• دوشنبه / ۳ شهریور ۱۴۰۴ / ۱۹:۴۸
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 1404060301531
  • خبرنگار : 71625

گزارش ایسنا از آیین بزرگداشت محمود فرشچیان در تالار وحدت

فرشچیان ۴۵ سال در امریکا زندگی کرد ولی فقط پاسپورت ایرانی داشت

فرشچیان ۴۵ سال در امریکا زندگی کرد ولی فقط پاسپورت ایرانی داشت
عکس تزیینی است

در مراسم بزرگداشت محمود فرشچیان در تالار وحدت، دو آرزو و رویای اصلی این هنرمندِ بزرگ برشمرده و بر برآورده کردن آن تاکید شد.

به گزارش خبرنگار بخش تجسمی ایسنا، آیین بزرگداشت محمود فرشچیان ـ هنرمند فقید کشورمان ـ عصر دوشنبه ـ سوم شهریور ماه ـ با حضور اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه و مقامات لشکری و کشوری در تالار وحدت برگزار شد.

آیین بزرگداشت محمود فرشچیان امروز (سوم شهریور) با حضور حسین سیمایی صراف ـ وزیر علوم و تحقیقات ـ، سیدعباس صالحی ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ، نادره رضایی ـ معاون امور هنری وزارت ارشاد ـ، سیدعباس عظیمی ـ مدیرعامل انجمن هنرمندان پیشکسوت ـ، حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ـ، سهیل محمودی، بهمن نامور مطلق ـ عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، رئیس سابق فرهنگستان هنر و نخستین رییس دانشگاه استاد فرشچیان ـ، احمد مسجدجامعی، پریسا شاد قزوینی، محمدحسین حلیمی و ... در تالار وحدت برگزار شد.

نامور مطلق در ابتدای سخنان خود گفت: «انسان یک موجود مفهوم‌ساز و مسئله‌ساز است و هر بار با پدیده شگرفی مواجه می‌شود، سعی می‌کند با این مفهوم‌سازی و مسئله‌سازی درک عمیق‌تری از آن داشته باشد. تفاوت انسان‌ها در ابعاد اجتماعی و فرهنگی در این است که چقدر می‌توانند در مفاهیم مختلف مفهوم‌سازی کنند. آقای فرشچیان یک شخصیت شگفت‌انگیز است؛ شاید چند صد سال باید بگذرد تا دوباره چنین شخصیتی ظهور کند.»

او افزود: «می‌توان از او تعریف کرد و درباره‌اش گفت‌وگو کرد، اما شاید تبدیل او به مسئله کار یک جامعه فرهیخته باشد. او به تعریف و برخی تعاریف غلوانگیز نیاز ندارد. اگر بتوانیم او را به یک مسئله تبدیل کنیم، شاید بتوانیم او را تکثیر کنیم. آنها که در خاک‌سپاری حضور داشتند می‌دانند چه گلستانی آنجا جمع شده بود؛ از همه اقشار آنجا بودند. ما به این گلستان، مجمع مرغان می‌گوییم همانند سیمرغ. فرشچیان چه ویژگی داشت که همه اقشار با آثار او ارتباط برقرار می‌کنند؟»

رییس پیشین فرهنگستان هنر ادامه داد: «من زمانی که دبیر بودم، مدت‌ها با او در ارتباط بودم تا اینکه قرار شد دانشگاه هنرهای اسلامی راه‌اندازی شود. ایشان از آمریکا با من تماس گرفت و گفت بهتر است که من برای افتتاحیه بروم. این امر باعث شد ما ارتباط زیادی با هم داشته باشیم. او به بحث طراحی اهمیت بسیاری می‌داد. او رویاهای زیادی داشت که برآورده نشد و اگر برآورده کنیم، می‌تواند روحش تا حدی آرام بگیرد.»

او با اشاره به برخی از آرزوهای استاد محمود فرشچیان بیان کرد: «هنرستان اصفهان یکی از آرزوهای او بود که می‌خواست به آن رسیدگی شود اما محقق نشد. دانشگاه هنرهای زیبای اسلامی نیز یکی دیگر از اهداف ایشان بود که افراد زیادی برای آن زحمت کشیدند. اصرار کردیم استاد ـ شاگردی را در این دانشگاه بپذیرند ولی پذیرفته نشد. الگویی که ما از غرب گرفته‌ایم را اصلاً تغییر نمی‌دهیم، در صورتی‌که خود آنها هر ایده جدیدی را تغییر می‌دهند. این دانشگاه راه افتاد، اما مقرر بود شهریه‌ای از دانشجویان گرفته نشود، نخبگان دعوت شوند و استاد ـ شاگردی پذیرفته شود که نشد.»

او در پایان گفت: «من اعتقاد دارم هر جا که مسئله‌ای هست، راه‌حلی هم وجود دارد، فقط باید آن را باور کنیم. اگر ما باور می‌کردیم، این دو آرزوی او برآورده می‌شد. او چیزی برای خود نمی‌خواست، بلکه می‌خواست هنر این مرز و بوم پیشرفت کند. بهترین بزرگداشت او تحقق این آرزوهاست.»

سیمایی صراف ـ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری هم در این مراسم اظهار کرد: «چیزی که برای من از نوجوانی جذاب بود، تعلق خاطر استاد فرشچیان به ایران بود. می‌دانستم او به دلایلی در ایران نیست اما مشخص بود که وطن برایش عزیز است. استاد در خارج از ایران زندگی می‌کرد اما همچنان ایرانی ماند. تعلق خاطر استاد فرشچیان به آداب و عرف مردم ایران در آثارش دیده می‌شود.»

وزیر علوم ادامه داد: «کشور ما در فرهنگ و تمدن پرسابقه است. ایرانی‌ها با هنر زیسته‌اند و با آن شناخته می‌شوند. نگارگری، خوشنویسی، تذهیب و موسیقی ایرانی شناخته شده است. تمدن را جدای از مفاخر نمی‌توان شناخت و آقای فرشچیان از مفاخر ایرانی است. مفاخر فرهنگ و هنر، تمدن‌ساز هستند. به نظر می‌رسد در عصر جدید به هنر بیشتر از قبل نیاز داریم، زیرا فناوری توحش جنگ را بیشتر کرده ولی هنر می‌تواند زشتی تجاوز و تحریم را بهتر نشان دهد و به انسان‌ها آگاهی دهد.»

سیمایی صراف تاکید کرد: «به هنر بیش از گذشته نیاز داریم چون همه ما تحت تاثیر هژمونی فناوری قرار گرفته‌ایم. هنر این قدرت را دارد که به ما معنا می‌بخشد و زندگی را از پوچی درمی‌آورد و به انسان آرامش می‌دهد و او را به عالم خیال می‌برد. آثار آقای فرشچیان این قدرت را دارند و مدت مدیدی مخاطب پای تابلوهای او قفل می‌شود و آنجاست که به عظمت انسان پی می‌بریم.»

در مراسم دوشنبه ـ ۳ شهریور ماه ـ در تالار وحدت محمدرضا فرشچیان هم چنین خاطرنشان کرد: امروز احساس کردم که چگونه یک انسان می‌تواند با سرمایه‌گذاری دوست داشتن در قلب انسان‌ها جا بگیرد او ایرانی و انسان بود، ۴۵ سال در آمریکا زندگی کرد ولی پاسپورت آمریکایی نگرفت و فقط یک پاسپورت داشت آن هم پاسپورت ایرانی بود.  هر بار از او می‌پرسیدند چرا پاسپورت آمریکایی نمی‌گیری می‌گفت من ایرانی هستم و فقط هم یک پاسپورت ایرانی دارم ممنونم که به ایرانی بودن او اشاره کردید چون دل و روح او برای ایران می‌تپید.

حجت‌الاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ادامه مراسم گفت: «امروز در محفل تکریم روح بلند استادی گرد هم آمده‌ایم که نبودش ضایعه‌ای بزرگ خواهد بود. او از تبار نوابغی بود که شاید سال‌ها زمان ببرد تا این خاک تمدن‌خیز، چون اویی را دوباره بپروراند. وظیفه ما پس از این فقدان، استخراج هنر استاد در قالب اصول راهبردی برای حکمرانی فرهنگی است.»

وی در ادامه سخنانش چند محور اصلی را مورد تأکید قرار داد و افزود: «نخستین محور، رمزگشایی از حکمت هنر فرشچیان است؛ هنری که تجلی ایمان در خلاقیت بود. پیوند میان خلقت و حکمت در آثار او به‌وضوح دیده می‌شود؛ چه در ارادت خالصانه به ائمه اطهار علیهم‌السلام و خلق آثاری همچون ضامن آهو، چه در پاسخ مومنانه به تجدد و سنت ـ نزاعی که سال‌هاست محل بحث است ـ و چه در هنر به مثابه فکرت مجسم.»

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه «آثار فرشچیان را نباید صرفاً دید، بلکه باید با چشم دل درک کرد»، هنر او را سنتی زنده و پویا توصیف کرد.

خسروپناه ادامه داد: «هنر استاد فرشچیان میراثی راهبردی برای فرهنگ است؛ میراثی که همچون نقشه راهی عملیاتی پیش‌روی ما قرار دارد. نباید تنها به آثار ایشان بنازیم، بلکه لازم است از آن‌ها در حکمرانی فرهنگی بهره ببریم. نهادسازی بر پایه یک مکتب، هنرمند به‌مثابه سرمایه ملی و هنر اصیل به‌عنوان سفیر فرهنگی از مهم‌ترین دستاوردهای راهبردی اوست. هنر فرشچیان زبان مشترک همه ایرانیان با سلایق گوناگون بود و این ما هستیم که باید این سرمایه را به‌کار گیریم.»

وی در پایان تصریح کرد: «تأسیس نهضت جهانی‌سازی حکمت هنر ایرانی–اسلامی یکی از وظایف ماست که باید به سرانجام برسد. الگوی حکمرانی فرشچیان و روح آثار او باید تکثیر شود.»

طاها بهبهانی، هنرمند پیشکسوت نقاش و مجسمه‌ساز، در ادامه پشت تریبون آمد و گفت: «در این مراسم، یاد خاکسپاری ایران درودی افتادم؛ روزی که تابوتش را جلوی تریبون گذاشتند و خودش به من گفت «بگو». ایران درودی از سرطان نمرد، بلکه دق کرد. خانه‌اش را در پاریس فروخت تا برای جوانان ایرانی موزه‌ای برای مبادله هنر ایران و جهان تأسیس کند، اما شهرداری تنها یک زمین به او داد که چهار معترض داشت!»

او ادامه داد: «آخرین ملاقات من با آقای فرشچیان در خانه عشق و دوستی، خانه «گویا» بود. آنجا به او برای تأسیس دانشگاه فرشچیان تبریک گفتم، اما او راضی نبود و می‌گفت: «من دانشگاه مستقل می‌خواستم، اما مستقل نشد.» من به‌عنوان نسلی از نقاشان و مجسمه‌سازان، این‌ها را می‌گویم؛ نسلی که شاید سال‌های آخرش را نزد شما بگذراند. امروز فرصت خوبی است که به این نسل فکر و توجه کنید.»

بهبهانی با اشاره به جایگاه هنری فرشچیان گفت: «استاد فرشچیان تحولی بزرگ در نگارگری ایرانی ایجاد کرد؛ نگارگری‌ای که دچار تکرار و دل‌زدگی شده بود. او انسانی بود که شعر و ادبیات می‌دانست و از خانواده‌ای ریشه‌دار می‌آمد. امروز که تصویرش را دیدم، قلبم لرزید و یقین دارم او با نارضایتی سر بر بالین مرگ گذاشت. او می‌خواست دانشگاهش رایگان باشد، اما نشد؛ همان‌طور که ایران درودی هم گفت حاضر است هزینه موزه را بپردازد اما موزه‌ای ساخته نشد.»

وی درباره آثار خاص زنده‌یاد فرشچیان افزود: «تابلوی عصر عاشورا اثری است که بیابان برهوتی را نشان می‌دهد و غمی بزرگ را نمایان می‌سازد. زمانی که آن را به یک خارجی نشان دادم، آن را تراژدی دانست. من برای این تابلو گریه می‌کنم، چون بسیار زیباست. تابلوی شمس و مولانا نیز غوغایی هنری به پا کرد؛ اثری که بعدها هنرمندان خارجی در کارهایشان از آن الهام گرفتند.»

این هنرمند پیشکسوت با گله از بی‌نظمی هویت بصری شهر خاطرنشان کرد: «اگر تابلوهای فرشچیان همچون نیایش در سطح شهر نصب می‌شد، این بی‌نظمی تا حدی کمرنگ‌تر می‌شد. فرشچیان در دل‌ها خواهد ماند. یادش گرامی باد و امیدوارم روزی دوباره در همین‌جا گرد هم آییم و برای هنر و فرهنگ ایران به پا خیزیم.»

پریسا شاد قزوینی هم در سخنانی گفت: «من استاد فرشچیان را نه صرفاً یک نقاش، بلکه یک عارف می‌دانم؛ عارفی که عرفان وجودش در آثارش تجلی یافته است. هنرمندان معمولاً تصویرگر آرمان‌های زیستی خود هستند، اما او تصویرگر حقیقت وجود بود. وقتی مراسم تشییع او را دیدم، دریافتم که او نقاش دل‌ها بود.»

وی ادامه داد: «هنروری او فراتر از فن و آموزه بود؛ او به معرفت و حقیقت رسیده بود و تا زمانی که دل به معرفت حق نسپارد، رسیدن به چنین جایگاهی ممکن نیست. استاد همیشه می‌گفت هر کاری می‌کنید، در آن شماره یک باشید. او تنها به کشیدن طرح فرشته‌ها یا داستان‌های مذهبی اکتفا نمی‌کرد، بلکه بر اساس معرفتی که به دل یافته بود، دست به خلق اثر می‌زد. او رمز جاودانگی را یافته و همه چیز را در خود به تعالی رسانده بود.»

شاد قزوینی افزود: «استاد فرشچیان تنها به مباحث و موضوعات مذهبی محدود نبود، بلکه به مضامین دل نیز می‌پرداخت. برای همین جامعه به سمت او کشش پیدا کرد و این طلب، رابطه‌ای دوسویه بود. او کمتر از میکل‌آنژ نیست، بلکه حتی بالاتر است. او تلاش می‌کرد که کار خوب را به بهترین شکل انجام دهد. استاد فرشچیان یک عارف نقاش بود و ان‌شاءالله وجود و میراث او برای همه ما ارزشمند باقی بماند.

محمدحسین حلیمی، نگارگر پیشکسوت، در سخنان خود گفت: «بیش از ۶۰ سال با استاد فرشچیان آشنایی داشتم. ما با هم سیر و سفر می‌کردیم، از این شهر به آن شهر می‌رفتیم و آنچه از دست استادان بزرگ در بازارها و مکان‌های تاریخی می‌دیدیم، نقش می‌زدیم. در آن زمان، هنرمندان بزرگ ـ به‌ویژه در اصفهان ـ با عموم مردم ارتباط مستقیم داشتند و همه می‌دیدند که آنان چه می‌کنند؛ اما زمانه تغییر کرده است.»

او ادامه داد: «استاد فرشچیان ۳۰ سال برای فرهنگ و هنر تلاش کرد و هر زمان که نیاز بود جلوه‌ای از هنر پرافتخار ایران نشان داده شود، برای آن همت می‌گماشت. او سال‌ها در مدرسه هنرهای زیبا تدریس کرد. خداوند هنگام آفرینش، هفت صفت به انسان می‌دهد و اگر چشم برای دیدن و گوش برای شنیدن عطا کرده، هدف فقط دیدن و شنیدن معمولی نبوده است. برخی انسان‌ها موهبتی ویژه دارند و همان‌ها هنرمندان هستند که می‌توانند متفاوت ببینند و متفاوت بیافرینند. خداوند هر که را دوست داشته باشد، هنرمند می‌کند؛ شاید چون او را شایسته‌تر می‌داند و نگاه خاصی به او دارد. از میان این هنرمندان، یکی میکل‌آنژ می‌شود، دیگری رافائل، و یکی هم فرشچیان؛ او از برگزیدگان بود و مسئولیتی داشت که باید آن را به پایان می‌رساند. او برای ما یک صورت‌مسئله گذاشت و تکلیف را روشن کرد.»

این هنرمند افزود: «چقدر خوب است که او در اصفهان، مهد هنر، متولد شد؛ شهری که قدر او را دانست. خداوند به او نیروی آفرینندگی عطا کرد و این برای اصفهانی‌ها تکلیف بزرگی بود. امروز که می‌بینیم ارتباطات چگونه نقش پیدا می‌کند، خوشبختانه اصفهان موزه‌ای به نام فرشچیان تأسیس کرده است. اما این موزه نباید تنها چند اثر او را به نمایش بگذارد؛ بلکه باید فعال باشد، به هنرمندان آموزش دهد و الگویی از موزه‌های معتبر جهان بگیرد تا به همان جایگاه برسد.»

حلیمی در پایان تأکید کرد: «لازم است افراد دانا و متفکر در این موزه حضور داشته باشند تا مردم را راهنمایی کنند و موزه به‌روز و پویا باشد؛ موزه‌ای که برای آینده بماند. کشور ما نیازمند آن است که بر چنین میراث و سرمایه‌های ارزشمندی تکیه کند.»

ادامه دارد.

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha