• سه‌شنبه / ۲۴ تیر ۱۴۰۴ / ۱۲:۲۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1404042414886
  • خبرنگار : 71573

صدای زنان در عصر تجدد

صدای زنان در عصر تجدد

سی‌وسومین نشست «صد کتاب ماندگار قرن» به نقد و بررسی کتاب «نقد و سیاحت» اثر فاطمه سیاح اختصاص یافت؛ در این رویداد سخنرانان نویسنده را صدای زنان در عصر تجدد خواندند و با اشاره به دغدغه‌های او برای انتقال اندیشه، به نقد شیوه آموزش ادبیات در دانشگاه‌ها پرداختند.

به گزارش ایسنا، در این رویداد با حضور غلامرضا امیرخانی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، نسرین فقیه ملک‌مرزبان عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و آبتین گلکار عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره کتاب «نقد و سیاحت» اثر فاطمه سیاح گفتند.

 دبیری نشست را مصطفی نوری، پژوهشگر تاریخ معاصر، برعهده داشت.

فاطمه سیاح؛ صدای زنان در عصر تجدد

مصطفی نوری، دبیر این نشست گفت: ایران عصر قاجار با پدیده‌ای به نام «تجدد» روبه‌رو شد. پس از ورود اندیشه‌های نوین به ایران، یکی از موضوعات مهم، مسئله زنان بود. پیش از ظهور تجدد، زنان عمدتا در حاشیه مباحث فکری و اجتماعی قرار داشتند؛ اما به‌ویژه پس از انقلاب مشروطه، زنان به یکی از محورهای جدال فکری میان موافقان و مخالفان تجدد تبدیل شدند. این جدال در دوره رضاشاه به اوج خود رسید و دولت با مداخله گسترده در موضوع زنان، موجی از تغییرات را ایجاد کرد.

این پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: موافقان تجدد، اقدامات ذکرشده را لازمه ورود زنان به عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می‌دانستند؛ درحالی‌که مخالفان آن را نوعی بی‌حرمتی یا بی‌قیدی تعبیر می‌کردند. در همین دوران، یعنی اواخر سال ۱۳۱۲، فاطمه سیاح از روسیه به ایران بازگشت و تا پایان عمر در ایران ماند. مقالات او به‌روشنی نشان می‌دهد که از حامیان حضور فعال زنان در جامعه بوده است.

اوادامه داد: فاطمه سیاح، دختر جعفرخان سیاح بود؛ پدری که ۴۵ سال در روسیه تدریس کرده بود. مادر وی هم آلمانی بود. سیاح تحصیلات عالی خود را در روسیه گذراند و در سال ۱۳۱۲ به ایران آمد. دوران زندگی او را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: دوره نخست ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰ است که از اولین اقدامات او، حضور در کنگره هزاره فردوسی و ارائه سخنرانی در این همایش بود. وی سپس مقالاتی در این حوزه منتشر کرد، در وزارت فرهنگ استخدام شد، در اداره تعلیمات فعالیت داشت و به عضویت هیئت‌مدیره کانون بانوان درآمد. هم‌زمان، با موج کشف حجاب، او به تدریس زبان‌های خارجی در دانش‌سرای عالی پرداخت. در سال ۱۳۱۷، به‌عنوان نخستین زن، به مقام استادی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رسید.

نوری درباره دوره دوم  زندگی سیاح توضیح داد: وی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ با توجه به بازشدن فضای اجتماعی و افزایش فعالیت‌های زنان، در حوزه‌های گوناگون فرهنگی و اجتماعی حضوری پررنگ داشت. در نهایت، در سال ۱۳۲۶ و در سن ۴۵ سالگی، بر اثر بیماری درگذشت.

صدای زنان در عصر تجدد

نوری درباره کتاب «نقد و سیاحت» بیان کرد: کتاب شامل ۹ بخش است؛ بخش اول: دو مقاله درباره فردوسی و شاهنامه که یکی از آن‌ها هم‌زمان با کنگره هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ نوشته شده و دیگری در سال ۱۳۲۴ در مجله سخن چاپ شده است. بخش دوم  ۹ مقاله درباره جایگاه زن در ادبیات است؛ هفت مقاله از آن‌ها بین سال‌های ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ نوشته شده‌اند و هدف اصلی آن‌ها بررسی چگونگی ورود زنان اروپایی به جامعه است.

او افزود: بخش سوم کتاب مقالاتی درباره رمانتیسم و رئالیسم در ادبیات اروپا، از جمله بررسی آثار نویسندگانی چون بالزاک  است که از پایه‌گذاران رمان اجتماعی است. بخش چهارم هم تحلیل‌هایی درباره سنت‌های ادبی و بخش پنجم نگارشی درباره ادبیات ایران و نثر فارسی است؛ مهم‌ترین مقاله این بخش، نقدی بر دیدگاه احمد کسروی درباره رمان است. کسروی معتقد بود رمان دروغ‌پردازی است، اما سیاح در مقاله‌ای که در بهمن ۱۳۱۲ در پاسخ اونوشت، با استدلال‌های دقیق از جایگاه رمان دفاع کرد.

دبیر این نشست ادامه داد: بخش ششم کتاب معرفی زندگی‌نامه و آثار نویسندگان برجسته روسی، از جمله چخوف و شولوخوف است. بخش هفتم به مقالات آموزشی درباره تدریس متون نظم و نثر در مدارس و دانشگاه‌ها، با نگاهی به ضرورت تعلیم درست ادبیات است. بخش هشتم نظرات اجتماعی سیاح شامل دو مصاحبه منتشرشده در مجله عالم زنان درباره حقوق زنان و نهضت زنان ایران است که یکی از مهم‌ترین مقالات این بخش، تحلیلی است درباره اصلاحات فرقه دموکرات آذربایجان در سال ۱۳۲۵، که در آن بر لزوم توجه به کشاورزان و اصلاحات ارضی تاکید شده است ؛ بخش نهم هم مربوط به مطالب درسی تدریس‌شده توسط سیاح در دانشگاه تهران درباره رمانتیسم و چند متفکر آلمانی است.

از شیوه پژوهش و تفکر سیاح تا بحران امروز آموزش ادبیات در دانشگاه‌ها

به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، در ادامه این نشست نسرین فقیه ملک‌مرزبان، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، ضمن مرور تجربه آشنایی خود با آثار این پژوهشگر برجسته و تاثیرات راهنمایی‌های دکتر سیمین دانشور، به نقد وضعیت امروز آموزش و پژوهش در حوزه ادبیات پرداخت.

او با اشاره به تاثیر عمیق روش فکری و پژوهشی سیاح گفت: خانم سیاح چه روشی را، لااقل در ذهن من، جا انداخت؟ و امروز چقدر با آن فاصله داریم؟ متاسفم که این را می‌گویم، اما دانشگاه‌ها برای رسیدن به جایگاه علمی واقعی باید تلاش بیشتری بکنند. برخی بخشنامه‌ها ما را از اصالتی که یک دانشگاه باید به آن برسد دور کرده‌اند.

فقیه ملک‌مرزبان تاکید کرد که در رشته‌ای چون ادبیات، داشتن اطلاعات بین‌المللی امری ضروری است، اما در نظام آموزشی امروز این مساله کم‌اهمیت جلوه داده شده است.

او گفت: از وقتی که اجازه دادند حتی دانشجوی دکتری بدون مدرک زبان هم وارد شود، عملا این پیام داده شد که نیازی به آن نیست. دانشجویان می‌پرسند چرا فرانسه؟ چرا عربی؟ مگر ما نیامده‌ایم ادبیات فارسی بخوانیم؟ در حالی که این نگاه، محدود کردن ادبیات به داخل است. کسی که ادبیات می‌خواند باید بتواند شاهنامه را تحلیل کند و توضیح دهد که در جهان معاصر، دیگران چطور درباره فردوسی فکر می‌کنند.

این استاد دانشگاه  با اشاره به تجربه‌های جهانی خود در دانشگاه‌های مختلف افزود: در بسیاری از دانشگاه‌ها رشته ادبیات به‌صورت پیش‌فرض دوزبانه است. دانشجویان را به دوره‌های تابستانی اعزام می‌کنند تا زبان دوم را بیاموزند. ما باید خوب نظریه‌های انگلیسی را بشناسیم، فلسفه آلمان را درک کنیم و بدانیم در روسیه چه می‌گذرد. خانم سیاح این آگاهی را داشت و ما امروز از آن فاصله گرفته‌ایم.

فقیه ملک‌مرزبان با تاکید بر ویژگی‌های برجسته فکری فاطمه سیاح گفت: یکی از موارد مهمی که از این کتاب می‌توان آموخت، نوع تفکر و نوشتار فیلسوفانه اوست. او منطقی می‌نویسد، سخنش یا منقول است یا معقول و همیشه در پی استدلال است. مقالاتش مملو از تحلیل است، نه صرف ارجاع‌دهی‌های بی‌معنا.

او با اشاره به برخی مقالات سیاح همچون مقاله درباره زنان و نبوغ هنری، گفت: در این متن‌ها، سیاح داده‌هایی از تاریخ زنان در هنر و ادبیات می‌آورد، سپس استدلال می‌کند و به نتیجه‌گیری می‌رسد. شاید کسی با برخی نتایجش مخالف باشد، اما نمی‌توان از منطق و ساختار فکری او عبور کرد.

فقیه ملک‌مرزبان همچنین با تحسین وسعت مطالعات فاطمه سیاح افزود: زنی که در ۴۵ سالگی فوت کرده و از ۱۳۱۲ شروع به نوشتن کرده، چگونه این همه کتاب و مقاله تولید کرده؟ انگار خواب نداشته است. چقدر خوب روس‌ها، آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها را می‌شناسد. چقدر در مباحث اجتماعی اروپا حرف برای گفتن دارد. در عین حال درباره شاهنامه چقدر عمیق می‌نویسد. خودش در مقاله‌ای درباره نبوغ زنانه می‌گوید می‌توانستم گسترده‌تر بنویسم اما برای چاپ محدودیت داشتم.

فقیه ملک‌مرزبان در ادامه تاکید کرد که سیاح برای اظهار فضل نمی‌نوشت، بلکه دغدغه انتقال اندیشه داشت.

 به گفته او، سیاح در نوشته‌هایش کوشیده طبقه‌بندی مطالب را رعایت کند و همواره با نگاه فعال، انتقادی و نه صرفا عیب‌جویانه به مباحث می‌پرداخته است.

این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش به نقد روش آموزش ادبیات در دانشگاه‌ها پرداخت و گفت: یکی از مشکلات جدی ما این است که دانشجویان نمی‌توانند متن بخوانند. خواندن، مسئله مهمی است. باید حس متن را درک کرد، معنا را فهمید و بتوان آن را منتقل کرد. از یادداشت‌های خانم سیاح درباره تدریس قطعه ادبی بسیار خوشم آمد. دقیقا همان چیزهایی را می‌گوید که من امروز از دانشجویانم انتظار دارم؛ بلندخوانی، درک مجاز و حقیقت، دریافت دلالت‌ها و انتقال معنا.

او همچنین به یادآوری بخشی از کتاب در صفحات ۳۴۴ و ۳۴۶ پرداخت که در آن شیوه تدریس یک قطعه ادبی به شکلی نظام‌مند توضیح داده شده و گفت این شیوه هنوز هم در کلاس‌های درس قابل استفاده است.

فقیه ملک‌مرزبان در پایان تاکید کرد: خانم سیاح نشان می‌دهد منتقد ادبی بودن، یعنی زندگی کردن با ادبیات و اگر می‌خواهیم زندگی را بفهمیم، باید ادبیات بخوانیم. امیدوارم با خواندن این کتاب، لذت ببرید و یاد بگیرید.

صدای زنان در عصر تجدد

گستره اندیشه و نوآوری‌های ادبی فاطمه سیاح؛ از نقد تطبیقی تا رئالیسم اجتماعی

 آبتین گلکار، مترجم و عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم در ادامه به تحلیل جامع و ستایش‌برانگیزی از وسعت مطالعات و نگرش تطبیقی این پژوهشگر برجسته پرداخت.

به گفته گلکار، آنچه سیاح را از دیگر هم‌عصران خود متمایز می‌کرد، عمق و گستره کم‌نظیر مطالعات او در حوزه‌های ادبیات اروپایی، به‌ویژه فرانسه و آلمان و نیز شناخت او از ادبیات معاصر بود؛ آن هم در دورانی که دسترسی به منابع غربی در شوروی محدود بود.

گلکار با اشاره به مقالات روسی سیاح، از جمله یادداشت‌هایی درباره «رمان فرانسوی در سه سال اخیر» و تحلیلی درباره «ادبیات جنگ در آلمان معاصر»، گفت که سیاح در این متون به‌گونه‌ای به بررسی ادبیات روز می‌پردازد که مخاطب را به تحسین گستره دانش او وامی‌دارد.

او خاطرنشان کرد که نگاه تطبیقی سیاح نه تنها در تحلیل ادبیات غرب، بلکه در خوانش متون کلاسیک فارسی نیز قابل ردیابی است.

گلکار در ادامه به این نکته پرداخت که اگرچه از سیاح به‌عنوان بنیان‌گذار ادبیات تطبیقی در ایران یاد می‌شود، مقالات مستقیم درباره این حوزه در آثارش اندک است. با این حال، گستردگی دانش او باعث شده تا هر بررسی‌اش از متون فارسی با یک چشم‌انداز بینافرهنگی همراه باشد، به‌گونه‌ای که ادبیات فارسی در زمینه‌ای جهانی بازخوانی می‌شود.

 به گفته گلکار، مقاله تاثیرگذار سیاح با عنوان «شرق در آثار پوشکین» نمونه‌ای روشن از این رویکرد است. در این مقاله، او از تاثیرپذیری صرف نمی‌گوید، بلکه دلایل عمیق‌تر گرایش پوشکین به شرق را تحلیل می‌کند و به پیوند میان ادبیات و تاریخ، سیاست، زندگی‌نامه نویسندگان و جریان‌های ادبی همچون رمانتیسم می‌پردازد.

گلکار تاکید کرد که سیاح در مواجهه با مسئله تاثیر و تاثر میان ادبیات‌ها، نگاه تحقیرآمیزی نداشت و معتقد بود تاثیرپذیری به‌هیچ‌وجه نشانه ضعف نیست، بلکه می‌تواند به غنای ادبیات منجر شود.

او همچنین نقش مهم سیاح در معرفی نقد نرماتیو یا «نقد تجویزی» را یادآور شد؛ نقدی که تنها به تحلیل آثار منتشرشده بسنده نمی‌کند، بلکه نویسنده آینده را نیز خطاب قرار می‌دهد.

او در ادامه افزود که سیاح برخلاف منتقدانی چون صورتگر که مروج رمانتیسم بودند، با تاثیر از ادبیات روسیه به رئالیسم گرایش داشت و از نویسندگانی چون چخوف به‌عنوان الگو برای نویسندگان ایرانی یاد می‌کرد.

 یکی دیگر از محورهای سخنان گلکار، توجه سیاح به رابطه جامعه و ادبیات بود؛ به گفته وی، سیاح بدون وابستگی ایدئولوژیک به آموزه‌های مارکسیستی، به بررسی تاثیر متقابل ساختارهای اجتماعی و ادبیات پرداخت. او همچنین با نقد دیدگاه‌هایی همچون نظریه مراحل تکامل ادبیات مارکسی، با ارجاع به تجربه‌های تاریخی در ایران و غرب، نشان داد که شرایط سیاسی لزوما به افول یا شکوفایی ادبیات نمی‌انجامد.

گلکار به مطالعات تطبیقی سیاح درباره شاهنامه هم اشاره کرد و گفت: او نشان می‌داد چگونه نگرش‌های غربی، مانند مقایسه فردوسی با هومر، می‌تواند در تحلیل‌های شرق‌شناسانه اثرگذار باشد.

این مترجم همچنین از مقاله‌هایی درباره داستایوفسکی در آلمان و فرانسه یاد کرد که تحلیل‌هایی دقیق از موج‌های فرهنگی و پذیرش یک نویسنده در سرزمین‌های دیگر ارائه می‌دهند.

گلکار افزود: سیاح حتی پیش از شکل‌گیری رشته‌ای چون مطالعات جنسیتی، به تفاوت جایگاه زنان در گونه‌های ادبی مختلف پرداخته بود؛ موضوعی که امروزه از مهم‌ترین بحث‌های نظری در حوزه ادبیات تطبیقی و جامعه‌شناسی ادبیات است.

عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در پایان تاکید کرد که برخلاف بسیاری از متون پژوهشی پیشین که بیشتر ارزش تاریخی دارند، آثار سیاح همچنان از اعتبار نظری برخوردارند و به‌راحتی می‌توان به آن‌ها در مباحث نظری، تطبیقی و تاریخی ارجاع داد.

صدای زنان در عصر تجدد

این نشست با پرسش و پاسخ حاضران درباره کتاب‌ها و مقالات فاطمه سیاح به پایان رسید.

درباره نویسنده

فاطمه رضازاده محلاتی، معروف به «فاطمه سیاح»، نویسنده کتاب «نقد و سیاحت»، در سال ۱۲۸۱ خورشیدی از پدری ایرانی‌تبار و مادری آلمانی در مسکو زاده شد. تحصیلات متوسطه و عالی خود را در این شهر گذراند و در رشته ادبیات اروپایی از دانشگاه مسکو فارغ‌التحصیل شد. او حدود سال ۱۳۱۳ همراه پدرش به ایران آمد. سیاح پس از چند سال تدریس زبان‌های روسی و فرانسوی در دانشسرای عالی، از سال ۱۳۱۷ در دانشگاه تهران به‌عنوان نخستین استاد زن، در دانشکده ادبیات به تدریس پرداخت. از او کتاب‌های ارزشمندی مانند تحقیق مختصر در احوال و زندگانی فردوسی، نقد و سیاحت، کتاب روسی برای دبیرستان و مقالاتی متعدد در نشریات داخلی بر جای مانده است. کتاب نقد و سیاحت جایگاهی ممتاز در میان آثار او دارد؛ نه‌تنها بازتاب‌دهنده دانش گسترده‌اش، بلکه نشان‌دهنده نگرش منحصربه‌فردش نسبت به فرهنگ، تمدن و ادبیات جهانی نیز هست.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha