• چهارشنبه / ۵ شهریور ۱۴۰۴ / ۰۰:۰۹
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 1404060402448
  • خبرنگار : 71631

هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد

هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد

تشخیص نقاشی‌های «آمدئو مودیلیانی» به دلیل روش خاص او در به تصویر کشیدن سوژه‌ها چندان سخت نیست. یک سر بیضی کشیده با اجزای کوچک چهره، چشمان بادامی‌شکل و خالی، همراه با بدنی کشیده و رنگ‌های تیره، امضای آثار هنری او است.

به گزارش ایسنا، «آمدئو مودیلیانی»(Amedeo Modigliani) یک هنرمند یهودی-ایتالیایی بود که بیشتر دوران حرفه‌ای خود را در فرانسه گذراند؛ جایی که هنر او اغلب با کوبیسم پیوند می‌خورد و با ماسک‌های سبک‌دار آفریقایی، مصری و آسیایی مرتبط بود. او در طول زندگی‌اش برای مشهور شدن تقلا کرد، اما پس از مرگش در ۱۹۲۰ میلادی، آثارش شهرت و تحسینی گرفت که مدت‌ها از او دریغ شده بود.


۱. «سر زن در نمای نیم‌رخ»، ۱۹۰۶–۱۹۰۷

هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد


«آمدئو مودیلیانی»‌ در سن ۲۲ سالگی، زادگاهش یعنی «لیورنو» در ایتالیا، را ترک کرد و به پاریس رفت که یک مرکز هنری پرجنب‌وجوش و نوظهور در آن زمان بود. او در «مون‌مارتر» یک کارگاه گرفت و در آن به‌زودی تصویر خود به‌عنوان یک هنرمند آکادمیک را کنار گذاشت و زندگی یک بوهِمیای در تقلا را برگزید. «مودیلیانی» به آثار پست-امپرسیونیستی «پل سزان» علاقه‌مند شد و  شکل دادن به ارتباطات مهمی در دنیای هنر را آغاز کرد. او با شاعرانی همچون «آندره سالمون» و مکس ژاکوب» و همچنین با «پابلو پیکاسو» آشنا شد. اگرچه «مودیلیانی» در طول زندگی کوتاهش با اشتیاق نقاشی می‌کرد، فقط تعداد اندکی از نقاشی‌های اوایل دوران اقامت او در پاریس باقی مانده‌اند. فقط ۱۱ اثر از سال‌های ۱۹۰۶ تا ۱۹۰۸ شناخته شده‌اند.

حتی در نقاشی‌های اولیه‌اش، سبک متمایز مودیلیانی از طریق استفاده او از رنگ‌های تیره و ضربات قلم‌مو، شروع به آشکار شدن می‌کند. این اثر، همان‌طور که عنوانش نشان می‌دهد، سر یک زن در نمای نیم‌رخ را نمایش می‌دهد. سایه‌روشن‌های گوناگون زرد، سر، گردن و موی او را از پس‌زمینه متمایز می‌کند.



۲. «پرتره مائود آبرانتس»(Maude Abrantes)، ۱۹۰۷
هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد

پرتره مائود آبرانتس یکی دیگر از کارهای اولیه «مودیلیانی» است. این اثر از همان ابتدا نشانه‌هایی از سبکی را نشان می‌دهد که حرفه‌اش را تعریف خواهد کرد. از جمله این نشانه‌ها به گردن کشیده و فضای مالیخولیایی اثر می‌توان اشاره کرد. این لحن خام و احساسی، به‌وضوح از طریق چشمان تیره و به‌ظاهر خالی و همچنین ضربه‌قلم‌های بافت‌دار بیان می‌شود. پس‌زمینه‌ای از آبی‌ها و قهوه‌ای‌های خاموش، عمق و انزوای سوژه را برجسته می‌کند و به حال‌وهوای اندوه‌بار می‌افزاید. این نقاشی و دیگر کارهای اولیه، برخلاف آثار بعدی او، جزئیات بیشتری را در چهره و لباس نشان می‌دهند.
 


۳. «زن یهودی»، ۱۹۰۸

هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد


این نقاشی زن دیگری را به شکلی مشابه نشان می‌دهد. او در نمای نیم‌رخ ، با نگاهی خیره و لب‌های قرمز فشرده به تصویر کشیده شده است. کنتراست قوی‌ای میان سفیدی غیرطبیعی پوست او و سایه‌های تیره‌تر پس‌زمینه وجود دارد. علاوه بر این، خطوط ضخیم اجزای چهره‌اش او را از محیط پیرامون جدا می‌کند.

عنوان نقاشی زن را «یهودی» توصیف می‌کند، اگرچه هیچ نشانه آشکاری او را به‌عنوان یهودی مشخص نمی‌کند. بااین‌حال، قابل‌توجه است که مودیلیانی به‌طور ظریفی توجه را به بینی خمیده زن جلب می‌کند؛ ویژگی‌ای که اغلب به کلیشه‌های یهودی پیوند داده می‌شد. در حالی‌که مودیلیانی به خاطر اصالت یهودی‌اش شناخته شده بود، این نقاشی یکی از معدود آثاری است که به این موضوع می‌پردازد. او از کاوش در هویت فاصله گرفت و به‌جای آن به پرتره‌های سبک‌دار، تقریبا شبیه ماسک، با گردن‌های بلند، چشمان بادامی خالی و شکل‌های ساده‌شده که امضای او شدند، پرداخت.



۴. «پرتره بئاتریس هستینگز»(Beatrice Hastings)، ۱۹۱۵
هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد

در «پرتره بئاتریس هستینگز»، می‌توان همه ویژگی‌های شاخص سبک منحصربه‌فرد مودیلیانی را مشاهده کرد. سوژه یک زن گردن‌بلند با لباسی تک‌رنگ و تیره است. چهره او دارای ویژگی‌های شبیه ماسک با چشمان بادامی‌شکل و خالی و لب‌های کوچک و فشرده است. در این پرتره، قهوه‌ای‌ها و سبزهای خاموش در پس‌زمینه، اجازه می‌دهند که تُن‌های گرم چهره سوژه برجسته شود. خطوط جسورانه حس عاطفی آرامی به نقاشی می‌دهند و ترکیب منحصربه‌فرد انتزاع و احساس مودیلیانی را بازتاب می‌دهند.

اگرچه سوژه، بئاتریس هستینگز، یک شاعر، روزنامه‌نگار و منتقد هنری بود اما مودیلیانی هیچ سرنخی از هویت او ارائه نمی‌دهد. هیچ وسیله‌ای، هیچ اشاره‌ای به حرفه‌اش وجود ندارد، فقط یک زن، که ساده و مستقیم به تصویر کشیده شده است. «مودیلیانی»‌ در طول رابطه‌شان از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۶، برخی از متمرکزترین و احساسی‌ترین آثارش را نقاشی کرد.

 


۵. «ژاک و برت لیپشیتس»(Jacques and Berthe Lipchitz)، ۱۹۱۶
هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد

بسیاری از هنرمندان در آن زمان در محله «Montparnasse» زندگی می‌کردند و چندین نفر از جمله مودیلیانی و مجسمه‌سازی به نام «ژاک لیپشیتس»‌ ریشه‌های یهودی مشترکی داشتند. هنگامی که لیپشیتس با شاعر روس به نام «برت کیتروسر» ازدواج کرد، از مودیلیانی خواست پرتره آن‌ها را بکشد، که البته این کار برای حمایت مالی از دوست نیازمندش بود.

این یکی از تنها سه پرتره‌ی دوتایی است که مودیلیانی در تمام عمرش خلق کرد. جالب است که این اثر فقط در عرض دو روز تکمیل شد. مودیلیانی در روز اول حدود ۲۰ طراحی کشید و روز بعد آن را تمام‌شده اعلام کرد. اما در ازای «۱۰ فرانک برای هر جلسه»، «لیپشیتس» او را قانع کرد که دو هفته‌ی دیگر روی آن کار کند، فقط برای اینکه به او کمک کند کمی بیشتر پول درآورد.



۶. «ژان اِبوتِرن با ژاکت زرد»، ۱۹۱۸

هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد


«ژان اِبوتِرن»(Jeanne Hébuterne) بیشتر به‌عنوان شریک زندگی آمدئو مودیلیانی و مدل پرتکرار آثار او به یاد آورده می‌شود. ژان توسط برادرش به صحنه هنری «مون‌پارناس» معرفی شد و پیش از آن نیز در محافل هنری پاریس شناخته شده بود و بلندپروازی‌های خودش را داشت. او در آکادمی کولاروسی برای تبدیل شدن به هنرمند تحصیل کرد. در بهار ۱۹۱۷ در آنجا با مودیلیانی آشنا شد. این آشنایی به عشقی پیچیده و تراژیک بین این دو منجر شد.

مودیلیانی در نقاشی «ژان اِبوتِرن با ژاکت زرد»، او را با ظرافتی همچون یک الهه باروری نقاشی کرده است. چهره باریک و چشمان خالی سبک مجسمه‌گونه‌اش را بازتاب می‌دهند. علاوه بر آن، این ویژگی‌ها همچنین نشانه‌هایی از تأثیرات هنر آفریقایی و نمادهای کهن زنانه را نشان می‌دهند.
 


۷. «نیم‌تنه زن»، پیش از ۱۹۱۹
هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد

مودیلیانی در بسیاری از پرتره‌هایش، مانند «نیم‌تنه زن»، چشم‌هایی خالی و بدون مردمک می‌کشید و از هر نگاه مستقیم بین سوژه و بیننده اجتناب می‌کرد. این امر نوعی احساس فاصله ایجاد می‌کند، به‌گونه‌ای که سوژه در افکار گم شده و از نظر احساسی جدا به نظر می‌رسد. تنش در پرتره‌های مودیلیانی از میل دوگانه‌ای برمی‌خیزد: هم برای آشکار کردن هویت سوژه و هم برای شکل دادن آن‌ها در قالب سبک هنری منحصربه‌فرد خودش.
 



۸. «خودنگاره»، ۱۹۱۹

هنرمندی که بعد از مرگ مشهور شد

این نقاشی نزدیک به پایان زندگی کوتاه مودیلیانی خلق شد. او همراه خانواده‌اش در ماه مه ۱۹۱۹ از نیس به پاریس بازگشت. بعد از مدت کوتاهی او و «ژان»‌ با همدیگر ازدواج کردند، اگرچه در آن زمان ابتلا او به نوع شدیدی از سل تشخیص داده شده بود. شاید «مودیلیانی» با این خودنگاره که در آن خود را پیش از هر چیز به‌عنوان یک نقاش معرفی می‌کند، امیدوار بود میراثش را شکل دهد و تصویری بر جای گذارد که با آن به یاد آورده شود.

هنر و زندگی پس از مرگ مودیلیانی

«آمدئو مودیلیانی» در طول دوران هنری خود، سبکی چشمگیر و منحصربه‌فرد پرورش داد که ویژگی‌های خاصی همچون صورت بیضی کشیده و کمی کج،‌ چشمان بادامی خالی، بینی باریک، دهان کوچک و فشرده، و گردن بلند و خمیده را در برمی‌گیرند. مودیلیانی در فقر زندگی کرد و در فقر درگذشت، اما علاقه به آثارش پس از درگذشت او به‌سرعت رشد کرد. با بالا رفتن قیمت‌ها، بسیاری از نقاشی‌های او که اصالتشان قطعی نبود ظاهر شدند، چراکه هیچ‌کسی اموال او را به‌درستی مدیریت نکرده بود. مشکل زمانی بدتر شد که دو دلال اصلی آثار هنری او هر دو در دهه ۱۹۳۰ درگذشتند و مدارک اندکی بر جای گذاشتند.

حتی امروز، اختلافات جدی‌ای بر سر اینکه کدام نقاشی‌ها واقعا متعلق به او هستند وجود دارد. بااین‌حال، او اکنون به‌عنوان یکی از هنرمندان برجسته فیگوراتیو قرن بیستم دیده می‌شود. یکی از نقاشی‌های او به قیمت ۱۷۰.۴ میلیون دلار در یک حراج کریستی فروخته شد، که رکوردی برای  مودیلیانی است.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha