ویژه در سالهای آخر زندگیاش، بیشتر بر روی آنها تمرکز میکرد. در آن مرحله از زندگیاش، سبک او بیشتر به سمت امپرسیونیسم گرایش پیدا کرده بود. این را میتوان به وضوح در تصاویر او از گلها در گلدانهای کریستالی مشاهده کرد.
۵. آلفرد سیسلی

موضوعات آثار «سیسلی» در طول فعالیت هنری او بدون تغییرات زیاد باقی ماندند. او عاشق نقاشی مناظر در فضای باز (en plein air) بود، پس دقیقاً بر روی همین موضوع تمرکز کرد. اما اگر در چیزی خوب هستید، چرا باید آن را تغییر دهید؟ مناظر خیرهکننده سیسلی همان کاری را انجام میدهند که آثار امپرسیونیستی باید انجام دهند. آنها ما را به لحظهای که خلق شدهاند منتقل میکنند. با نگاه کردن به نقاشیهایی مانند «چمنزارهای کوچک در بهار»، میتوانیم حال و هوای یک روز اولیه بهاری را احساس کنیم. برگها هنوز به طور کامل رشد نکردهاند، اما هنوز هم میتوانیم گرمای خورشید را که درختان را روشن میکند و سایه زردی از خود به جا میگذارد، حس کنیم.
۶. برت موریسو

در دنیای هنری که توسط مردان سلطه شده است، نباید زنان برجستهای که همچنین از رئالیسم سخت اجتناب کردند و به جای آن به شکل آزادتر و بازیگوشانهتری از بیان هنری روی آوردند را فراموش کنیم.
برت موریسو یکی از معدود زنانی بود که در اولین نمایشگاه امپرسیونیستی شرکت کرد و تا پایان عمر خود با آنها همکاری نزدیک داشت. نقاشیهای او بیشتر بر روی زندگی خانگی متمرکز بود. او دوست داشت لحظات آرام با شوهر و فرزندشان را هم در خانه و هم در فضاهای سرسبز باغ به تصویر بکشد.
«برت موریسو» یکی از بزرگترین بانوان جنبش «امپرسیونیسم»، شاگرد «کامی کورو» و همسر «اوژن مانه» بود. بهرغم اهمیت «موریسو» در «امپرسیونیسم»، او همواره تحتالشعاع هنرمندان مشهورتر معاصر خود قرار گرفته است.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
۷. ولادیسلاو پودکووینسکی

اگرچه امپرسیونیسم در پاریس متولد شد، اما تاثیر آن به سرتاسر جهان گسترش یافت. «ولادیسلاو پودکووینسکی»(Władysław Podkowiński) هنرمند لهستانی، در سال ۱۸۸۹ میلادی یعنی درست زمانی که تغییر به پستامپرسیونیسم آغاز شد، به پاریس سفر کرد. او در آنجا، آثار نقاشانی برجسته مانند مونه را دید و عمیقاً الهام گرفت. پس از آن، سبک او تغییر کرد. آثارش روشنتر شد و ضربههای قلممو روانتر شدند. او همچنین شروع به توجه بیشتر به نحوه شکلگیری نور بر روی طبیعت کرد. اما کاوشهای امپرسیونیستی او کوتاه بود. در مراحل بعدی دوران هنریاش، او به سمت نمادگرایی گرایش پیدا کرد. موضوعات آثارش تیرهتر، دراماتیکتر و احساسیتر شدند.
۸. چایلد هسام

تاثیر امپرسیونیستهای پاریسی حتی به آن سوی اقیانوس اطلس رسید. هنرمند آمریکایی به نام چایلد هسام چندینبار به پاریس سفر کرد و حتی در یک مدرسه هنری در آنجا تحصیل کرد. با این حال، او به سرعت زندگی آکادمیک را رها کرد تا سبک خود را کاوش کند. هسام از امپرسیونیستهای فرانسوی، از جمله رنوآر، الهام گرفت. استودیوی رنوآر را نیز به عهده گرفت. «باغ آبی» نمونهای برجسته از کارهای امپرسیونیستی اوست. برخی ممکن است آن را به اشتباه نقاشی اثر مانه بدانند. ضربههای قلممو کشیده و توجه دقیق به رنگها در طبیعت جوهره واقعی امپرسیونیسم را منتقل میکند.
۹. وینسنت ونگوگ

چه چیزی به اندازه گلهای سفید نرم درختان شکوفهزده بهاری بیشتر شبیه به بهار است؟ در اوایل زندگیاش، وینسنت ونگوگ پالت رنگی نسبتاً تیره و غمانگیزی داشت. اما همه چیز پس از اقامت او در پاریس در اواخر دهه ۱۸۸۰ تغییر کرد. در آنجا، او با آثار امپرسیونیستها و پستامپرسیونیستهای اولیه آشنا شد. او همچنین فرصت پیدا کرد که تعدادی از چاپهای ژاپنی «اوکییو-ئه» را خریداری کند. این تاثیر زیادی بر سبک او گذاشت. نقاشیهای او روشنتر و رنگارنگتر شدند. ونگوگ همچنین به خصوص جذب درختان شکوفهزده شد، همانطور که در نقاشیهایی مانند «شکوفه درختان هلو» و یکی از آثار مشهورش «شکوفههای بادام» مشاهده میکنیم.
«وینسنت ونگوگ» ـ نقاش نامدار هلندی ـ اکنون به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان پست امپرسیونیسم شناخته میشود. او در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ در ایالت برابانت هلند نزدیک مرز بلژیک به دنیا آمد. برخی از مشهورترین کارهای او در سه سال پایانی عمرش خلق شدند.
با اینکه او گاهی در دوران کودکی طراحی میکرد، اما استعداد هنریاش تا حد زیادی تا سن ۲۷ سالگی کشفنشده باقی مانده بود.
امروزه این هنرمند هلندی را برای سبک منحصربفردی میشناسیم که در خلق تابلوهای نقاشی خیرهکنندهاش به کار میبرد. حالا تشخیص منظرههای چشمنواز، پرترههای تاثیرگذار و طبیعتهای بیجان سرزندهای که با استفاده از رنگهای ضخیم، ضربات قلممو سریع و ترکیب رنگ با نشاط او خلق شدهاند، کار دشواری نیست؛ البته آثار هنری «ونگوگ» از همان ابتدا این ویژگیهای مشخص را شامل نمیشدند و سبک ویژه او به مرور زمان و در طول مراحلی متفاوت زندگی کوتاه او شکل گرفت.
۱۰. Wynford Dewhurst

بیایید با یک امپرسیونیست کمتر شناختهشده اما بسیار مورد احترام به این فهرست پایان دهیم: Wynford Dewhurst. او به عنوان یک نظریهپرداز هنری، اولین کسی بود که در زبان انگلیسی درباره جنبش امپرسیونیسم نوشت. در آثار او، همچنین تاثیر نقاشان رمانتیک بریتانیایی مانند ترنر و کانستبل بر این جنبش را برجسته کرد.
او مانند بسیاری از امپرسیونیستهای غیر فرانسوی، آثار آنها را پس از مهاجرت به پاریس کشف کرد. عجیب نیست که بزرگترین منبع الهام او کلود مونه شد. نقاشی او با عنوان «زمان شکوفههای سیب در Arc-la-Bataille» به ما جوهره واقعی بهار را یادآوری میکند: گلبرگهای نرم سفید و صورتی درختان شکوفهزده.
انتهای پیام
نظرات