منوچهر جوکار، دکترای زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز در یادداشتی که برای انتشار در اختیار ایسنا قرار داده به «کنگره بینالمللی شهریار» و کمرنگ بودن زبان فارسی در روزی که به نام «شعر و ادب فارسی» نامگذاری شده، پرداخته است. او همچنین پیشنهادهایی را درباره «روز شعر و ادب فارسی» مطرح کرده است.
در متن این یادداشت میخوانیم: «امسال کنگرهی بینالمللی بزرگداشت استاد شهریار و روز ملی شعر و ادب فارسی در ۲۶ و ۲۷ شهریور با حضور چند تن از استادان ایرانی و خارجی و با حمایت مالی شهرداری تبریز و به کمک ادارات و سازمانهای فرهنگی و میراثی استان آذربایجان شرقی در تبریز برگزار شد. بخش علمی این کنگره به عهدهی دانشگاه تبریز بود که با ارائهی سخنرانی تنی چند از شرکتکنندگان ایرانی و خارجی در دو تالار مجزّای دانشکدهی ادبیات برگزار شد. پیام ریاست محترم جمهور جناب آقای دکتر پزشکیان نیز به آیین اختتامیه رسید و توسط جناب آقای سیدعباس صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی خوانده شد. ضمن قدردانی و سپاسگزاری از همهی بانیان و برگزارکنندگان که به ویژه در پذیرش و پذیرایی از شرکتکنندگان به نحو شایسته و آبرومندانهای عمل کردند، لازم میدانیم به طور خاص از متولّیانِ بخش علمی و شورای انتخابکنندهی مقالات و محورهای همایش قدردانی و تشکر به عمل آوریم.
در ادامه نکاتی چند مربوط به حاشیهها و بخشهای افتتاحیه و اختتامیهی این کنگره برای اصلاح و بازنگری در برگزاری چنین همایشهایی نقل میشود و در پایان نیز چند پیشنهاد ارائه خواهد شد که امید میرود به پایمردی مسئولان محترم در حد امکان به کار آورده شود:
۱- بهتر بود چند شاعر از میان شاعران حال حاضر ایران و دیگر سرزمینهای فارسیزبان در کنگره حضور میداشت تا در روز شعر فارسی شعرخوانی کنند. طبق اطلاع، این مورد در شمار برنامههای کنگره و به عهدهی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده ولی دانسته نیست چرا اجرایی نشده است؟
۲- بسیار بهجا بود در این روز که به نام شعر فارسی موسوم است، یک گروه موسیقی ایرانی در کنگره حضور میداشت تا با اجرای نغماتی از موسیقی فاخر ایرانی بیش از پیش پیوند هنر شعر فارسی با موسیقیِ ایرانی به نمایش گذاشته شود. مثلا میشد از استاد حسین علیزاده که ریشهی تبریزی هم دارد دعوت کرد تا با گروهش اجرای هنرمندانهای از موسیقی ایرانی داشته باشد.
۳- حال که بنا بر بینالمللی شدن کنگره بوده است، بهتر بود دعوتشدگان به کشورهای همسایه محدود نمیشدند و استادان نامدارتری به این کنگره میآمدند.
۴- ما با سخن گفتن به هیچ زبانِ قومی و محلی مخالفت نداریم و در جای خود و در چارچوب قانون کاربست آن را محترم میشماریم، اما پذیرفته نیست در یک رویداد علمی و فرهنگی بینالمللی و در حضور استادان و میهمانان داخلی و خارجی زبان رسمی و ملی کشور به حاشیه رانده شود! منطق و عرف ایجاب میکند برای بزرگداشت شعر یک زبان سخنرانان و مجریان به همان زبان سخن بگویند وگرنه نقض غرض خواهد بود. در کنگرهی استاد شهریار و روز ملی شعر و ادب فارسی دیده شد که(صرف نظر از گفتوگوهای دوستانه به زبان محلی و قومی میان افراد که کاری غیر معمول نیست) برخی عوامل و از جمله رئیس محترم کنگره در آیین افتتاحیه و بخشهایی از آیین اختتامیه به زبان رسمی و ملی کشور سخن نگفتند!؛ به گمان افراد بسیاری، ممکن است این رفتار به نقض غرض کنگره و کُنشی برای خوارداشت زبان و شعر فارسی و بیاحترامی به مخاطبانِ فارسیزبان حاضر در کنگره تعبیر شود. مخاطبانی که در میانشان استادان نامدار زبان وادب فارسی(ایرانی و غیر ایرانی) نیز حضور داشتند.
۵- در روز شعر و ادب فارسی و همایش پاسداشت این شعر و زبان، که جمع زیادی از حاضران ترکی نمیدانستند، اجرای بیش از دوساعته نمایش کشدار و کسالتآورِ حیدربابا به زبان ترکی(جز اجرای چند بیت آوازی و بخش کوتاهی از روایت نمایش که به فارسی بود) چه مناسبت علمی و چه توجیهی برای شرکتکنندگان داشت؟ کارگردان محترم هم که پس از اجرا روی صحنه آمد بهجای قدردانی و عذرخواهی از حضور کسانی که زبان نمایش را نفهمیده بودند ولی به احترام گروه نمایش تا پایان سالن را ترک نکردند، باز هم به زبان ترکی سخن گفت و به خودش زحمت نداد به احترام مخاطبان فهیم غیر همزبان در روز بزرگداشت شعر فارسی به زبان فارسی چند جمله سخن بگوید!
۶- قرار بوده است از دو استاد برجسته و سرشناس زبان و ادبیات فارسی با اصالت آذربایجانی، استاد دکتر توفیق سبحانی(استاد دانشگاه، محقق، مترجم و مثنویپژوه نامدار) و استاد دکتر حسن انوری(استاد دانشگاه، محقق، لغتشناس و عضو پیوستهی فرهنگستان) که به درستی دعوت شده بودند و در کنگره حضور داشتند، تجلیل شود و حتّی بنا بوده است یکی از این دو استاد بزرگ در آیین افتتاحیه یا اختتامیه سخنرانی هم داشته باشد، ولی این اتّفاق نیفتاد! سخنانِ ولو کوتاه این بزرگان در تقویت و تبیین اهداف کنگره که در این شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور، نباید چیزی جز ایجاد همدلی و انسجام فرهنگی و ملی همهی ایرانیان از راه پرداختن به شعر فارسی باشد، بسیار موثر میبود.
۷- در آیین اختتامیه در روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی رونمایی از کتاب دوزبانه (فارسی-ترکی) یکی از شاعران که آشکارا موضع ضدیت با زبان فارسی دارد و آن را زبان«درباری» مینامد نه زبان ملی! موجب شگفتی و البته تاسّف بود. فرصت دادن به چنین افرادی در چنین نشستهای مهمی که بازتاب کشوری دارد، نوعی دهنکجی به زبان رسمی و ملی کشور و لجاجت با مردمان دیگر مناطق ایران است و موجب تفرقه میشود.
۸- نمایندهی مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی آقای علیرضا منادی در سخنرانی افتتاحیهی کنگره گفت: مولوی حتی یک بیت فارسی هم ندارد و پروردهی مکتب تبریز است و... اگر این سخن دروغ را اشتباه لفظی هم بدانیم، او این خطای وحشتناک را اصلاح هم نکرد و انگار آنچه را در دل داشته بر زبان آورده! و با توجه به مواضع پیشین ایشان در مورد زبان فارسی، نوعی بیاحترامی به این زبان تلقی میشود. در خصوص تعلّق مولوی به مکتب تبریز هم سخن او کاملاً نادرست، بیربط و ناشی از بیاطلاعی ایشان و از سرِ تعصّب بود. شوربختانه مجری یا کس دیگری هم خطاهای ایشان را اصلاح نکرد. این بیان نادرست و خطای آشکار در هر صورت از یک نمایندهی مجلس که شوربختانه رییس کمیسیون آموزش هم هست، نه تنها بعید که قابل چشمپوشی هم نیست.
پیشنهادها
چند سال پس از درگذشت استاد سیّدمحمد حسین شهریار شاعر و غزل سرای نامدار معاصر ایران، روز ۲۷ شهریور که روز درگذشت آن شادروان است به نام «روز ملی شعر و ادب فارسی» نامگذاری و در تقویم فرهنگی کشور ثبت شد. صرف نظر از اینکه انتخاب مناسبت «مرگ» برای روز پاسداشت شعر فارسی که پیامآور زندگی و شادی و حکمت و معرفتِ حیات ایرانی و مهمترین مشخصهی فرهنگی همهی ایرانیان در طول تاریخ شمرده میشود، به دور از ذوق و سلیقه بوده است، ملاحظات دیگری را نیز باید در این نامگذاری در نظر داشت. بگذریم از اینکه از میان این همه چهرهی بعضاً جهانی و نامدار شعر و ادب فارسی امکان انتخاب دیگری نیز وجود داشته و دارد.
۱- به گمان ما وقت تجدید نظر در نامگذاری این مناسبت (روز ملی شعر و ادب فارسی) فرا رسیده است و بسیار ضرورت دارد روز شعر و ادب فارسی از روز بزرگداشت استاد شهریار جدا شود. اینها دو موضوع و دو رویدادِ مجزایند؛ گو اینکه آنچه تا کنون و از سالهای پیش نیز در این کنگره ارائه شده (مقالات و سخنرانیها)، به شعر استاد شهریار محدود و مربوط بوده، حال آنکه این روز تنها به شعر ایشان اختصاص ندارد بلکه بنا بوده است روز «شعر فارسی» باشد. از سوی دیگر به جای برگزاری تکراری و ملالآور این رویداد در یک شهر و یک استان، لازم است این روز هر ساله در تهران یا به نوبت در یکی از شهرهای کشور(مثلا مراکز استانها) و هر سال با محور قرار دادن یکی از شاعران ایران و زبان فارسی(از رودکی تا روزگار ما) و با حضور شاعران و چهرههای معروف ادبی و استادان زبان و ادب فارسی از سراسر جهان و به طور گسترده برگزار شود. روند فعلی به هیچروی مناسب جایگاه و اعتبار والای شعر و ادب فارسی که شناسنامهی هویت ملی و فرهنگی و تاریخی ایرانیان است، نیست و کمابیش خستهکننده و تکراری شده و ممکن است رفته رفته حواشی آن موجب به حاشیه راندن متن آن که همان شعر و زبان فارسی است، بشود و حتّی برخی جریانهای قومگرا و تفرقهجو از آن سوء استفاده کنند.
۲- پیشنهاد میشود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مشورت فرهنگستان زبان و ادب فارسی و حتّی نظرخواهی از برخی چهرههای ادبی و استادان نامدار زبان و ادب فارسی مناسبت دیگر و روز دیگری را برای این مهم جایگزین کند، به گونهای که آن مناسبت، همهی شعر و شاعران فارسی را در قلمرو ایرانِ تاریخی و فرهنگی نمایندگی کند و از مقبولیت تام و تمام نزد همهی فارسیزبانان برخوردار باشد. شاید یکی از روزهای فصل بهار به جهت زمانی مناسبتِ بهتری برای این نامگذاری باشد و خوشبختانه روز بزرگداشت عطار و خیام و فردوسی و سعدی نیز در این فصل است و نکوداشت این همه شاعر در بهار انتخاب روزی از این فصل را موجّهتر و منطقیتر میکند.
به گمان بسیاری از اهالی شعر و ادب فارسی، سعدی با جامعیّتی بیمانند، بیش از هر شاعر و ادیب ایرانیِ دیگر، فکر و فرهنگ رنگارنگ ایرانیان را در آثار شعر و نثر خود بازتاب داده است و به جرأت میتوان او را «آینهی اندیشه و سلوک جامعهی ایرانی» نامید. به جهت هنری نیز، شعر و نثر او مَثَل اعلای بلاغت و فصاحت فارسی است و بدین روی، روز یکم اردیبهشت که روز بزرگداشت سعدی است شایستهترین مناسبت برای«روز ملی شعر و ادب فارسی» است.
۳- استاد شهریار به واقع شاعر و استاد غزل فارسی است و غزل شناسنامهی شاعری اوست، بنابراین، پیشنهاد میشود ۲۷ شهریور که روز درگذشت ایشان است «روز پاسداشت غزل فارسی» نامگذاری شود، چراکه او از غزل پردازان نامدار معاصر است و کمتر اهل شعری پیدا میشود که ابیاتی از غزلهای عاشقانهی شهریار را از بر نباشد. علاوه بر غزلها، دیگر شعرهای شهریار نیز سرشار از روحیهی تغزلی است و عمر او نیز میان عشق و تغزل به سر آمده است. در این روز و با این نامگذاری، علاوه بر ارج نهادن به هنر شاعری استاد شهریار و تاکید بر اثرگذاری شعر او بر دیگر شاعران پس از خود، با برپایی همایش ملیِ«روز پاسداشت غزل فارسی» و برگزاری نشستهای تخصصی در حوزهی غزل و با محوریت غزل استاد شهریار، هرساله فرصت مناسبی برای بحث و بررسی جریانهای تغزلی شعر فارسی ایجاد میشود و به رشد و شکوفایی و گسترش این قالب ارزشمند و بی نظیر شعر فارسی یاری میرساند. از آنجا که این نامگذاری کاملاً متناسب و موافق با هنر غزلپردازی استاد شهریار است، جای هیچگونه خردهگیری و ایرادی نیز بر آن نخواهد بود.
انتهای پیام
نظرات