به گزارش ایسنا، در این میان سیل تحلیلها، روایتها و بازنشرهای پیدرپی محتواهایی بعضا زرد از سوی کاربران، پرسش تازهای را پیش روی جامعه گذاشت: ما تا کجا در پی فهم واقعیتایم و از کجا به بعد، تنها تماشاگر و یا حتی بازیگرِ مسابقه دیدهشدن افراد یا صفحههای مجازی میشویم و در چنین شرایطی وظیفه رسانه رسمی چیست؟
این اتفاق، نه فقط درباره یک پرونده قضایی، بلکه درباره نسبت اخلاق، رسانه و شهرت است؛ جایی که چهرهای که تا دیروز سفیر برندها و نماد موفقیت بود، ناگهان به مرکز بحرانی تبدیل میشود که گروهی خاص در آن برای خود به دنبال سهم و منفعت میگردند بدون اینکه سایر ابعاد اتفاق برایشان اهمیت داشته باشد. مواجهه عمومی با چنین رویدادهایی، اگر بدون مرزگذاری دقیق میان آگاهیرسانی و پاسخ به هیجانی برای فهمیدن باشد، میتواند به یک پدیده اجتماعی بدل شود که در آن قضاوت، جای تحلیل را میگیرد و هر کلیک تازه، به بازتولید بحران کمک میکند.
در این زمینه یک استاد علوم ارتباطات دانشگاه تهران از ضرورت شکلگیری آگاهی جمعی برای تفکیک اطلاعرسانی از میل به دیدهشدن سخن میگوید و هشدار میدهد که تداوم این روند، «هراس اجتماعی» ایجاد میکند. او معتقد است رسانهها و حتی برندهای تجاری باید در برابر چنین اتفاقاتی رفتار حرفهای و اخلاقی مشخصی داشته باشند تا جامعه از دام اقتصاد توجه رها شود.
سلبریتی فرقی با مردم عادی ندارد
مسعود کوثری در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه در جریان اخیر، مرزگذاری میان اطلاعرسانی و سوءاستفاده از بحران رخداده سخت است، گفت: تشخیص اینکه در سطح رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی چه کسی قصد اطلاعرسانی دارد و چه کسی قصد دیده شدن دارد، کار راحتی نیست، اما به طور معمول پس از مدت مشخصی از انتشار خبر، دیگر مابقی تولید محتواها پیرامون آن موضوع نشان از میل به دیده شدنِ تولیدکنندگان آن دارد.
او افزود: شکل گرفتن فضایی برای دیده شدن و تولید محتواهایی برای لایک و فالوور گرفتن در مورد اتفاقات مرتبط با سلبریتیها معمولا بیشتر از سایر اخبار است. این درحالی است که آگاهی جامعه باید به نحوی باشد که سلبریتی را هم مانند یک انسان عادی نگاه کند و بداند که او هم ممکن است دچار خطا شود، اتهامی به او وارد شود و در نهایت اگر جرمی که کرده ثابت شود، مورد محاکمه قرار گیرد و مطابق قانون با او رفتار شود.
این استاد علوم ارتباطات با تاکید بر اینکه خبر «بازداشت بازیگر مشهور سینما به اتهام تجاوز به عنف» نباید به یک پدیده شدید اجتماعی تبدیل شود، اظهار کرد: اگر انتشار این خبر منجر به وقوع یک پدیده شود، به دنبال آن شکلگیری قضاوتهای نادرست نیز ناگزیر است به شکلی که شاید حتی گروهی دچار این قضاوت شوند که همه سلبریتیها مانند همین بازیگر مشهور هستند، مشکلاتی دارند و... .
نابودی اخلاق جمعی با تعمیم خطای فرد به گروه
او با تاکید بر اینکه باید سطحی از «عادیانگاری» و شهروند عادی دیدنِ یک فرد مشهور در جامعه شکل گیرد به ذکر مثالی پرداخت و توضیح داد: در روزهای اخیر خبر بازداشت «نیکولا سارکوزی» رئیسجمهور سابق فرانسه در رسانهها منتشر و مشخص شد که او برای گذراندن دوران محکومیت پنجساله خود وارد زندان شده است، خب این یعنی او هم مانند هر فرد عادی دیگر اگر خطایش ثابت شود باید دوران محکومیت خود را بگذراند، اما اگر چنین اتفاقی در کشور ما رخ داده بود با یک انفجار اطلاعاتی مواجه میشدیم. بنابراین باید این موضوع جا بیفتد که خطا و انجام کار غیرقانونی، از جریمه رانندگی گرفته تا چک برگشتی و... همگی برای یک سلبریتی هم ممکن است. متاسفانه این فضا در کشور ما وجود ندارد و بیشتر میل به تشدید و تعمیم وجود دارد. ممکن است برخی از سلبریتیها خطا کنند، اما از سمت مقابل افرادی از این گروه را هم داریم که به لحاظ اجتماعی حیطه اخلاق را حفظ میکنند. اگر بخواهیم صرف یک مورد به تعمیم بپردازیم، اخلاق اجتماعی نابود میشود.
کوثری ادامه داد: شدت گرفتن تولید محتوا پیرامون خبرِ اتهام اخلاقی یک بازیگر معروف میتواند «هراس اجتماعی» ایجاد کند که در شرایط موجود برای جامعه خوب نیست. در چنین شرایطی اهمیت آگاهیرسانی درباره نوع مواجهه با چنین محتواهایی که به نیت دیده شدن یک فرد یا یک رسانه تولید شده است اهمیت دارد؛ اینکه جامعه تا کجا باید به موضوعات بپردازد و چه زمانی از آن فاصله بگیرد.
چگونه مشکل را برطرف کنیم؟
عضو هیات علمی گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران درباره راههای برونرفت از فضایی که صرفا به خاطر اقتصاد توجه شکل گرفته است، توضیح داد: رسانهها و صدا و سیما باید در این زمینه برنامههای آموزشی و تحلیلی داشته باشند. به عنوان مثال این موضوع بررسی شود که چرا یک دختر حاضر میشود برای ورود به یک عرصه و تجربه شهرت، کاری کند که این اتفاقات نتیجه آن است یا چرا یک بازیگر مرد مشهور ممکن است دست به چنین خطای بزرگی بزند و... . این موارد باید مطرح و نقد شود و به دنبال راهکار بود. از سوی دیگر اتحادیههای مرتبط با اصناف سینمایی هم باید وارد بحث شوند. به عنوان مثال جریان جنبش میتو «me too» در غرب با همین رویه و همکاری اصناف سینمایی سبب ممنوعالکاری و محکومیت برخی بازیگران و افراد شاغل در این صنعت شد. به نظرم با سکوت و رشد تولید محتواهایی که هدفی جز دیده شدن خودشان ندارند تنها مسئله پیچیدهتر میشود و به رفع آن کمک نمیکند.
او با تاکید بر اینکه مردم باید بیاموزند که چگونه به چنین خبری واکنش نشان دهند، بیان کرد: این یک مسئله اساسی است که به اخلاق عمومی مرتبط است که نبود آموزش و اطلاعات در این زمینه میتواند آثار بد اجتماعی را هم در پی داشته باشد.
کوثری درباره اینکه در شرایطی که شخص مشهور، سفیر برند محصولات مختلف است و تصاویر و بیلبوردهای او در سطح شهر دیده میشود، واکنش برند باید چگونه باشد، توضیح داد: این موضوع حتی میتواند منجر به تغییر نگاه مردم به آن برند شود. آن برند هم وظیفه اخلاقی دارد و میبایست اعلام کند که خطا و یا جرم صورتگرفته مورد تاییدش نیست.
فقدان شیوهنامه رسانهای برای تولید محتوا پیرامون اتهام اخلاقی
او در پایان با اشاره به سیاست دوگانهای که سبب میشود برخی رسانههای رسمی پس از اعلام خبر اولیه سکوت کنند و در مقابل رسانههای دیگری به تولید محتوا پیرامون ابعاد مختلف این خبر بپردازند، گفت: بررسی کلی چنین اتفاقی توسط رسانهها خوب است و بخشی از وظیفه اخلاقی رسانه محسوب میشود، اما نباید زیادهروی هم صورت گیرد. اصلا اینکه در چنین مواردی رسانه رسمی باید چه واکنشی داشته باشد مستلزم این است که یک شیوهنامه مشخص وجود داشته باشد تا خبرنگاران بدانند تا چه اندازه و به چه شکل میتوان پیرامون خبر منتشرشده تولید محتوا کرد.
انتهای پیام


نظرات