در سالهای سپریشده بارها درباره آثار ناصر تقوایی و دغدغههایش در ایسنا نوشتیم، چند باری هم مهمان ما در این خبرگزاری بود. وقتی بعد از ساخت «کاغذ بیخط» دعوتش کردیم، آمد و با گرمی پاسخ سوالات ما را داد و از اینکه خبرگزاریای به نام دانشجویان وجود دارد،اظهار خرسندی کرد.
دیروز ۲۲ مهر ماه که برای سالروز قتل داریوش مهرجویی و همسرش مطالبی مینوشتیم، خبر درگذشت ناصر تقوایی را که چند سالی بود به دلیل بیماری در محافل حاضر نمیشد منتشر کردیم و نوشتیم خالق «ای ایران»، «ناخدا خورشید» و «آرامش در حضور دیگران» از دنیا رفت.
تقوایی درگذشت اما قطعا فیلمها و آثارش ماندگار خواهد بود و حسرت اینکه «چای تلخ» و «زنگی و رومی» را برای سینمای ایران بسازد، برایمان باقی ماند.
وقتی محمود دولت آبادی گفت که ما داریم تمام میشویم! بیشتر دلمان لرزید و چه جمله درستی! وقتی دفتر تلفنمان را باز کردیم تا به عباس کیارستمی، کیومرث پوراحمد،داریوش مهرجویی،خسرو سینایی،کامبوزیا پرتوی، عزتالله انتظامی،خسرو شکیبایی و... زنگ بزنیم و بگوییم که می خواهیم به رول کار رسانهای دلنوشتهای برای درگذشت ناصر تقوایی بنویسید، دیدیم که همگی پیشتر از تقوایی به دنیای دیگری رفتهاند.
و حالا در آستانه خاکسپاری ناصر تقوایی که قرار است فردا ۲۴ مهر ماه در امامزاده طاهر کرج انجام شود، مروری داریم بر بخشی از آنچه تاکنون درباره ناصر تقوایی منتشر کردهایم.
ناصر تقوایی که در سال ۸۰ جایزه ویژه هیات داوران جشنواره بیستم فیلم فجر را برای «کاغذ بیخط» پس داد، همان مقطع گفتوگویی با ایسنا داشت و گفته بود:هیات داوران که فیلمها را در اعلام نتایج، قتل عام کردهاند، باید هم به «کاغذ بیخط» جایزه نمیدادند.
هیچ علاقهای به شرکت در مسابقه ندارم. چون این جا ورزش نبوده و محیط فرهنگی دیگری است ، هر چند که بر خلاف سلیقه من سایر گروه فیلمسازی تمایل دارند نتیجه کار خویش را ببینند. شرکت من در این گونه مراسم به خاطر مشاهده پاداش تیم فیلمسازی است. منتهی آن چه مرا وادار به پس دادن جایزه کرد، موضوع جایزهای نگرفته فیلم نیست، بلکه همان یک جایزهای است که به من دادهاند. این جایزه به جای این که یک ستایش و تعریف از اثر من باشد، یک توهین بزرگ است. زندگی خود را با درستکاری، محرومیت، سالها بیکاری و صبر و حوصله به دست آوردهام و به هیچ کس اجازه شوخی با این شکل بد را نمیدهم.
متن کامل گفتگو را در ذیل می خوانید:
ناصر تقوایی در گفت و گو با ایسنا: اعتبار سینماییم نه در سایه روابط بلکه به دلیل کارهایم بوده است.

اما تقوایی همزمان با اکران «کاغذ بیخط» به ایسنا آمد و یادآور شد: یک نسلی از فیلمسازان خوب و با فرهنگ و درجهی اول چه از نظر میان محتوایی و چه ساختاری ، همانند فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، خودم، عباس کیارستمی، سهراب شهید ثالث ، داریوش مهرجویی و ...، با هم در یک دوران زندگی کردیم ، ولی فیلمهای ما هیج شباهتی به هم ندارند چون از روی یکدیگر کپی نکردیم ، بلکه اگر دیدیم فیلم دوستمان خوب از کاردرآمد، سعی کردیم بهتر از آن را بسازیم نه اینکه بخواهیم از روی هم کپی کنیم.
او در بخشی از این مصاحبه درباره حضور خسرو شکیبایی و هدیه تهرانی در فیلم «کاغذ بیخط» گفته بود: من در این فیلم دلم میخواست یک زن و شوهر ناشناس بازی کنند ولی هیچ دو نفر آماتوری را نمیتوانستیم بیاوریم که بتوانند این دو نقش را ایفا کنند. من کدام بازیگر آماتور را میتوانستم به جای “هدیه تهرانی” بگذارم که چهار دقیقهی تمام یک پلان را حرف بزد؟ و من در این فیلم از تصاویر بلند استفاده کردم، چون به بازیگر این امکان را میدهد که بهتر بازی کند و پیوستگی داشته باشد.
در این زمینه بخوانید:
“ناصر تقوایی” در خصوص سینمای مولف، موج روشنفکری، تاثیرات “شعر نیما” بر سینمای ایران و کاغذ بیخط
احمد طالبینژاد که در سال ۸۴ در جمع دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا، ناصر تقوایی را همراهی میکرد،گفت:«اگر ما سینمای فرهنگی داریم، مرهون کسانی است که برای مقابله با فیلم فارسی با نگاه نو آمدند، بنابراین ناصر تقوایی یک مرد تاریخی است که حق بزرگی بر گردن سینمای ما دارد.»
ناصر تقوایی هم در آن همان نشست درباره پروژههای نیمه تمام فیلمسازیاش همچون « چای تلخ»، « زنگی و رومی» و... گفته بود: سه فیلم من پی در پی ناتمام ماند، هیچ گلایهای از هیچکس ندارم و توقع ندارم کسی در این راه با من همراهی میکرد اما فکر میکنم کسانی که جلوی این کار را گرفتند و مانع ساخت این نوع فیلمها شدند، بعضی وقتها یک کارمند بودند و نه سیاستمدار، بنابراین این اتفاق تاثیر یک سلیقه است.
در این زمینه بخوانید:
ناصر تقوایی: اگر حرمتی دارم، به خاطر "فیلمسازی" را در حد گذران زندگی ندیدن است
خالق «ای ایران» همیشه دغدغه ایران را داشت، او در نمایشگاه عکسهایش که در سال ۸۷ در گالری اعتماد برگزار شد،گفته بود:از ۴۵ سال پیش که فیلم ساختن را بهعنوان حرفه انتخاب کردم، به مرور دریافتم که زندگی در عالم واقع با زندگی با عالمی به اسم سینما فرق دارد. در سفر زندگی ، برای خودت میبینی، اما در سفر سینمایی به جای دیگران باید ببینی. پس بیشتر عکسهای مجموعه من رهاورد سفرهایی است که به امید یافتن چشماندازهای تازه برای فیلمهایم ثبت کردم و متاسفانه از زمانی که وارد سینما شدم، عکاسی بهعنوان شغل دوم و سوم من درآمد.
* کوشش کردم در سفرهایم بتوانم عکسی واقعی از واقعیت هر مکان بگیرم، در واقع من در این عکسها چهره این سرزمین را ثبت کردم و گردآوری چهره ظاهر و سیمای باطن ایران در یک آلبوم چند جلدی رویای دیرینه من بود.
* کار نکرده خیلی دارم و خیال هم ندارم که آنها را انجام ندهم و تا آنها به انجام نرسد، من هم باقی میمانم.
در این زمینه بخوانید:
و اما در یکی از مراسمهای تقدیر از ناصر تقوایی در سال ۸۸ که با حضور مسعود کیمیایی برگزار شد، مسعود کیمیایی این پرسش را مطرح کرد که چرا تقوایی فیلم نمیسازد؟
ناصر تقوایی هم گفته بود: اگر سخن گفتنم، اثرگذار باشد، دربارهی دلایل فیلمنساختنم خواهم گفت.
در همان جلسه محمد مهدی عسگرپور مدیرعامل وقت خانه سینما وعده داد که فیلم نیمه تمام «چای تلخ» ناصر تقوایی به سرانجام خواهد رسید و گفت: چند سال پیش آقای تقوایی از من خواستند پا در میانی کنم تا این فیلم ادامه پیدا کند که البته آن موقع مسوولیتی در سینما نداشتم و دوست داشتم موقعیتی فراهم شود تا این کار را بکنم. چند روز پیش با آقای حاجیمیری، تهیهکننده این فیلم صحبت کردم و ۵۰ درصد ازسوی ایشان حل شده است و امیدوارم ۵۰ درصد آقای تقوایی هم حل شود و این کار که ۶۰ دقیقه آن مونتاژ شده است، ادامه پیدا کند.
اما ناصر تقوایی از دنیا رفت و «چای تلخ» هم به سرانجام نرسید.
در این زمینه بخوانید:
وعدهی ساخت فیلمناتمام «چایتلخ» ناصر تقوایی
حضور عباس کیارستمی و عباس گنجوی در تقدیر از ناصر تقوایی
در سال ۸۹ در مراسم تقدیر فیلم کوتاهیها از ناصر تقوایی که عباس کیارستمی و عباس گنجوی حاضر بودند، عباس گنجوی در سخنانی گفته بود: تقوایی همیشه تقوایی است. دربارهی تقوایی نمیتوانم حرف بزنم چرا که آنگونه که به او نگاه میکنم به هیچ چیز دیگری نمینگرم. لذا برای اینکه سوء تفاهمی پیش نیاید هیچ حرفی از او نمیزنم و تنها به این جمله اکتفا میکنم که « ناصر تقوایی همیشه ناصر تقوایی است».
در این زمینه بخوانید:
عباس کیارستمی در تقدیر از ناصر تقوایی
و اما دغدغه همیشگی ناصر تقوایی درباره نسخه به نمایش درآمده آثارش بود.
او از جرح و تعدیل آثار گذشتهاش گلهمند بود و میگفت:« از عمری که بابت فیلمهای گذشته ام، گذاشتم، متاسفم و هر بار که آنها را میبینم انگار که کار افراد دیگری میبینم و هر بار نمایش آن، یک چیزی از آن کم شده است. حتی یک بار صحنهای از فیلمم را دیدم که پلان جدیدی را خلق کرده بودند. روزی اگر فرصت شود چند ساعتی برای این سینما وقت بگذارم، نسخههایی از آثار گذشتهام را تهیه میکنم تا کامل باشد و کسانی که میخواهند سراغ کاری از من بروند، آنها را ببینند.
آخرین نسخهای که از «ناخدا خورشید» در تلویزیون دیدم، ۳۷ دقیقه کوتاهتر از آن چیزی بود که من ساختم! اگر این فیلم را با تمام صحنههایش دوست ندارند، نخرند و نمایش ندهند نه اینکه هربار پنج تا ۱۰ دقیقه از آن را بیرون بیاورند، بدون اینکه چرایش مشخص باشد.»
ناصر تقوایی همچنین گله داشت از اینکه؛ «اکثر اطلاعاتی که دربارهاش مخصوصا از سابقهی تحصیلاتیاش وجود دارد، اشتباه است و گفته بود:« اصلا دانشگاه نرفتهام در حالی که خیلیها فکر میکنند من فارغالتحصیل رشتهی ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه تهران هستم. من دیپلم ریاضی دارم و معدلم هم حدود ۱۰ بوده است. رشتهی ریاضی را هم از این جهت انتخاب کردم چون ریاضیاتم ضعیف بود، میخواستم پایهی ریاضیام قوی شود.»
در این زمینه بخوانید:
دغدغهی کارگردان برای تهیهی نسخهی کامل آثار گذشتهاش
ناصر تقوایی جایی از حجم ویرانی آبادان پس از جنگ تحمیلی گفته بود: «پس از جنگ تحمیلی هشتساله در مقطعی به آبادان آمدم. در اولین مشاهده حجم ویرانی حیرتآور بود که بر اثر یک جنگ مدرن با ابزار مدرن اتفاق افتاده بود. در کوچه پس کوچههای آبادان قدم میزدم، بعد از سالها آمده بودم. خیلی از دوستانم شهید یا مجروح شدند. این اتفاقات و شرایطی که میدیدم برایم دردناک بود.
* دیوار پالایشگاه آبادان که پیش از جنگ مانع میشد تا داخل آن را ببینیم، پس از جنگ آنقدر بر اثر اصابت گلوله سوراخ شده بود که به راحتی میتوانستیم داخل پالایشگاه را ببینیم. شاید در هر متر مربع هزار گلوله خورده بود و این برای من حیرتآور بود. تصمیم گرفتم با این دیوار کار مهمی انجام بدهم تا خاطره جنگ و شهدای آن حفظ شود. به نظرم یک واقعه غریب بود. معمولا در حوادث بزرگی همچون جنگ چیزهایی را به عنوان یادبود نگهداری میکنند و فکر میکنم آن دیوار با هزار گلولهای که در هر متر مربع آن خورده بود میتوانست به عنوان یادبود نگهداری شود اما متاسفانه در سالهای اخیر آن به یک دیوار آجری تبدیل شده است.»
در این زمینه بخوانید:
جشن منتقدان سینمای ایران در سال ۹۱ میزبان تقدیر از داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی بود.
ناصر تقوایی با اشاره به فیلم نساختنش در سینما در آن مراسم گفته بود: هیچ کس مانع فیلمسازی من نیست اما تا روزی که قرار باشد از کسی اجازه بگیرم، فیلم نمیسازم.
* این سینمایی نبود که نسل ما میخواست به وجود آورد و این سینما دفن شد. شما هم باید کمک کنید این فروریزی بیشتر انجام نشود و نهال جدیدی در جایش درآید.
در این زمینه بخوانید:
ناصر تقوایی با بیان اینکه هنوز سینما را هنر بسیار جوانی میداند، خطاب به هنرمندانی که دوربین دیجیتال در دست دارند، گفته بود: دوربینهایتان را بردارید و کمی در این مملکت راه بروید و آنچه را میبینید، ضبط کنید.
او که در سال ۹۱ در یکی از مسترکلاسهای جشن تصویر سال با همراهی سیفالله صمدیان صحبت میکرد، در بخش دیگری از این برنامه گفته بود: تبدیل شعر به فیلم امری محال است چون میلیونها شعر در دنیا وجود دارد ولی کسی از روی آنها فیلم نساخته است. البته ممکن است فیلمی با مفهوم شعر ساخته شده باشد ولی فیلمی که شعری را به تصویر تبدیل کرده باشد نداریم شاید هم در آینده کسی بتواند چنین کاری انجام دهد. سینما هنری است که ذهنیت را به عینیت تبدیل میکند ولی شعر برعکس است. در یک فیلم به اندازه یک زندگی میتوانیم به لحظات شعرگونه برخورد کنیم ولی اینکه میگویند فیلم شاعرانه، حرف مُفت است.
در این زمینه بخوانید:
در سال ۹۲، در مراسم پایانی جشنواره سینما حقیقت از ناصر تقوایی تقدیر شد.
مراسمی که با حضور رخشان بنیاعتماد،کیومرث پوراحمد، حجتالله ایوبی (رییس وقت سازمان سینمایی ) برگزار شد، ایوبی خطاب به اهالی سینما گفت که گذشت دورانی که تقواییها فیلم نسازند.
ناصر تقوایی هم گفته بود که دوست دارد فیلمی بسازد که برای خودش باشد.
اما باز هم نشد و خالق فیلمهای ماندگار سینمای ایران از عالم خاکی رفت.
در این زمینه بخوانید:
تقوایی: دوست دارم فیلمی بسازم که برای خودم باشد
در سال ۹۲، مراسم تقدیر از «ناصر تقوایی» در زادگاهش با ناتمام گذاشتن سخنان این فیلمساز آبادانی همراه شد.
در این زمینه بخوانید:
صحبتهای ناتمام ناصر تقوایی در زادگاهش
لوکیشن «چای تلخ» ناصر تقوایی ویرانه شد + عکس
بیشتر بخوانید:
این سینما را کسی نمیتواند ساقط کند/ ما سینما را در فرنگ یاد نگرفتیم.
گله ناصر تقوایی و بوسه بر بازوی یک جانباز
تقوایی: بعد از درگذشت کیارستمی در خلأ زندگی کردم
ناصر تقوایی: خودم را نفرین میکنم که ...
انتهای پیام
نظرات