علی الهیخراسانی، شامگاه گذشته در نشست پاسداشت حماسه عاشورا در لحظه ایران با عنوان «حسین(ع) روح جهانی بیروح» با اشاره به دیدگاه میرچا الیاده، اسطورهشناس برجسته معاصر، اظهار کرد: او در آثار خود بهویژه در کتاب اسطوره و واقعیت، به نقش آیین در بازآفرینی «زمان قدسی» میپردازد. نخست باید اندکی درباره مفهوم زمان قدسی توضیح داده شود تا روشن شود آیین چگونه تاریخ را زنده میسازد.
وی ادامه داد: الیاده بر این باور است که انسان دو گونه تجربه زمانی دارد؛ نخست، زمان خطی یا تاریخی که ماهیتی گذرا، غیرقابل تکرار، مصرفشدنی و رو به فراموشی دارد. این زمان، خاص انسان مدرن است. دوم، زمان اسطورهای یا قدسی که چرخهای بازگشتپذیر و تکرارشونده است و سرشار از حضور امر قدسی محسوب میشود؛ تجربهای بنیادین که انسان در آن با «اکنون همیشه» مواجه است.
مدیر مرکز فعالیتهای قرآنی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی افزود: در این نگاه، آیین صرفاً بازنمایی گذشته نیست؛ بلکه قدرتی هستیشناسانه دارد که رویدادهای بنیادین را از گذشته خارج کرده و در سطحی وجودی و قدسی، دوباره زنده میسازد. به تعبیر الیاده، اسطوره دروغ نیست؛ بلکه حقیقتی است که همواره رخ میدهد.
الهی خراسانی بیان کرد: از این منظر ایرانیان از واقعه عاشورا، حافظهای قدسی و جمعی ساختهاند؛ حافظهای که در آن عاشورا، گذشته نیست، بلکه «اکنون همیشه» است. عاشورا در دل هر ظلم، زخم یا فریاد اجتماعی، دوباره سر برمیآورد. از این رو، عاشورا نه صرفاً سوگنامهای دینی، بلکه الگوی مقاومت، زبان دادخواهی جمعی و معنای رنج در فرهنگ شیعی ایرانی است.
وی با بیان اینکه زمان در عاشورا نهتنها از نظر تاریخی، بلکه از منظر هستیشناختی نیز دگرگون میشود، گفت: در این خصوص جملهای از امام حسین(ع) وجود دارد که جملهای بنیادین در فهم هستیشناسی عاشوراست؛ ایشان میفرمایند «وَ کَأَنَّ الدُّنْیا لَمْ تَکُنْ؛ گویی دنیا هیچگاه نبوده است».
مدیر مرکز فعالیتهای قرآنی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی عنوان کرد: این جمله اعلام پایان زمان خطی و آغاز زمان قیامتی است. در این لحظه، زمان تاریخی فرو میریزد و اکنونِ قدسی آغاز میشود. آیینهای عاشورایی، ما را هر سال وارد این «اکنون همیشه» میکنند. در نظریه بازگشت ابدی الیاده نیز آمده که آیینها، زمان را از تاریخ خطی بیرون میکشند و در چرخهای قدسی بازتولید میکنند. آیین، زمان را معلق میسازد و تاریخ مصرفی و رو به زوال را در ظرفی از حضور و بقا قرار میدهد.
این پژوهشگر دینی در ادامه گفت: در آیین عاشورا ما نه به سال ۶۱ هجری بازمیگردیم، نه در سال ۱۴۰۰ شمسی هستیم؛ بلکه در زمانِ تاریخی نیستیم. ما وارد زمانی قدسی شدهایم؛ اکنونی که امتداد دارد و پایانناپذیر است. این امر نه از طریق مطالعه یا خاطره، بلکه با حضور در آیین تحقق مییابد. برای درک معنای وجودی عاشورا، باید در آیین شرکت کرد، نه صرفاً به خواندن یا شنیدن اکتفا کرد.
وی اضافه کرد: به طور مثال شعار «یالَیْتَنا کُنّا مَعَکُم» تنها یک حسرت تاریخی نیست؛ بلکه تمنایی وجودی برای ورود به اکنون عاشورا است. وقتی گفته میشود «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کربلا»، این بیان استعاری نیست، بلکه اشارهای به استمرار امر قدسی در زمان و مکان است.
مدیر مرکز فعالیتهای قرآنی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی ادامه داد: در سنت شیعی تفاوت جدی با اهل سنت نیز همین جا است. در اندیشه سنی، زمان تاریخی است و خلافت در تاریخ اتفاق افتاده، اما در نگاه شیعی زمان شکسته میشود و ما در اکنونی دائمی و در آخرالزمان زندگی میکنیم. حضور در آیین، ما را به این زمانِ قدسی وارد میکند، زمان و مکانی که در آن تعلیق رخ میدهد و تجربهای از ابدیت فراهم میشود.
در مکان قدسی زمان تعلیق میشود
الهی خراسانی با بیان اینکه مفهوم «مکان قدسی» نیز قابل تأمل است، اظهار کرد: فرق یک موزه با یک زیارتگاه در این است که در موزه با زمان تاریخی و خاطره سروکار داریم، اما در مکان قدسی، زمان تعلیق میشود و انسان در حضور امر قدسی قرار میگیرد.
وی گفت: آیینها برای آن خلق شدهاند که ما را از زمان و مکان عرفی به زمان و مکان قدسی ببرند. آنهم با نشانهها، نمادها و صورتبندیهای خاص. اینکه چرا باید چای باشد، چرا باید سیاهپوشی باشد، چرا شربت لیمو جای چای را نمیگیرد، ریشه در سنتی دارد که ظرف حضور امر قدسی را فراهم میکند. آیینها نیاز به آییننامه حکومتی ندارند؛ آنها در بستر خلاقیت پیروان یک مذهب شکل میگیرند و توسط خود مردم اصلاح یا تثبیت میشوند.
مدیر مرکز فعالیتهای قرآنی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی ادامه داد: برخی آیینها ممکن است کارکردهای نادرست پیدا کنند یا از مسیر خود خارج شوند. اما اصل آیین به عنوان ظرفی برای تجربه قدسی، قابل انکار نیست. فرق اسلام شیعی با اسلام سلفی نیز همینجاست؛ سلفیگری تجربه قدسی را نفی میکند، اما شیعه آن را زیسته و بازتولید میکند.
وی تصریح کرد: باید به موضوع مهدویت و آغاز آخرالزمان نیز اشاره کرد. الیاده میگوید با امام حسین نه تنها یک نهضت، بلکه پایان یک عصر و آغاز آخرالزمان اعلام شد. جمله «و دنیا لم تکن» نشان میدهد که از آن لحظه تنها امر قدسی، باقی و مطلق است.
این پژوهشگر دینی گفت: از همان روزگار، مسئله «مهدی» نیز در سنت شیعی جدی شد. از قیام عبدالله بن معاویه تا نفس زکیه، جامعه شیعه در پی یافتن مصداقی برای مهدی بود، چون باور داشت که با عاشورا، زمان تاریخی پایان یافته و ما وارد «زمان آخر» شدهایم.
وی تصریح کرد: تمام این تجربهها فقط در چارچوب آیینها قابل درکاند. از این رو نه تنها آیین عاشورا، بلکه کل ساختار آیینی مذهب، حامل و حامی معنا، حقیقت و امر قدسی است؛ امری که تنها در متن زیسته، در تعلیق زمان و مکان و در حضور جمعی، قابل تجربه است.
انتهای پیام
نظرات