به گزارش ایسنا، به دنبال این صحبتها، خبرنگار «اعتماد» در گفتوگوی کوتاهی با معاون اجرایی رییسجمهور، از قائمپناه درباره دلیل درخواستش از جامعه روانپزشکان کشور و وضع فعلی سلامت روانی جامعه و اقدامات دولت برای بهبود زخمهای روانی ملت ایران پرسید.
صادقانه در مورد ناآرامیهای جامعه توضیح دادید ولی به عنوان معاون رییسجمهور، وضع جامعه را چطور میبینید که کمک روانپزشکان را لازم میدانید؟
روانپزشکان میتوانند امید و تابآوری و استواری در دل جامعه بپاشند.
چرا؟
چون جامعه مضطرب است و تابآوری مردم در برابر فشارهای زیاد و فشارهای اقتصادی کم شده. ما هم تمام تلاشمان را داریم که تابآوری مردم بالا برود.
آقای رییسجمهور برای سلامت روان جامعه چه کاری میخواهد انجام بدهد؟
یکی از ارکان سلامتی، روان سالم، تابآور و استوار است. وقتی مشکلات اقتصادی مثل تورم و سایه جنگ و سایر مسائل اجتماعی و سیاسی مطرح میشود، طبیعی است که ممکن است در جامعه اضطراب ایجاد شود. وظیفه دولتها این است که سایه جنگ را دور کنند. هم با اقتدار نیروهای نظامی امنیتی، میتوان بازدارندگی ایجاد کرد و هم همبستگی و اتحاد و انسجام ملی میتواند سایه جنگ را از کشور دور کند. ما هم در جنگ ۱۲ روزه خوشبختانه موفق شدیم با رزمندگان دلاورمان و بیشتر از همه با انسجام ملی، وحدت ایران عزیزمان را از هر گزندی دور نگه داریم. این مهمترین عاملی است که هم امروز و هم در آینده میتواند در جهت ایجاد احساس امنیت، نجاتبخش ما باشد. دولت هم برای موضوعاتی مثل گرانی و تنشهای اجتماعی، برنامهریزی دارد. تامین به موقع مواد غذایی، رفع ناترازیهای انرژی، رفع ناترازیهای پولی، حفظ محیط زیست، کمبود آب، تمام این موارد در فهرست برنامههای دولت است و البته تمام این موارد میتواند برای جامعه اضطرابآور باشد. دولت در تلاش است برای تمام این موارد در حد توان برنامهریزی کند ولی از طرف دیگر، ما نمیتوانیم به تهدید دشمن تن بدهیم. ایران باید استوار بماند. ایران نباید در مقابل دشمنان کم بیاورد و سر خم کند و خمیده شود. ایران باید استوار بماند و ممکن است هم دولت و هم مردم، برای استوار ماندن هزینه بدهند ولی در طول هزاران سال، ایران هیچ وقت خم نشده و این ایستادگی مدیون تابآوری و تلاش همگانی است ولی دولت باید بیش از همه برای سربلندی و پیروزی ایران برنامهریزی و تلاش کند.
به دنبال پاسخهای معاون اجرایی رییسجمهور به سوالات «اعتماد»، سیدوحید شریعت که ریاست انجمن علمی روانپزشکان ایران را برعهده دارد و در مراسم افتتاحیه همایش هم، بابت وضعیت نابسامان سلامت روان جامعه ابراز نگرانی کرده بود، به سوالات «اعتماد» درباره شواهد موید این نابسامانیها پاسخ داد.
در مورد ناآرامی روان جامعه صحبتهایی در مراسم افتتاحیه داشتید؛ ولی چه شواهدی در این زمینه مشاهده میکنید؟
هنوز که مطالعه جدیدی در مورد سلامت روان انجام نشده ولی بعد از پایان جنگ ۱۲ روزه تاکنون، بیشتر بر اساس شواهد غیر مستقیمی که در مراجعانمان و در اطراف و در جامعه احساس میکنیم، این ناآرامیها را میبینیم.
و این شواهد چیست؟
شاهدیم که تنشها به شدت بیشتر شده، اضطراب مردم افزایش یافته، بسیاری از بیمارانی که پیش از این برای اختلالات روانیشان تحت درمان قرار میگرفتند، به مرحله کنترل بیماری رسیده بودند ولی با وقوع جنگ ۱۲ روزه، بیماریشان دوباره عود کرد و مشاهدات ما از این وضع نشان میدهد که استرس ایجاد شده به دنبال جنگ، شدت قابل توجهی داشته و کاملا بر وضعیت سلامت روانی مردم تاثیرگذار بوده است.
فقط جنگ ۱۲ روزه چنین آسیبی برای سلامت روان مردم ایجاد کرد یا باقی مسائل جامعه هم در ایجاد این آسیب نقش داشته؟
جنگ باعث استرس حاد شده، اما باقی استرسها، مزمن است. البته هم استرس حاد و هم استرس مزمن، مهمند. اثر استرسهای حاد، فوری است، اما استرسهای مزمن مخربتر است با اینکه اثرشان در درازمدت ایجاد میشود.
مشکلات اقتصادی و شرایط اجتماعی و بحرانهای اجتماعی در آسیب روانی تاثیر ندارد؟
تاثیر دارد و مشکلات اقتصادی و اجتماعی، عوامل ایجاد استرسهای مزمن است و همان طور که گفتم استرسهای مزمن، مخربترینها برای سلامت روان محسوب میشوند.
و با شواهدی که روانپزشکان از آسیب بر سلامت روان مردم میبینند، کارشان سختتر شده؟
بسیار سختتر شده و در بعضی موارد عملا کار زیادی از دست ما برنمیآید.
رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران، دیروز در سخنان کوتاهی در مراسم افتتاحیه این همایش گفته بود: « امسال با توجه به بحرانهای متعددی که پشت سر گذاشتیم و متاسفانه میشود گفت که احتمالا پیش رو خواهیم داشت، این همایش را با شعار حفظ امید پیش میبریم . صحبت در مورد امید و دانستن در مورد امید در حالی است که در مواجه شدن با چالشهایی در این مسیر و به صورت روزمره شاهدیم که بسیاری از مراجعانمان، باید درمان را دوباره آغاز کنند تا به این شیوه دوباره به زندگی امیدوار شوند . البته این وضع را نهتنها در مورد مراجعانمان، بلکه در سطح جامعه هم شاهدیم . ما برای خودمان این شأن را قائلیم که باید برای کل جامعه تاثیرگذار باشیم، چون عوامل موثر بر سلامت، عوامل اجتماعی هستند . »
معاون اجرایی رییسجمهور هم در سخنانی که در مراسم افتتاح این مراسم داشت، بارها به بزرگان شعر و ادبیات ایران و اشعار سعدی و حضرت مولانا و هوشنگ ابتهاج استناد کرد و صحبتهای خود را هم با بیت آغازین شاهنامه و ابیات حکیم سخن و معمار ادبیات و زبان فارسی، فردوسی بزرگ آغاز کرد که در اثنای آن هم به هنگام به زبان آوردن نام وطن و ملقب کردن ایران به « وطن خاموش اما صبور » متاثر شد و سپس صحبتهای خود در اهمیت تلاش روانپزشکان را چنین ادامه داد: « ما فرزندان سرزمینی هستیم که این مادر پیر اما استوار در دامن رنجها و شادیها، هزاران سال است که ما را پرورده است . مادری که گاه خسته است، گاه کامروا ولی هرگز ما را ترک نکرده، در توفانها خم شده اما نشکسته، در بحرانها اشک ریخته اما لبخند را از چهره فرزندانش دریغ نکرده . ایران، این مادر دلیر، امروز بیش از هر زمان دیگر به فرزندان آگاه و مهربانش نیاز دارد، خصوصا به شما پزشکان روان و آرامبخش این ملت . اگر پزشکان در دوران جنگ بیش از هر زمان دیگر تنهای مجروح را درمان کردند، امروز این شما هستید که باید روان زخمی کشور و روان زخمی کثیری از فرزندان این سرزمین را التیام ببخشید . امروز به جای زخمهای جنگ، جوانان ناامید را زیاد میبینیم . بحرانهای اقتصادی، مهاجرتها، فشارهای اجتماعی، فرسودگی و ناامیدی، همه این زخمها شاید دیده نشوند اما در عمق جان جامعه نشستهاند . شما فراتر از درمانگر هستید، شما نگاهبانان امیدید . هر جلسه درمانی، هر گفتوگوی موثر میتواند چون نوازش مادری باشد بر پیشانی کودکی خسته از دل تاریکی که به سوی نور باز میگردد .» قائمپناه در ادامه صحبتهایش به چالشهای جدی در مسیر درمان اختلالات روانی اشاره داشت و گفت: « ما در شرایطی کار میکنیم که حوزه سلامت روان با چالشهای جدی روبهرو است . هنوز بسیاری از هموطنان ما به خدمات روانشناختی دسترسی ندارند. در مناطق محروم کمبود روانشناس، مشاور و روانپزشک به وضوح احساس میشود . بسیاری از خانوادهها حتی اگر بخواهند درمان را آغاز کنند در برابر هزینهها ناتوان میمانند . سلامت روان بر خلاف سلامت جسم هنوز در نظام بیمهای کشور جایگاهی درخور نیافته است . از این رو دولت، وزارت بهداشت و سازمان تامین اجتماعی، وظیفه اخلاقی و ملی دارند که حمایت بیمهای از خدمات روانشناختی را بسیج و اجرایی کنند و سلامت روان را نه امری لوکس، بلکه حقی همگانی بدانند، چرا که هیچ جامعهای بدون آرامش روان توسعه پایدار نخواهد داشت . ما نیازمند سیاستهایی هستیم که دسترسی به رواندرمانی، مشاوره و آموزشهای سلامت روان را در سراسر کشور، به ویژه در مناطق کمبرخوردار، ممکن و عملیسازیم . روانشناسی باید از طبقات خاص فراتر رود و به دل مدارس، روستاها، دانشگاهها، شهرهای کوچک و خانوادههای نیازمند برسد . در گفتوگو با رواندرمانگران و مهاجران و خانوادههایی که زیر بحرانها خم شدهاند، بارها شنیدهایم که هنوز به زندگی دل بستهاند و هنوز میخواهند بایستند و من باور دارم این خواستن و همین جرقه کوچک، آن چیزی است که روان یک ملت را نجات میدهد . ما امروز در شرایطی هستیم که شاید امید داشتن، دشوارتر از همیشه باشد اما در روانشناسی، امید نداشتن هرگز درمان نیست.
امید، نه خوش خیالی، یک تصمیم آگاهانه برای ادامه دادن و ایستادن است . امروز در علم روانشناسی تابآوری یعنی ایستادن، نه به خاطر آسان بودن راه، بلکه به خاطر هدف . اما باید یادمان بماند که تابآوری، ذاتی نیست . هیچ انسانی از آغاز تابآور به دنیا نمیآید. در قصههای اساطیری ما چه کسی مظهر تابآوری است ؟ رستم . برای ایستادن و راه رفتن باید تابآوری داشت و همه زخمها را به جان خرید . تابآوری در روابط انسانی ساخته میشود . در محیطی که امنیت، معنا و تعلق میبخشد . در جمعی که در آن میتوان شکست خورد و دوباره برخاست . در فرهنگی که امید را ارزش میداند . امروز باید به یاد بیاوریم خوشبختی مفهومی فردی نیست، بلکه مولفهای جمعی است. هیچ انسانی در جزیره خوشبخت نمیشود . وقتی پیرامون ما رنج و فقر و اضطراب و نومیدی موج میزند، احساس خوشبختی فردی، شکننده و موقتی است . ما تنها در جامعهای میتوانیم آرام بگیریم که روان جمعی آن آرام گرفته باشد . چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار . سلامت روان و امید، نه فقط درمان فرد، بلکه بازسازی احساس تعلق و امنیت جمعی است و شما همان کسانی هستید که میتوانید این فضا را بیافرینید . شما میتوانید جامعهای بسازید که در آن انسان احساس کند که دیده میشود . شما میتوانید آن چراغهای کوچک امید را در دل تاریکیها برافروزید. در روزگاری که نومیدی یک نشانه روشنفکری تبدیل شده ما باید پیامآور ایمان عملی و علمی انسان باشیم . »
ادامه صحبتهای معاون اجرایی رییسجمهور البته باز به اهمیت پاسداشت ارزشهای وطن مربوط بود آن هم در حالی که جمع حاضر در این همایش به خوبی میدانستند که درد امروز مردم ایران، کمرنگ شدن عشق و علاقه به وطن نیست، بلکه ناتوانی بابت انبوه مشکلات زندگی و پیوستگی این مشکلات با بحرانهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است که از نیمه دوم سال ۱۴۰۰ تا الان، روان مردم و تمام اقشار جامعه را آزار داده و زخمی کرده است.
انتهای پیام
نظرات