• دوشنبه / ۱۹ آبان ۱۴۰۴ / ۰۷:۴۲
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 1404081911429
  • خبرنگار : 71625

در بزرگداشت ناصر آراسته چه گذشت؟

در بزرگداشت ناصر آراسته چه گذشت؟

در مراسم یادبود ناصر آراسته، نقاش و مدرس نام‌آشنای هنرهای تجسمی، شاگردان و دوستانش از او به‌عنوان هنرمندی یاد کردند که نقاشی را نه حرفه، بلکه شیوه‌ای برای زیستن می‌دانست. آنان گفتند رنگ در آثار آراسته زبان تفکر و ایمان به زندگی بود.

به گزارش ایسنا، مراسم یادبود زنده‌یاد استاد ناصر آراسته، نقاش و مدرس هنرهای تجسمی، با حضور خانواده، دوستان، شاگردان و استادان دانشگاه در فضایی احساسی در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این مراسم، حاضران از ابعاد انسانی، هنری و فلسفی زندگی و آثار او سخن گفتند و از جایگاه بی‌بدیلش در آموزش هنر یاد کردند.

آراسته، نگهبانِ حقیقت و آشکارگی در هنر

نسرین عتیقه‌چی، هنرمند نقاش در سخنان خود گفت: در میان ما، هنرمندی از جنس استاد ناصر آراسته کم‌نظیر است. او خود می‌گفت: «من پایان نیستم، بلکه بازگشت به سرچشمه هستی‌ام»، بازگشتی به همان جایی که انسان از آن فراخوانده می‌شود تا معنای بودن را بیافریند.

او افزود: استاد آراسته در جهانی رنگین می‌زیست، اما رنگ برای او صرفاً تصمیمی هنری نبود، بلکه راهی برای تفکر بود. با هر ضربه‌ قلموی خود، به‌جای آنکه تصویری از جهان بسازد، جهانی را به سخن درمی‌آورد. نقاشی‌هایش حرکت از خاموشی به وجود و از ناحق به سوی حقیقت‌اند.

عتیقه‌چی تأکید کرد: در آثار او، رنگ‌ها زبان احساس بودند، قرمز نشانه‌ شوق حضور، آبی عمق تفکر و زرد روشنایی هستی‌بخش زندگی. استاد آراسته با رنگ‌های پرشور خود به ما آموخت که می‌توان با رنگ اندیشید و با سکوت گفت‌وگو کرد. او هنرمندی بود که در گشودگی جهان هستی سکونت داشت.

این نقاش در پایان گفت: شاگردانش از او تنها تکنیک نیاموختند، بلکه راه ارتباط با خویش را آموختند. او نقاشی را جدای از زندگی نمی‌دید و در رنگ‌های شادش، ایمان به زندگی و امکان شاد زیستن را تصویر می‌کرد. تأثیر واقعی استاد آراسته در نگاه شاگردانش به جهان باقی مانده است. روح بزرگوارش در همان نوری آرام گیرد که از رنگ‌هایش می‌تابید.

آراسته؛ نوری که در زندگی ما تابید

حسین مرادنژاد، از شاگردان و همکاران ناصر آراسته نیز گفت: مطمئناً بیشتر ما در آغاز دوران دانشجویی، هرگز تصور نمی‌کردیم روزی بتوانیم در کنار استادان خود تدریس کنیم. استاد آراسته از آن استادانی بودند که هرچند افتخار شاگردی‌شان را داشتم، اما سعادت همکاری و تدریس در کنار ایشان را نیز تجربه کردم.

او افزود: برای من، ارزش یک مدرس در هدف، عشق و دغدغه‌ای است که در کار خود دارد، نه در اجبار و تکرار. استاد آراسته دقیقاً از همان استادان بزرگوار بودند که تدریس برایشان فقط شغل نبود، بلکه راهی برای روشن کردن مسیر دیگران بود.

مرادنژاد ادامه داد: گاهی برای عرض ادب و احوال‌پرسی در کلاس‌هایشان حضور می‌یافتم و از نزدیک می‌دیدم با چه دلسوزی و دغدغه‌مندی دانشجویان را راهنمایی می‌کردند. حضورشان همیشه الهام‌بخش بود. همیشه در زندگی کسانی هستند که همچون نوری بر دیگران می‌تابند و به آن معنا می‌بخشند؛ استاد آراسته از همان نورها بودند.

او در پایان گفت: ما مسئولیم یاد و راه چنین انسان‌هایی را زنده نگه داریم. استاد آراسته‌ عزیز، ممنون که در کنار ما بودید و اجازه دادید در کنارتان باشیم. یاد شما همیشه با ما خواهد ماند.

مردی از تبار هنر، ایمان و اخلاق

حبیب توحیدی، دوست و همراه قدیمی این هنرمند فقید، ضمن تسلیت به خانواده و جامعه هنری گفت: سال ۶۸ یا ۶۹ بود که با استاد آراسته آشنا شدم و از همان زمان دوستی ما شکل گرفت؛ دوستی‌ای که تا سال‌های آخر ادامه داشت. درگذشت مردی بزرگ از تبار هنر، ایمان و اخلاق را به خانواده عزیزشان و همه هنرمندان تسلیت می‌گویم.

او ادامه داد: استاد آراسته نه تنها همسری مهربان، استادی هنرمند و انسانی وارسته بود، بلکه الگویی تمام‌عیار از دیانت، محبت و فروتنی به‌شمار می‌رفت. بیش از چند دهه از عمر پربرکتش را صرف آموزش و اعتلای هنر این سرزمین کرد. خیرخواهی و مهربانی در رفتار و کلامش موج می‌زد.

توحیدی با یادآوری خاطره‌ای گفت: روزی گفت: «کار می‌کنی؟» گفتم: «بله، اما رنگ سفیدم تمام شده.» خندید و بی‌هیچ حرفی چند اسکناس در پاکتی گذاشت و در جیبم گذاشت. وقتی خواستم اعتراض کنم گفت: «حرف نزن!» آن مهربانی خالص هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود. در دید و بازدیدها همیشه جمع را گرم می‌کرد. من مطمئنم استاد آراسته اکنون در همان طبقه‌ نور است، در کنار شمس تبریزی و همه‌ هنرمندان راستین این سرزمین. ناصر داداش، به همه دوستانمان سلام برسان... روحت شاد و یادت همیشه با ماست.

هنر؛ راهی برای سلامت و روشنایی زندگی 

همچنین بهرام آراسته، برادر زنده‌یاد ناصر آراسته، در سخنان خود به پیوند میان علم، انسان و هنر اشاره کرد و گفت: هنر در همه شاخه‌هایش، از نقاشی و موسیقی تا تئاتر و سینما، بازتابی از نظم و هماهنگی شگفت‌انگیزی است که در وجود انسان جریان دارد. بدن انسان خود یک اثر هنری است؛ میلیاردها سلول و ژن در هماهنگی کامل کار می‌کنند تا حیات و آفرینش ممکن شود.

او افزود: اما این استعدادها تنها در محیطی فرهنگی و آموزشی شکوفا می‌شوند. ژن‌های مستعد در تعامل با تجربه، آموزش و عشق به زندگی فعال می‌شوند و هنرمند را به جامعه می‌آورند.

آراسته تأکید کرد: از نگاه علم، هنر نه فقط ابزاری برای بیان احساس، بلکه ضامن سلامت روان و جسم است. موسیقی، رنگ و تصویر، ترشح هورمون‌هایی مانند دوپامین و اندورفین را افزایش می‌دهند؛ موادی که باعث شادی و آرامش می‌شوند. بنابراین هنر نوعی درمان است، درمانی برای روح انسان و جامعه.

او در پایان گفت: تماشای یک فیلم خوب یا شنیدن موسیقی دل‌نشین می‌تواند حال درونی ما را دگرگون کند. در کنار علم و درمان، هنر نیز راهی است برای سلامت، امید و روشنایی زندگی.

مرگ برای هنرمند پایان نیست

نازی امیری‌مقدم‌نژاد، خواهرزاده ناصر آراسته نیز در سخنان خود گفت: یادم هست دایی ناصر هنگام نقاشی موسیقی کلاسیک می‌نواختند و من با شنیدن آن وارد دنیایی دیگر می‌شدم؛ دنیایی فراتر از فضای دهه‌ ۶۰ ایران.

او ادامه داد: در سال‌های بعد که در موزه‌های بزرگ دنیا کار کردم یا با یونسکو و میراث فرهنگی همکاری داشتم، همیشه حضور دایی را در ذهن و دلم احساس می‌کردم. یادم هست سال ۲۰۰۷ از موزه‌ای در مادرید، روز بزرگداشت ونسان ون‌گوگ، با سختی تماس گرفتم فقط برای اینکه بگویم: دایی‌جان، یاد شما با من است.

او افزود: برای من دایی ناصر فقط خویشاوند نبود؛ انسانی بود که به من آموخت هنر شغل نیست، شیوه‌ زیستن است. او یاد داد دنیا را با دل و احساس ببینم، نه فقط با چشم. در همه‌ شاگردانش همان عشق و مهربانی دیده می‌شود که من از او آموختم.

امیری‌مقدم‌نژاد در پایان گفت: پس از رفتنش فکر می‌کردم او را از دست داده‌ام، اما امروز می‌دانم مرگ برای هنرمند پایان نیست، بلکه گذر است از قاب زمان به قاب جاودانگی. آثارش، عشقش و نوری که در زندگی ما روشن کرد، همیشه باقی می‌ماند.

خلاصه نگاه ناصر آراسته به جهان 

کامران آراسته، فرزند ناصر آراسته هم با یاد پدرش گفت: از کودکی در فضای هنر و زیر تأثیر نقاشی‌های پدر بزرگ شدم. او نقاش رنگ بود و به من آموخت که خوب دیدن رنگ‌ها یعنی خوب دیدن زندگی.

او افزود: با تشویق پدرم و علاقه به طراحی، وارد رشته‌ گرافیک شدم. پدر از این بابت بسیار خوشحال بود. از سال سوم دانشگاه وارد فضای کاری او شدم و ۱۵ سال در آتلیه در کنارش کار کردیم. لحظات گفت‌وگو، کار و راهنمایی‌هایش زیباترین خاطرات زندگی من است.

کامران آراسته در پایان گفت: پدر مهربان، آرام و بخشنده بود و همیشه نگاهش به دنیا پر از رنگ و زندگی بود. زندگی زیباست. اما شکل ندارد؛ و شاید همین جمله خلاصه‌ نگاه او به جهان باشد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha