به گزارش ایسنا، سرتیپ حسن فردپور در سال ۱۳۲۹ در میمه اصفهان متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده افسری شد. در سال ۱۳۵۱ دوره مقدماتی رسته زرهی را در شیراز طی کرد و از سال ۱۳۵۲ وارد یگانهای خدمتی شد و در لشکر ۷۷ خراسان در مشاغل فرمانده دسته و فرمانده گروهان تانک خدمت کرد.
فردپور در طول جنگ تحمیلی مسئولیتهای متعددی داشت و پس از خاتمه جنگ، ضمن طی دوره دافوس ارتش، از سال ۱۳۶۸ در معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح در کنار شهید سپهبد علی صیاد شیرازی انجام وظیفه کرد.
این فرمانده پیشکسوت دوران جنگ تحمیلی درباره پشتیبانیهای نظامی از صدام میگوید: «مسئولیت بنای قدرت نظامی صدام به گردن شرکتهای سوداگر غربی و حامیان صدام است، اما سلاح به تنهایی نمیتوانست صدام حسین را فقط به صورت تهدیدی بین المللی درآورد. مسئولیت بزرگ در این زمینه فقط به گردن آلمان است همان آلمانی که بعد از جنگ جهانی دوم تعهد کرد هرگز صلح جهانی را در معرض تهدید قرار ندهد.
بدون حمایت شرکتهای آلمانی و حمایت دولت بُن، صدام قادر به ایجاد و توسعه جنگ افزارهای شیمیایی نمیشد و نمیتوانست برنامه نسل جدید از موشکهای دوربرد را پیش ببرد. آلمان بار دیگر به گذشته پشت کرد و تعهدات آلمان در برابر صلح جهانی را نادیده گرفت. جنگ تحمیلی پدیده غربی بو.د تمام دنیا در سمت عراق ایستاده بود. آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد به سر میبردند و جهان را به مناطق نفوذ خود تقسیم کرده بودند. ظاهراً ناتو و ورشو که به عنوان دو قطب نظامی در برابر هم بودند در جنگ عراق علیه ایران هر دو پیمان (ناتو) و (ورشو) هر دو ابرقدرت آمریکا و شوروی در کنار عراق ایستادند.
چین نیز به عنوان تأمین کننده سلاح و مهمات برای عراق عمل کرد. انگلستان، فرانسه و آلمان و سوئیس و کشورهای اروپای شرقی، بویژه یوگسلاوی در کنار عراق بودند. کشورهای عربی منطقه از بعد نظامی و سیاسی و مالی و تبلیغاتی در جبهه عراق بودند. صنایع نظامی مصر، روسی بود که برای ماشین جنگی عراق اسلحه تولید میکرد.
انور سادات و مبارک جنگ را فرصتی میدیدند تا خود را از شر سلاحهای روسی آزاد کنند. عربستان و امارات و کویت و قطر نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار به عراق کمک کردند یا وام در اختیار عراق قرار دادند. به جای عراق نفت فروختند و هزینه فروش اسلحه از سوی آمریکا و شوروی و فرانسه و چین را تأمین کردند. اگر بگوییم در جنگ تحمیلی، ایران با یک جنگ جهانی علیه استقلال و انقلاب و نظام و تمامیت ارضی خود رویارو بود، سخنی به گزاف نگفتهایم.
افسران نیروی هوایی کویت بعدها اذعان کردند که عراقیها برای حمله به جزیره خارک از پایگاه نیروی هوایی «علی السالم» کویت استفاده کردهاند. این پایگاه برای جنگنده «میراژ اف ۱» کویت بود و چون در رأس خلیج فارس قرار داشت راه عراقیها را به اندازه ۲۰۰ کیلومتر به خارک کوتاهتر میکرد و این امر به خلبانان عراقی کمک شایانی کرد.
مداخله نظامی آمریکا درجنگ، حمله به نیروی دریایی ایران، زدن اسکلههای نفتی مانند: اسکله گران قیمت سلمان، حمله ارتش آمریکا به هواپیمای مسافری ایران ایر شماره پرواز ٦٥٥ در ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷، که با شلیک موشک از ناو وینسنس هواپیما را در ارتفاع ۱۲ هزار پایی در آسمان خلیج فارس سرنگون کرد و ۲۹۰ نفر مسافر هواپیما (٤٦ نفر از اتباع غیرایرانی و ٦٦ کودک کمتر از ۱۳ سال) شهید شدند، از جمله اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران بود.
ویلیام راجر -(۲۰۰۸-۱۹۲۱) فرمانده ناو وینسنس در سال ۱۹۹۰ مدال لیاقت از جورج بوش پدر دریافت کرد. آمریکا مشاهده کرد ایران در جنگ با عراق دست بالا را پیدا کرده است. عملیات تسلط ایران بر فاو که به روایت ژنرال خزرجی موجب کشته و زخمی شدن ٥٤ هزار نفر از نیروهای عراقی شده بود بعد از آزادی خرمشهر، که کمر ارتش عراق را شکست میتوانست پایان ماجرا و شکست کامل عراق تلقی شود. در این مرحله آمریکا مستقیماً و بدون پرده پوشی در حمایت از عراق و برای پیشگیری از شکست عراق با ایران وارد جنگ شد. آمریکا به نیروی دریایی ایران و اسکلههای نفتی حمله کرد. هواپیمای مسافربری را سرنگون کرد به عراق در بازپس گیری فاو کمک کرد، تا ورق برگردد و عراق طرف شکست خورده در جنگ نباشد.
در ۱۸ آوریل ۱۹۸۸ ایالات متحده دستور اقدام نظامی علیه هدفهای کاملاً نظامی ایران را در خلیج فارس صادر کرد. وزیر خارجه (شولتز) بیانیهای را به من کورت والدهایم منتقل کرد که این به عنوان سیاست ایالات متحده باقی مانده است که در صدد رویارویی نظامی با ایران نیست، اما نمیتواند بپذیرد که ایران در آبهای بینالمللی مین گذاری کند و یکی از آنها به کشتی آمریکایی ساموئل برابرتز آسیب برساند. آشکارا احتمال دخالت مستقیم قدرتها از خارج در نبردها افزایش یافت.
اگر این تعبیر را به کار ببریم که دولت فرانسه در جنگ عراق با ایران به صورت عملی و واقعی علیه ایران وارد جنگ شده بود، تعبیری مبالغه آمیز نیست کمکهای خارجی به عراق به جایی رسید که فرستاده حکومت فرانسه در زمان ریاست جمهوری والری ژیسکار دستن به عراق آمد و با وزیر دفاع وقت، عدنان خیراله ملاقات کرد و به او اطلاع داد که فرانسه به صورت جدی زمینههای اعطای یک بمب اتمی به عراق را بررسی میکند. میتوان برای مجبور کردن ایران به متوقف کردن، جنگ این بمب را به هدف مشخصی پرتاب کند.
فرانسه غیر از منافع اقتصادی منافع استراتژیک در ادامه حکومت غیر دینی عراق داشت. خریدهای نظامی عراق از سپتامبر ۱۹۸۰ (مرداد ۱۳۵۹)، به پنج و شش دهم میلیارد دلار رسیده بود سایر خریدهای غیرنظامی عراق به ۷ میلیارد دلار میرسید و این موضوع برای فرانسه غیرقابل چشم پوشی بود؛ لذا فرانسه نیز در کنار عراق قرار گرفت.
انتهای پیام
نظرات