دومین جلسه از سلسله نشستهای نقد و بررسی چهار دهه سینمای دفاع مقدس همراه با نمایش فیلم مستند سینمایی «پردهخوانی سینمای جنگ» به کارگردانی آریان عطارپور، با حضور سازندگان اثر و اکبر نبوی نویسنده و منتقد سینما شامگاه یکشنبه ۳۰ شهریورماه توسط گروه سینمایی هنر و تجربه در سالن فردوس موزه سینما برگزار شد.
به گزارش ایسنا به نقل از روابطعمومی گروه سینمایی هنر و تجربه، اکبر نبوی نویسنده و روزنامهنگار با اشاره به وضعیت سینمای دفاع مقدس در دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی گفت: این نگاه در میان بسیاری از دوستان و عزیزان حوزه سینما و به طور عامتر در عرصه فرهنگ و هنر وجود دارد که از مقطعی به بعد، سینمای دفاع مقدس کمرنگ شد و مورد بیتوجهی قرار گرفت این سخن به یک معنا درست است، اما به یک معنا باید به بستر زمانی آن روزگار و آن سالها یعنی به حدود ۲۴ سال پیش بازگردیم و جامعه را تحلیل کنیم.
وی ادامه داد: برای درک این موضوع نیز صرفاً نباید از دهه ۱۳۸۰ آغاز کنیم، بلکه لازم است ۱۲ سال پیش از سال ۱۳۸۰ را نیز در نظر بگیریم؛ یعنی مقطعی که دولت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بر کشور مستقر شد. این مقطع را باید خواند و درباره آن داوری کرد. با اینحال، تلاش و کوشش فراوانی صورت گرفت تا کشور بهسرعت از فضای جنگ فاصله بگیرد و این تلاش، به شکل نسبی، موفق هم بود؛ بهگونهای که انقطاعی در ارتباط با سالهای جنگ و پس از جنگ پدید آمد. این امر صرفاً بر پایه حس، هیجان یا عاطفه نبود، بلکه مبتنی بر یک تحلیل برای اداره جامعه بود. همان تحلیلی که رئیسجمهور وقت مطرح میکرد و میگفت: «ما بایستی در کشور مانور تجمل راهاندازی کنیم.» مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی این سخن را بر اساس یک تحلیل بیان میکرد. حال اینکه این تحلیل تا چه اندازه درست یا نادرست بوده است، جای بحث آن در اینجا نیست.
نبوی با اشاره به اینکه سینما در دهه ۸۰ شمسی دچار افتوخیزهای شدید شد افزود: نوع حمایتهایی که باید از این سینما صورت میگرفت، بهویژه حمایتهای مالی و به طور خاص حمایتهای لجستیکی، کاهش یافت. زیرا سینمای جنگ، بهویژه آثاری که قرار است معرکه جنگ را روایت کنند، بیش و پیش از منابع مالی به امکانات لجستیکی وابستهاند. داشتن تانک و توپ از جمله این نیازهاست؛ اموری که امکان تهیه آنها از بازار آزاد وجود ندارد. بهعنوانمثال، تجهیزات و لباس نظامی را شاید بتوان از بازار گمرک تأمین کرد، اما ادوات سنگین نظامی بهسادگی قابلدسترسی نیست. البته این سخن به معنای آن نیست که مثلاً در دهه ۱۳۶۰ شرایط آسان بود؛ بهعنوان نمونه، حاتمیکیا «دیده بان» را در آن مقطع آسان نساخت و رسول ملاقلیپور نیز هنگام ساخت «پرواز در شب» در سال ۱۳۶۴ با دشواریهای فراوانی روبهرو بود. تا آنجا که من میدانم و بر اساس گفتگوهایی که با دوستان قدیمی سینماگر داشتهام، همیشه برای ساخت فیلم دفاع مقدس مشکلات جدی وجود داشته است؛ چه در بخش مالی و چه در بخش لجستیک و پشتیبانی.
او افزود: در واقع در دهه ۸۰ تصمیم بر آن شد که تا حد امکان جامعه از فضای جنگ فاصله بگیرد. صحبت سر این بود که روان جامعه خسته است که البته حرف درستی هم بود یا اینکه مردم هشت سال غم، اندوه و رنج را تحمل کردهاند و حال باید فضایی شاد برای آنها رقم بزنیم، اصل همه این سخنان درست بود، اما نتیجهای نادرست از آن گرفته شد و این نتیجه، لطمه سنگینی به سینمای دفاع مقدس وارد کرد. اشتباه اصلی این بود که گویی باید بر بخشی از تاریخ مهم معاصر کشور چشم پوشید. حالآنکه اگر قرار است جامعه شاد باشد، این دلیل بر سانسور تاریخ نیست. ما باید تاریخ را ببینیم و در کنار آن زمینههای تشفی خاطر افکار عمومی و کاستن از رنجها و اندوههای ناشی از سالهای سخت جنگ را فراهم کنیم. مگر اروپاییها که درگیر جنگ جهانی دوم بودند، تاریخ جنگ را کنار گذاشتند تا روان جامعهشان آرام شود؟ خیر، بخش قابلتوجهی از آثار سینمایی جنگی دنیا، بهویژه در کشورهای غربی، پس از جنگ ساخته شده و تا امروز نیز همچنان در حال تولید است.
او در پاسخ به این سؤال که سینمای دهه ۸۰ بهنوعی از جامعهای تبعیت میکرد که انتخابات خرداد ۷۶ را رقم زده بودند گفت: مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به دلیل اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی، بهویژه در دوره دوم ریاستجمهوری، شرایطی را رقم زد که جامعه تورم ۵۰ درصدی را تجربه کرد و اقتصاددانانی با گرایشهای متفاوت، نظیر فرشاد مؤمنی و حسین راغفر از طیف اصلاحطلب، و نیز احمد توکلی از جریان اصولگرا معتقد بودند که سیاستهای تعدیل اقتصادی جامعه را با التهابهای شدید اجتماعی مواجه ساخت و درعینحال متأسفانه به توسعه سیاسی و فرهنگی توجه کافی نشد و تمرکز صرف بر اقتصاد سبب نارضایتیهای گسترده گردید. در چنین فضایی، جامعه در سال ۱۳۷۶ بارأی به خاتمی، نه بزرگی به تداوم وضع موجود گفت هر چند ریلگذاریای که مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در حوزه اقتصاد در دستگاه حکمرانی انجام داد، چنان نهادینه شد که دولتهای پس از ایشان نیز همان ریل را دنبال کردند و سوزنبان مسیر تغییر نیافت.
وی ادامه داد: آقای خاتمی توسعه سیاسی را در دستور کار قرارداد و آزادیهای سیاسی در دوره ایشان قابلمقایسه با دوره مرحوم هاشمی نیست؛ این نکته تردیدناپذیر است؛ اما این وضع به این معنا نبود که جامعه از دفاع فرزندان خود خسته شده و دیگر مایل به مشاهده روایت سینمایی از آن نیست. جامعه ممکن است از چیز دیگری خسته باشد و اعتراض خود را در رأی به خاتمی نشان داده است، نه در بیزاری از خاطره دفاع.
نبوی با اشاره به ساخت فیلمهای موسوم به سینمای ضدجنگ در این سالها گفت: هرگاه فیلمی دارای مایهای از تلخی در حوزه جنگ و دفاع ساخته میشود، گروهی از شبهروشنفکران آن را «ضدجنگ» مینامند و گروهی دیگر مثلاً حزباللهیها نیز فیلم را تحت عنوان ضدجنگ بودن منکوب میکنند. درحالیکه هر دو گروه به نکتهای بسیار مهم بیتوجه هستند: ماهیتِ جنگ و ماهیتِ دفاع متفاوت است؛ همه آثار ملتی که دفاع میکند ضدجنگ هستند. از این منظر، بسیاری از آثار ادبی و هنری که درباره دفاع هشتساله سروده یا خلق شدهاند، ذاتاً «ضدجنگ» هستند؛ نه به معنای تحقیر دفاع، بلکه به معنای نفی خشونت و تجاوز بنابراین عنوان «ضدجنگ» نمیتواند به معنای توهین یا طرد دفاع ملی و یا وسیلهای برای نمایش فضیلتفروشی شبهروشنفکران باشد. اگر اثری صرفاً علیه دفاع باشد، برای هیچ ملت شریفی پذیرفتنی نیست و از چنین اثری هیچ ثمری حاصل نمیشود؛ زیرا هیچ ملت با شرافتی، دفاع خود را زیر سؤال نمیبرد. آنچه اهمیت دارد، دقت در سرشت جنگ و دفاع است.
ور در پاسخ به این سؤال که برخی معتقدند فیلمهای ضدجنگ وجه روحانی و مقدس دفاع مقدس را کمرنگ میکنند گفت: بیتردید ملتی که میخواهد از غیرت، ناموس، وطن و آیین و جغرافیای خود دفاع کند، باید با سختیها و رنجها این «گوهر» استقلال را حفظ نماید؛ هرچند این امر هزینهبر و مستلزم ایثار و فداکاری است. اما چه کسی گفته است که بهخاطر تلخیِ واقعیتها، نباید آنها را بازنمایی کرد؟ در زمان جنگ، لازم است هیجان و روحیه حماسی در جامعه تقویت شود تا خطوط نبرد و دفاع تقویت شود. البته تاحدامکان نباید تلخیها را به طور مطلق روایت کرد، اما اکنون که جنگ بهصورت رسمی پایانیافته، هرچند ما همچنان در وضعیت آتشبس با عراق هستیم، زمانی فراهم آمده که میتوان به لایههای دیگر دفاع نزدیک شد.
وی ادامه داد: برخی آثار سینمایی که بهظاهر دفاع مقدس را بازنمایی کردهاند، توسط افرادی ساخته شدهاند که خود سینهچاک ارزشها بودند، اما در عمل مضحک و نوعی تمسخر به شمار میآیند. جامعه آگاه هنگام مشاهده چنین آثاری مشمئز میشود؛ هرچند ممکن است بخشی از مخاطبان، باتوجهبه عناصر کمدی یا سطحی فیلم، به تماشای آن بپردازند و بخندند که ایرادی هم ندارد.
نبوی با بیان اینکه «سینمای دفاع مقدس را میتوان به دو دسته سینمای حماسی و سینمای انساندوستانه و اجتماعی تقسیم کرد»، افزود: سینمای حماسی مانند «عقابها» اثر مرحوم خاچیکیان، «کانیمانگا»ی مرحوم سیفالله داد و آثار دیگر از جمله «پایگاه جهنمی» اکبر صادقی و «مرز» جمشید حیدری این آثار عمدتاً حماسیاند. برخی آثار همزمان با بعد حماسی، نگاه انسانشناسانه و اجتماعی دارند و مخاطب را به دنیای انسانی رزمندگان نزدیک میکنند. برای مثال، «پرواز در شب» مرحوم رسول ملاقلیپور فیلمهای «دیدهبان» حاتمیکیا و «مهاجر» نیز چنین ویژگیای دارند که مخاطب را علاوه بر بعد حماسی به درون دنیای انسانی و روانی رزمندگان راه میدهند.
او با تأکید بر اینکه در گونه فیلمهای سینمای دفاع مقدس که نگاه انسانشناسانه دارند شکلی از روایت وجود دارد که میتواند کاملاً مختص به سینمای ایران باشد افزود: در این فیلمها گونهای از روایت را میبینیم که اگر پژوهشگران و آکادمیکها روی آن کار کنند، میتواند به شکل یک نوع روایت ملی ما در درام باشد و من نام آن را «روایت نظربازانه» گذاشتم و از دیدگاه حافظ قرض گرفتم که میفرماید: «در نظربازی ما بیخبران حیراناند، من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند.» منظور از نظربازی در اینجا، اشاره به دنیای شگفت عارفانه حافظ است.
وی ادامه داد: راوی نظرباز در متن واقعیت حرکت میکند و واقعیت را بر اساس موقعیتی که در آن قرار دارد، روایت میکند. این راوی جهان محدود واقعی خود را میشناسد، اما روایتش مبتنی بر موقعیتی است که میخواهد بازنمایی کند. اگر راوی از ساحتهای معرفت یا خلاقیت بهرهمند بوده یا از فرهنگ ملی این سرزمین، میراث گذشتگان، حکیمان، عارفان و شاعران بزرگ بهره برده باشد، امکان مواجهه با موقعیتهای تازه برایش فراهم میشود. روایت نظرباز بهگونهای است که مرزهای جهان مادی را میشکند و به ساحت دیگری از واقعیت دست مییابد.
نبوی با اشاره به تفاوتهای این شکل روایت با روایت سوررئالیسم گفت: این نوع روایت بهظاهر شباهتهایی به سوررئالیسم دارد، زیرا مرزهای زمان و مکان در آن منعطف میشوند. اما تفاوت مهم این است که در روایت سورئال یا هنر سورئال صرفاً مرزهای زمان و مکان دچار اختلاط میشوند و روایت با رفت و برگشتهای زمانی و مکانی شکل میگیرد. در روایت نظرباز، اما این تسلط بر زمان و مکان عمیقتر است؛ مرزهای زمان و مکان از جنسی دیگر شکسته میشوند و کنترل بیشتری بر جهان روایت حاکم است؛ مانند روایت در فیلم «دیدهبان»؛ «مهاجر» و «سفر به چزابه».
وی ادامه داد: ویژگی مهم این روایتها، بهرهگیری از میراثفرهنگی و ادبی ایران است. ما در جهان فرهنگی ایران تنفس میکنیم و بدون آنکه آگاه باشیم یا نباشیم، از تأثیر فردوسی، حافظ، مولوی و سعدی بهرهمندیم. فردوسی، حافظ و سعدی، هر یک به شکل ویژهای بامعرفت و فرهنگ ملی ایران پیوند خوردهاند و جهانبینی آنها در آثار هنری و سینمایی ایرانی انعکاس یافته است.
وی ادامه داد: یک طبقهبندی دیگر از نظر من «سینمای اجتماعی» است. در این نوع سینما هم قهرمان در یک موقعیت اجتماعی خاص قرار میگیرد و همداستانش در یک موقعیت خاص روایت میشود و موقعیت مطرح شده نسبتی با امر دفاع دارد بدین ترتیب، قهرمانش که بازمانده جنگ است در این موقعیت کنشی از خود نشان میدهد. قهرمانان جنگ، و بهطورکلی کسانی که در دفاع شرکت میکنند، ویژگی برجستهای دارند که آرمانگرایی است. آنان برای حفاظت از آرمانهای ملی اقدام میکنند و این آرمانگرایی به معنای بیتوجهی به واقعیت نیست. یکی از نمونههای شاخص سینمای اجتماعی دفاع مقدس، فیلمهایی همچون آژانس شیشهای ساخته حاتمیکیا و قارچ سمی ساخته رسول ملاقلیپور هستند که توانستهاند این ویژگیها را به تصویر بکشند. این آثار، ضمن روایت انسانی و اجتماعی قهرمانان، نشان میدهند که چگونه تجربههای دفاع مقدس میتواند در قالب داستانهای اجتماعی و ملموس برای مخاطب امروز بازنمایی شود.
نبوی با اشاره به تصویری که از زنان در سینمای دفاع مقدس به نمایش درآمده است گفت: اولین حضور زن در آثار سینمایی دفاع مقدس، مانند عقابها یا پایگاه جهنمی، بسیار محدود بود و عمدتاً به نقشهای فرعی مانند همسر خلبان یا پرستار محدود میشد. هرچند این حضور ابتدایی بود، اما اهمیت آن قابلانکار نیست؛ زیرا زنان، در هر جامعهای، نقطه اتکای واقعی آنان هستند. حذف زنان از موقعیتهای تاریخی و دشوار، مانند دفاع و جنگ، به معنای از دسترفتن ساختار استقامت و تعادل جامعه است؛ بنابراین، بازنمایی درست زنان در سینمای دفاع مقدس، بخش مهمی از حفظ اصالت و عمق روایت تاریخی و انسانی است. در هر جامعهای، با هر ایدئولوژی، مسلک، مرام و فرهنگ، در رخدادها و موقعیتهای خطیر و دشوار، مانند جنگ، نقش زنان بسیار تعیینکننده است.
وی ادامه داد: برخی آثار سینمایی به شکل قابلتوجهی حضور زن را برجسته کردهاند. برای مثال، در فیلمهای همچون نجاتیافتگان، فیلم باشو غریبة کوچک، میم مثل مادر، سفر به چزابه، ویلایی، دسته دختران، شب بخیر فرمانده، گیلانه، کیمیا به نقش زنان در دفاع مقدس و بعد از آن با نگاههای متفاوتی پرداخته شده است.
این صاحبنظر ادامه داد: در فیلمهای همچون نجاتیافتگان، کیمیا و حتی ویلاییها کاملاً بخش زنانگی این زنان تجلی میکند و قرار نیست ما آنها را در موقعیت مردانگی قرار دهیم. مریم قندی در نجاتیافتگان کاملاً یک زن است که بهمحض خبر آتشبس، موی خود را شانه میکشد و وقتی سایه جنگ با آتشبس کنار میرود زندگی چهره خود را در زن به ما نشان میدهد. در فیلم «کیمیا» بار اصلی درام بر دوش یک خانم دکتر با بازی بسیار خوب بیتا فرهی است و نکته بسیار مهمی که دیده میشود این است که این زن غیر از زنانگی یک ویژگی بسیار برجسته برای ادامه حیات ملی را با خود دارد و آن مادرانگی اوست او به تولد نوزادی کمک میکند و حال خود اوست که باید این نوزاد را که نماد نسل آینده است از میان آتش و خون بهسلامت رد کند.
نبوی با اشاره به برخی انتقادها درباره آگاهی کم، نسل جدید درباره قهرمانهای سالهای دفاع مقدس و حتی شخصیتهای تاریخی گفت: دراینخصوص، مقصر اصلی دستگاه آموزشوپرورش کشور است برای نسلی که وارد دبستان میشود و اکنون نسل زد و نسل آلفا هستند، تاریخ باید از کودکی به فرزندان آموزش داده شود. تاریخ نباید با نگرهها و انگارههای سیاسی و جناحی آمیخته شود. متأسفانه در روایتکردن تاریخ برای فرزندانمان ضعف جدی وجود دارد و رسانهها و صداوسیما نیز نقش خود را بهدرستی ایفا نکردهاند. این دو نهاد، مقصر اصلی هستند؛ زیرا مسئولیتشان در این زمینه بسیار مهم و حساس است. نکته دوم آسیبدیدن حافظه تاریخی جامعه است اتفاقی که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش شروع شده و دامنهاش تا امروز ادامه دارد، حافظه تاریخی این کشور آسیبدیده است. تا حدود ۱۵۰ تا ۱۷۰ سال پیش، ایرانیان حافظه تاریخی بسیار خوبی داشتند. به دلیل اتکا به همین حافظه تاریخی بود که فصلبهفصل از حیات ملی خود را میتوانستند مدیریت کنند؛ اما امروز حافظه تاریخی ملت ما ضعیف شده و همه ما باید در احیای آن کمک کنیم. سینما نیز در این میان سهمی از این مسئولیت را دارد.
او با اشاره به وضعیت امروز سینمای دفاع مقدس گفت: در حال حاضر بسیاری از فیلمسازان مهندس هستند و از آنجایی که مهندس از هندسه میآید، نسبت اجزا را با هم میسنجند. منظور من این نیست که فیلمهای مبتنی بر ارزشهای زیباییشناختی و هنری ساخته نمیشوند؛ هنوز هم آثار آرتیستیک و هنری تولید میشوند، اما نسبت به گذشته کمتر شدهاند. دلیل آن این است که هنرمندان نسل جدید بهجای خلاقیت هنری، بیشتر بر مهارتهای فنی تمرکز کردهاند. یک نکته دیگر که نباید ناگفته بماند این است که برخلاف برخی کشورهای غربی، هنر به شکل اعم و سینما به شکل اخص در این سرزمین از سوی اهل تفکر و معرفت جدی گرفته نمیشود. گفتوگو و همزبانی میان اهل حکمت و فلسفه با تولیدات فرهنگی و هنری شکل نمیگیرد درگذشته، هنرمندان ما خود بزرگترین حکماً بودند؛ اما امروزه این همنشینی و همافزایی میان حکماً و هنرمندان بهدرستی برقرار نیست و ازاینجهت، ضعف قابلتوجهی در جریان فرهنگی و هنری کشور مشاهده میشود.
در آغاز این نشست قسمتهای سوم و چهارم مستند پردهخوانی سینمای جنگ به کارگردانی آریان عطار پور که به بررسی سینمای دفاع مقدس در دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی میپرداخت به نمایش درآمد.
انتهای پیام
نظرات