روحالله اسلامی در گفتوگو با ایسنا با تاکید بر تأثیر مبانی فکری امام خمینی بر حکمت متعالیه و حکومت اسلامی اظهار کرد: امام خمینی به عنوان یکی از شخصیتهای برجسته تاریخ معاصر ایران، تسلط عمیقی بر فقه، فلسفه و عرفان داشت. ایشان پیرو مکتب حکمت متعالیه و به ویژه شخصیت بزرگ ملاصدرا بود. ملاصدرا در دوره صفویه توانست سه جریان اصلی در تشیع را به هم پیوند دهد که عبارت اند از عرفان، فقه و فلسفه. بر این اساس، عرفان به عنوان یک روش شهودی و مبتنی بر علم حضوری، با فقه که دانش نقلی و اجتهادی است و از قرآن، احادیث و سیره پیامبر و ائمه گرفته شده، تلفیق شد. همچنین فلسفه که روشی عقلی و مبتنی بر برهان و استدلالهای منطقی است نیز به این دو جریان اضافه شد. این تلفیق، به نوعی یکپارچگی در دانشهای مختلف ایجاد کرد که امام خمینی(ره) نیز براساس آن، سیره عملی برای حکومت اسلامی را پیشنهاد داد.
وی با بیان اینکه در واقع امام خمینی راحل این سه شاخه دانش را با هم ترکیب کرد و به یک گرایش وحدت وجودی دست یافت، افزود: این مبنای فکری، به لحاظ اندیشهای و معرفتشناسی، نقش عمدهای در جریان ملاصدرایی و حکمت متعالیه داشت. ایشان توانست با ارتباطی که با سنتهای خود داشت و با بحث در مورد اجتهاد پویا در فقه، به یک شخصیت کامل دست یابد که بتواند به عنوان رهبر جامعه اسلامی شناخته شود. این مبانی فکری، نهتنها در شکلگیری حکومت اسلامی تأثیرگذار بود، بلکه به امام این امکان را داد که از گروههای مختلف و اندیشههای متفاوت بهرهبرداری کند. امام خمینی(ره) با تلفیق عرفان، فقه و فلسفه، آرامش و اطمینان قلبی را به جامعه هدیه داد و شخصیت کاملی از خود به نمایش گذاشت که ایشان را به عنوان یک رهبر مؤثر و الهامبخش در تاریخ معاصر ایران معرفی میکند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی بر نقش سیاسی امام خمینی(ره) در شکلگیری اسلام سیاسی در ایران تاکید و بیان کرد: امام خمینی، به عنوان یک شخصیت برجسته سیاسی و مذهبی، از دهه ۱۳۴۰ مبارزات خود علیه رژیم پهلوی را آغاز کرد. ایشان با انتقادات تند نسبت به روندهای مدرن و عرفی در این دوره، به تدریج پشتوانههای فقهی، فلسفی و عرفانی خود را به کار گرفت و توانست طرفدارانی را جذب کند. این دوران، آغاز شکلگیری جریانهای اسلامگرا بود که به تدریج جایگزین جریانهای سوسیالیستی، لیبرالیستی و مارکسیستی شدند. در دهه پنجاه، جریانهای چپگرا و مارکسیستی به شدت در صحنه سیاسی ایران فعال بودند، اما با رهبری امام خمینی راحل، جریان اسلامگرا به تدریج قدرت بیشتری پیدا کرد.
اسلام سیاسی از طرف امام مطرح شد و به هژمونی رسید
اسلامی ادامه داد: امام خمینی توانست حوزههای مختلف را تحت تأثیر قرار دهد؛ از حوزههای علمیه و مساجد گرفته تا شبکههای دیندارانی که در کشور وجود داشتند. این شبکهها توانستند احزاب و گروههای سکولار، از جمله جریانهای ملی، چپ و لیبرال را به حاشیه برانند. امام خمینی(ره) در این دوران با همکاری شخصیتهای برجستهای چون آیتالله باهنر، آیتالله مفتح، آیتالله مطهری، آیتالله بهشتی و آیتالله خامنهای، توانست یک نوع اسلام سیاسی را شکل دهد. این اسلام سیاسی، به عنوان یک راهحل برای مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مطرح شد و به تدریج به هژمونی رسید.
وی بر اهمیت نقش امام خمینی راحل در نقد سیاستهای داخلی و خارجی رژیم پهلوی و شکلگیری شعارهای انقلاب اشاره و عنوان کرد: امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر کاریزماتیک، نقش گستردهای در نقد سیاستهای داخلی و خارجی رژیم پهلوی ایفا کرد. ایشان با سه شعار اصلی «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» به انتقاد از روندهای حاکم بر کشور پرداخت. این شعارها نهتنها به عنوان محور مبارزات امام، بلکه به عنوان گزارههای اصلی در جنبشهای مردمی ایران تبدیل شدند. شعار «استقلال» به معنای عدم وابستگی کشور به قدرتهای بزرگ مانند شوروی، انگلیس و آمریکا بود. امام خمینی(ره) بر این باور بود که سیاست «نه شرقی، نه غربی» باید در دستور کار قرار گیرد و منافع ملی باید در اولویت باشد. این رویکرد، ریشه در تاریخ سیاسی ایران داشت و از زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت و حتی قبل از آن، در دوره مشروطه، دنبال میشد.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: به علاوه امام خمینی راحل با تأکید بر استقلال، خواستار کاهش وابستگی کشور به قدرتهای خارجی و تأمین منافع ملی بود. شعار «آزادی» نیز به دسترسی به آزادیهای بیان، تجمعات و حقوق سیاسی و اجتماعی اشاره داشت. امام خمینی(ره) بر این باور بود که مردم باید حق داشته باشند نظرات خود را بیان کنند و در امور سیاسی مشارکت داشته باشند. این آزادیها به عنوان یکی از ارکان اساسی یک جامعه دموکراتیک و مردمی مطرح شد.
اسلامی با اشاره به اینکه سومین شعار، «جمهوری اسلامی» بود که به معنای تأسیس یک نظام سیاسی مبتنی بر جمهوریت و اعتقاد به رأی مردم است، گفت: امام خمینی بر این نکته تأکید داشت که نظام سیاسی باید به دموکراسی و مردمسالاری دینی متکی باشد و نظارت و مشارکت مردم در امور سیاسی باید مورد توجه قرار گیرد. این برداشت اجتهادی و عهدگرایانه از اسلام میتوانست در جنبههای مختلف سیاستگذاری، از جمله سلامت، بهداشت، اقتصاد و آموزش، به کار گرفته شود. این سه شعار یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، به عنوان محور اصلی انتقادات و مبارزات مردم ایران در برابر رژیم پهلوی مطرح شد. امام خمینی راحل با رهبری خود، توانست این شعارها را به عنوان هویت و آرمانهای جنبش اسلامی معرفی کند و به محور اصلی تحولات سیاسی کشور تبدیل شود.
وی با بیان اینکه در علوم سیاسی، از امام خمینی(ره) به عنوان «رهبر کاریزماتیک» یا در فارسی «رهبر فرهمند» یاد میشود، اضافه کرد: ایشان با تواناییهای رهبری خود، توانست جریان اصلی مبارزات را در دست گیرد و به عنوان یک نماد و الگو برای مردم ایران شناخته شود. این تأثیرات نهتنها در زمان انقلاب اسلامی، بلکه در تاریخ معاصر ایران نیز باقی مانده و به عنوان یک نقطه عطف در تحولات سیاسی و اجتماعی کشور به شمار میرود.
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با تاکید بر نقش امام در حفظ ثبات سیاسی و امنیت ملی پس از انقلاب اسلامی، اظهار کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران با چالشهای جدی از جمله حرکتهای تجزیهطلبانه و بیثباتکننده مواجه شد. در این شرایط، محوریت امام خمینی و مفهوم ولایت فقیه نقش کلیدی در حفظ نظام سیاسی و دولت کشور ایفا کرد. شخصیت محوری امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر، توانست اجماع و همبستگی ملی را در میان مردم ایجاد کند و از بروز بحرانهای جدی جلوگیری کند. در ابتدای انقلاب، اقدامات تجزیهطلبانه و واگرایانه در برخی مناطق کشور شکل گرفت و این تهدیدات امنیتی، کشور را به سمت بیثباتی سوق میداد. اما امام خمینی با رهبری خود، توانست این چالشها را مدیریت کند و امنیت و ثبات سیاسی را به عنوان اولویت اصلی قرار دهد.
اسلامی با اشاره به اینکه امام تأکید داشت که حفظ دولت اسلامی و ملت، حتی از احکام شرعی نیز مهمتر است، افزود: این الزام سیاسی به حفظ ثبات و امنیت داخلی کمک شایانی کرد. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اهمیت رهبری امام خمینی(ره) بیش از پیش نمایان شد. اگر شخصیت و رهبری ایشان نبود، کشور با مخاطرات فراوانی مواجه میشد. امام خمینی با ایجاد همبستگی ملی و اجماع در میان مردم، توانست به کشور کمک کند تا از این بحرانها عبور و پایههای خود را به عنوان یک دولت قدرتمند مستحکم کند. این رهبری و توانایی در ایجاد همبستگی ملی، نهتنها به ایران کمک کرد تا از بیثباتیهای سیاسی اولیه و ناامنیها نجات پیدا کند، بلکه توانست کشور را در برابر تجاوزات خارجی نیز مقاوم کند. امام خمینی(ره) با درک صحیح از وضعیت و تهدیدات موجود، توانست کشور را به سمت ثبات و امنیت هدایت کند و ایران را از چالشهای جدی نجات دهد.
وی با بیان اینکه امام خمینی(ره) به عنوان یک رهبر کاریزماتیک، نقش بهسزایی در ایجاد همبستگی ملی و اجماع سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی ایفا کرد، گفت: ایشان با تأکید بر لزوم پایان دادن به اختلافات سیاسی و ایجاد یک الگوی بومی از جمهوریت و اسلامیت، توانست به ثبات و یکپارچگی کشور کمک کند. این الگو به عنوان یک مدل مردمسالاری دینی، نهتنها به حفظ وحدت ملی کمک کرد، بلکه به تقویت هویت اسلامی و ملی نیز انجامید. امام خمینی به واقعگرایی در اندیشههای خود توجه ویژهای داشت و همواره به نظرات متخصصان در زمینههای مختلف رجوع میکرد. ایشان در مسائل مهمی مانند جنگ و سیاستهای اقتصادی، به مشورت با کارشناسان و متخصصان اهمیت میداد و این رویکرد نشاندهنده تعهد ایشان به اتخاذ تصمیمات منطقی و علمی بود.
تعهد امام به دموکراسی
این استاد دانشگاه اضافه کرد: علاوه بر این، امام خمینی(ره) به نظرات و آرای مردم نیز احترام میگذاشت. ایشان در بسیاری از موضعگیریها، از جمله در تقسیم اراضی و برگزاری انتخابات، نشان داد که به رأی مردم اهمیت میدهد. حتی در شرایط جنگ هم امام برگزاری انتخابات را متوقف نکرد و این نشاندهنده تعهد ایشان به دموکراسی و مشارکت مردم در امور سیاسی بود. این احترام به آرای مردم و توجه به نظرات متخصصان، بخشی از اندیشههای امام خمینی را تشکیل میدهد و نشاندهنده این است که ایشان به دنبال ایجاد یک نظام سیاسی بود که مردم در آن نقش محوری داشته باشند. این رویکرد، نهتنها به تقویت پایههای نظام جمهوری اسلامی کمک کرد، بلکه به ایجاد یک جامعه متعهد و فعال نیز انجامید.
اسلامی اندیشه مصلحتگرایانه و واقعگرایی امام خمینی(ره) در حکمرانی را از جمله میراث قابل اتکا برای نسل آینده دانست و عنوان کرد: امام خمینی به عنوان یک رهبر نوآور و مصلحتگرا، از اندیشههای فقه پویا و اجتهادی بهرهمند بود و همواره مصالح مردم، ملت و حکومت را در نظر میگرفت. ایشان تلاش میکرد تا در مواقع مختلف، تصمیماتی اتخاذ کند که به نفع مردم و کشور باشد. به عنوان مثال، امام در تقسیم اراضی و اجرای قوانینی که آزادیهای بیان، تجمعات و حقوق سیاسی را پاس میداشت، پیشرو بود و این رویکرد نشاندهنده توجه ایشان به نیازهای اجتماعی و اقتصادی مردم است.
تشکیل مجمع تشخیص نمادی از توجه امام به ضرورت همبستگی است
وی ادامه داد: امام خمینی(ره) با برگزاری سخنرانیها و صدور احکام و دستورالعملها، به ترویج این اصول کمک میکرد و در واقع، این اقدامات به عنوان پشتوانهای برای تحقق اهداف اجتماعی و سیاسی بود. یکی از نمودهای بارز این اندیشه، تأسیس نهادی به نام «شورای تشخیص مصلحت نظام» بود. این نهاد به منظور حل اختلافات میان روایتهای فقهی و عرفی و همچنین در مواقعی که مجلس و شورای نگهبان نظرات متفاوتی داشتند، ایجاد شد. در این شورا، مصلحت دولت، ملت و کشور مدنظر قرار میگرفت و این نشاندهنده توجه امام خمینی راحل به ضرورت اجماع و همبستگی در تصمیمگیریهای کلان بود.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی تأکید کرد: به طور کلی یک نواندیشی و واقعگرایی به وضوح در اندیشههای امام خمینی(ره) مشهود است. ایشان به الزامات حکمرانی و مصالح عمومی توجه داشت و در سیاستهای داخلی و خارجی، منافع ملی را در اولویت قرار میداد. این رویکرد به امام کمک کرد تا در شرایط پیچیده و بحرانی، تصمیمات مؤثری اتخاذ کند که به حفظ ثبات و امنیت کشور منجر شد.
انتهای پیام
نظرات