• پنجشنبه / ۱۳ آذر ۱۴۰۴ / ۲۱:۴۹
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 1404091308749
  • خبرنگار : 71342

در پنجاه و یکمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص عنوان شد

مسئله «شرک» هویت و معناست، نه زشتی و زیبایی

مسئله «شرک» هویت و معناست، نه زشتی و زیبایی

پنجاه و یکمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم‌تئاترهای شاخص، با نمایش فیلم‌تئاتر «شِرِک موزیکال» (۲۰۱۳) بر اساس متن نمایشنامه دیوید لیندسی ـ آبیر و ویلیام استیگ به کارگردانی مایکل جان وارن، به عنوان دومین برنامه از بسته «چهره درنقاب؛ بازی و هویت»، با همکاری مشترک انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی این انجمن، نشست نقد و بررسی این فیلم‌تئاتر با حضور فرزاد فره‌وشی (منتقد تئاتر)، چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۴ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

 فره‌وشی با اشاره به پیشینه این اثر گفت: شاید برای بسیاری جالب باشد که بدانند داستان «شرک» در ابتدا به‌صورت یک کتاب کودکانه نوشته شده بود؛ اثری از یک نویسنده و کارتونیست آمریکایی که برخلاف تصور عمومی، لحن و فضای بسیار تیره و ترسناکی داشت. در آن روایت، شرک موجودی خبیث و هراس‌انگیز است که برای ادامه‌ حیاتش باید دیگران را بترساند. کتاب تنها سه صفحه بود و هنگام انتشار هم چندان دیده نشد.

او توضیح داد: تصویری که ما امروز از شرک می‌شناسیم چه در انیمیشن سال ۲۰۰۱ و چه در اجرای تئاتری نسخه‌ای بسیار تعدیل‌یافته و ارتقایافته از آن شخصیت اولیه است. انیمیشن در واقع ادای دینی بود به جهان دیزنی و پر است از اشاره‌ها و ارجاعات به شخصیت‌های محبوب آن؛ از پیترپن و فرشته‌ی قصه‌ها گرفته تا کاراکترهای «آلیس در سرزمین عجایب« و حتی عناصر «دیو و دلبر»، مثل آن قاشق و فنجان معروف که امشب هم در اجرا دیدیم.

فره‌وشی افزود: تد الیوت، یکی از نویسندگان اصلی انیمیشن، پیش‌تر روی پروژه‌هایی چون نسخه‌ اولیه‌ «علاءالدین» کار کرده بود و علاقه داشت که در «شرک» هم نشانه‌هایی از این میراث مشترک دیده شود. او به همراه چند نویسنده‌ دیگر از اوایل دهه ۹۰ تا حدود سال ۲۰۰۱ روی توسعه‌ی داستان کار کردند. حاصل این تلاش، خلق شرکی بود که دیگر چندان خبیث نبود؛ شخصیتش پیچیده، دوست‌داشتنی و در جست‌وجوی عشق و هویت به تصویر کشیده شد. همین رویکرد را دقیقاً در نسخه‌ای که امشب دیدیم هم مشاهده کردیم.

او سپس به پیشینه‌ی تولید نسخه‌ی صحنه‌ای اشاره کرد: در سال ۲۰۰۲ مایکل جان وارِن کارگردانی این پروژه را بر عهده گرفت و تا سال ۲۰۰۷ با همراهی گروهی پژوهشی، زیر نظر کمپانی DreamWorks، روی توسعه‌ی فرم اجرایی کار کردند: از طراحی لباس‌ها و سازوکار ماشین‌ها و دکورها، تا خلق صحنه‌های پرریتمی که امشب شاهدش بودیم.

فره‌وشی ادامه داد: یکی از طراحان برجسته‌ی صحنه نیز به پروژه اضافه شد؛ فردی که شاید در سینما حضور پررنگی نداشت، اما در تئاتر چهره‌ای شناخته‌شده بود. طراحی صحنه‌ای که دیدیم ـ با تغییرات چندمحوری و بسیار نرم و هوشمندانه ـ بخشی از همان دستاوردهاست. این طراحی در سال ۲۰۰۹ جایزه‌ی تونی را برای این نمایش به ارمغان آورد و یک سال پیش از آن نیز جایزه‌ی دراما دسک را برای طراحی صحنه و لباس کسب کرده بود.

مسئله «شرک» هویت و معناست، نه زشتی و زیبایی

این منتقد در ادامه، به بازیگر نقش شرک اشاره کرد: برایان دارسی جیمز، بازیگر نقش شرک، هم در آن سال‌ها جایزه‌ی ویژه‌ای دریافت کرد. او را احتمالاً از چند فیلم هالیوودی هم به یاد دارید؛ هرچند زیر آن حجم گریم شاید قابل شناسایی نباشد. جیمز علاوه بر بازیگری، خواننده و رقصنده‌ای توانمند نیز هست.

 فره‌وشی درباره‌ بازیگران و روند اجرا گفت: برایان دارسی جیمز یکی از چهره‌های برجسته‌ برادوی است و در کنار او دیگر بازیگران این پروژه نیز از بهترین‌های صحنه بودند. او در همان سال‌ها جوایز متعددی دریافت کرد. انتخاب او کاملاً هوشمندانه برای این نقش محسوب می‌شد. این گروه، در مجموع ۴۵۱ اجرا را در برادوی روی صحنه بردند.

او ادامه داد: مطابق اطلاعاتی که مطالعه کردم، برای تولید این اجرا چیزی حدود ۲۵ میلیون دلار هزینه شد. با این حال، منتقدان نوشته‌اند به دلیل قیمت پایین بلیت و هزینه‌های سنگین تولید، این مبلغ هرگز جبران نشد. نمایش بیش از یک سال و نیم روی صحنه بود و در نهایت کمپانی DreamWorks مجبور شد امتیاز اجرای آن را به گروه‌های دیگر بفروشد. سال بعد این نمایش با گروهی دیگر در استرالیا اجرا شد، پس از آن در انگلستان و حتی تا سال ۲۰۲۳ نیز امتیازش در حال واگذاری بود؛ با این شرط که گروه‌های جدید باید ساختار، گروه‌بندی و طراحی‌های اصلی را حفظ کنند.

فره‌وشی سپس به جنبه‌ خلاقانه و فنی اجرا پرداخت و توضیح داد: سرعت اجرای صحنه به‌خصوص با وجود این حجم از تجهیزات از نورپردازی تا تعویض صحنه چیزی نزدیک به یک معجزه‌ فنی است. چنین کاری در ایران تقریباً غیرممکن و دست‌کم فعلاً در حد یک رویا است؛ اما در اینجا شاهد یک مهندسی کامل بودیم. در برخی منابع خوانده‌ام که بیش از ۷۰۰ نفر همزمان در طول اجرا درگیر کار هستند. نمی‌دانم رقم دقیق چقدر قابل اتکاست، اما از تصاویر پشت‌صحنه به‌خوبی پیداست که تعداد زیادی نیرو با سرعت بالا و دقت میلی‌متری همه‌چیز را پیش می‌برند.

او افزود: نکته‌ی مهم این است که تقریباً هیچ ‌یک از صداهایی که در صحنه می‌شنویم ضبط‌شده یا اپراتوری نیست. بیشتر آن‌ها زنده اجرا می‌شود؛ چه توسط بازیگران و چه توسط گروه نوازندگان. در این اجرا یک ارکستر حدوداً ۱۷۰ نفره حضور داشتند، چیزی شبیه ساختار اپرا که متأسفانه دوربین‌ها کمتر توانستند نشانشان بدهند. طبیعی است که کوچک‌ترین ناهماهنگی از سوی بازیگر یا نوازنده می‌تواند تمام قطعه را بر هم بزند. اینجاست که می‌گویم اجرا کاملاً مهندسی‌شده است: همه‌چیز دقیق، هماهنگ و حساب‌شده است.

فره‌وشی سپس به بازیگر نقش خر پرداخت و گفت: دنیل بریکِر که از بازیگران جوان‌تر این مجموعه بود، برای نقش خر انتخاب شد. در یکی از مصاحبه‌ها خواندم که کارگردان‌ها به او گفته بودند؛ تو باید این نقش را بازی کنی، گرچه ممکن است ظاهر و صدا شبیه نسخه‌ انیمیشن (با صدای ادی مورفی) نباشد، اما توانایی‌ها و شوخ‌طبعی‌ات همان چیزی است که نیاز داریم. بریکِر جوان پیش از آن تازه وارد فضای برادوی شده بود، اما بازی در این نمایش باعث شد دیده شود و حتی نامزد چند جایزه‌ معتبر شود. از جمله یکی از جشنواره‌های لنس. او در فاصله‌ سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ به یکی از بازیگران مطرح برادوی تبدیل شد. در نمایش هم دیدیم که با وجود گریم سنگین و انرژی فراوانی که نقش می‌طلبید، اجرا را با کیفیتی بسیار بالا پیش برد.

مسئله «شرک» هویت و معناست، نه زشتی و زیبایی

فره‌وشی در ادامه‌ سخنانش به روند شکل‌گیری موسیقی و ترانه‌های نمایش اشاره کرد و گفت: احتمالا موضوع موسیقی این اثر هم برای دوستان جالب باشد و لازم است که بدانند هم‌زمان با نگارش و بازنویسی متن شرک بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷، یک ترانه‌سرا نیز کنار تیم نویسندگان حضور داشت. دیوید لیندسی، که در آن دوره از چهره‌های مهم ادبیات نمایشی بود و برنده‌ پولیتزر نیز شده بود، به پروژه دعوت شد و بخشی از دیالوگ‌ها را به شعر و ترانه‌هایی تبدیل کرد که امشب در اجرا شنیدیم.

او افزود: هم‌زمان یک آهنگساز زن، (جنین تسروری) نیز به گروه پیوست؛ هنرمندی بسیار توانمند که موسیقی کل اثر را خلق کرد. جست‌وجویی که انجام دادم نشان می‌دهد او پس از «شرک» تنها دو پروژه‌ دیگر را دنبال کرده، اما پیش از آن سابقه‌ای بسیار درخشان داشته است. در دوره‌ نگارش و طراحی، همه‌ اعضای گروه از نویسندگان و کارگردانان گرفته تا طراح صحنه و آهنگساز، مدام در کنار هم کار می‌کردند تا به یک هماهنگی کامل برسند؛ به‌ویژه در بخش‌های فنی مانند تعویض صحنه و هماهنگ‌سازی موسیقی با حرکت ماشینری، تا تماشاگر متوجه پشت‌صحنه پیچیده‌ کار نشود.

فره‌وشی با اشاره به ظرافت‌های تولید افزود: گروه برای مدیریت خطاها نسخه‌های بدل همه‌ بازیگران را آماده کرده بود. دیدید که در صحنه‌های پایانی، بدل فیونا وارد شد تا فیونای اصلی بتواند برای بخش پایانی دوباره گریم شود و آماده‌ خواندن باشد. این جابه‌جایی‌ها نشان می‌دهد هماهنگی فوق‌العاده‌ای در پشت صحنه وجود دارد؛ چیزی شبیه یک صنعت تمام‌عیار. واقعاً نمی‌توان فقط نامش را هنر گذاشت؛ ترکیبی است از فناوری، دقت مهندسی و اجرای زنده. ما هنوز در تئاتر شهر آسانسور صحنه را هم به‌سختی داریم، طبیعی است که دیدن چنین نمایش‌هایی برایمان حیرت‌آور باشد. حدود صد سال فاصله‌ تکنیکی داریم.

او سپس از مسائل فنی فاصله گرفت و درباره‌ خط داستانی گفت: قصه‌ شرک ریشه در تحولی دارد که از پس از جنگ جهانی اول در رسانه‌ها شکل گرفت؛ روزنامه‌ها، سینما و رادیو تصمیم گرفتند هویت انسانی را بیشتر و واضح‌تر نشان دهند. یکی از راه‌های انجام این کار، بردن انسان‌ها به جهان فانتزی بود. در آن دوران نمونه‌های بسیاری داریم. شخصیت‌هایی که در جامعه واقعی شاید دیده نشوند، اما روی پرده بدون تبار، بدون گذشته، بدون توضیح مالی یا خانوادگی حضور پیدا می‌کنند. انسان‌هایی که تنها برای عشق ورزیدن و یافتن هویت انسانی‌شان آمده‌اند.

این کارشناس توضیح داد: در مجموعه آثار چاپلین، که حدود شصت و چند اثر است، چنانچه به ترتیب پشت سر هم تماش کنید همگی یک مسیر مشخص داشتند. شخصیت‌هایی بی‌پشتوانه و سرگردان، که فقط می‌خواهند عاشق شوند و هویت انسانی‌شان را پیدا کنند. بعدها هم شخصیت‌های دیگر با همین الگو وارد ادبیات و رسانه شدند. رسانه‌ها می‌خواستند بگویند جنگ کافی‌ است؛ دروغ و کشتار تمام شده حالا وقتِ بازگشت به انسانیت است. به همین دلیل جهانی فانتزی را به میدان آوردند.

فره‌وشی ادامه داد: در تئاتر نیز پیش از دهه‌ ۱۹۲۰ نمونه‌های زیادی داریم که با کمک جهان فانتزی به انسان‌ها هشدار می‌دهند؛ حتی گاهی یک حیوان به انسان‌ها اخلاق و مهر و دوستی یاد می‌دهد. در اجرای امشب هم اگر دقت کرده باشید، کسانی که به ما عشق و محبت می‌آموزند انسان نیستند. خر، پینوکیو و دیگر شخصیت‌ها فرعی هستند، اما شخصیت اصلی ضدقهرمان یعنی لرد فارکواد در ظاهر انسان است، اما از انسانیت تهی شده و همین تضاد، محور اصلی داستان است.

فرزاد فره‌وشی سپس به بازی چشمگیر کریستوفر زیبرت، بازیگر نقش لرد فارکواد اشاره کرد و گفت: اگر دقت کرده باشید، کریستوفر زیبرت تقریباً تمام اجرا را روی زانو انجام داد و تنها در صحنه‌ پایانی از حالت عادی استفاده کرد. این کار فوق‌العاده سخت است؛ تصور کنید باید روی زانو بدوید، بچرخید، رقص کنید و ریتم صحنه را هم حفظ کنید. زیبرت یکی از بازیگران برجسته و باتجربه‌ی برادوی است، توانایی فیزیکی‌اش در این نقش واقعاً شاهکار بود و نشان می‌داد که تا چه حد بر بدن و تکنیک‌های حرکت مسلط است. کمتر بازیگری می‌تواند چنین اجرایی را با این دقت و انرژی ارائه دهد.

او سپس بار دیگر به قصه و زمینه‌های تاریخی اشاره و توضیح داد: در دوره‌ای ژانر نوآر شکل می‌گیرد، مرز میان سیاهی و سفیدی در روایت‌ها بسیار باریک شده بود. جهان پس از جنگ جهانی اول و بعدتر در آستانه‌ جنگ دوم، به جایی رسیده بود که رسانه‌ها می‌خواستند از دل تاریکی، هویت انسانی را بیرون بکشند. نمونه‌های بسیاری در ادبیات و سینمای آن دوران می‌بینیم که شخصیت‌ها در فضایی بین خیر و شرِ مطلق زندگی می‌کنند و بدون گذشته‌ مشخص، در جست‌وجوی معنای انسان بودند.

فره‌وشی افزود: یکی از شاهکارهای همین دوره، همین رویکرد فانتزی است که از زبان اشیا و حیوانات که شبیه انسان شده‌اند به ما درس انسانیت می‌دهد. دقیقاً مثل موش‌های قصه‌های دیزینی (میکی موس) که رفتار انسانی نشان می‌دهند، یا خر و پینوکیو که در اجرای امشب دیدیم؛ این‌ها به ما عشق، محبت و همدلی می‌آموزند. در مقابل، ضدقهرمان قصه لرد فارکواد در ظاهر انسانی‌ترین چهره است، اما از انسانیت تهی است. این تضاد در بسیاری از آثار همان دوره دیده می‌شود و در واقع پاسخی به فجایع جنگ جهانی است.

وی ادامه داد: جان وارِن و گروه سازندگان شرک در حقیقت نوعی ادای دین به دیزنی و آثار کلاسیک فانتزی داشتند، اما در دل این ادای دین، پیام انسانی مهمی پنهان شده بود. اینکه از دل یک موجود غیرانسانی، می‌توان انسانیت را بهتر دید. شرک به ما یادآوری می‌کند که مهربانی، همدلی و اخلاق، وابسته به تبار و خانواده و ظاهر نیست. در تمام آثار مشابه، همین پیام تکرار می‌شود. مهم نیست از کجا آمده‌ایم؛ مهم این است که چگونه انسان باشیم.

فره‌وشی در ادامه گفت: در داستان اصلی، والدین شرک او را وادار می‌کنند که خانه را ترک کند و با ترساندن دیگران راه بقا را بیاموزد؛ این نکته در نمایش هم تکرار شده است. مشابه این رفتار را در طبیعت هم می‌بینیم؛ مثلاً در گربه‌های خیابانی؛ پس از رسیدن فرزند به سنی مشخص، والدین او را طرد می‌کنند تا زندگی مستقلش را آغاز کند. در نسخه‌های مختلف دیزنی نیز بارها به این موضوع اشاره شده است. ایجاد هویت انسانی از دل شخصیت‌هایی که انسان نیستند.

او سپس به خالق کتاب اصلی اشاره و بیان کرد: ویلیام استایگ، نویسنده‌ کتاب «شرک» ۹۵ سال عمر کرد. در سال ۲۰۰۱، چند ماه پیش از درگذشتش نسخه‌ی انیمیشن را دید. در مصاحبه‌ای گفته بود که فیلم از نظر او بسیار لَزج و حتی مبتذل بوده، اما در عین حال گفته بود من عاشق شرک شدم. نکته‌ جالب این است که هنگام بستری‌بودن در بیمارستان، به همسرش سپرده بود هر کاری درباره‌ شرک می‌توانی انجام بده. یعنی با وجود انتقادهایش، عمیقاً به شخصیت شرک وابسته شده بود.

او اضافه کرد: این پیام، دقیقاً همان چیزی است که سازندگان تلاش کردند با زبان فانتزی به مخاطب برسانند. اینکه انسانیت از جایی می‌آید که شاید انتظارش را نداریم.

فرزاد فره‌وشی در ادامه‌ بحث به مفهوم «دیگری» اشاره کرد و گفت: یکی از پیام‌های مهم این اثر، چه در نسخه‌ اصلی و چه در اجرا، پذیرش دیگری است. دیگری با هر شکل و شمایل، ظاهر، خلق‌وخو و پیشینه پذیرفته می‌شود. اینکه بتوانیم حتی عاشق دیگری شویم، همان راهی است که عشق را تعریف می‌کند. عشقِ واقعی زمانی شکل می‌گیرد که شناخت عمیق به‌وجود بیاید و این شناخت، اضطراب وجودی انسان را کاهش می‌دهد. انسانی که بعد از جنگ جهانی دوم با مصیبت‌های عظیم، ویرانی و بحران هویت روبه‌رو شد، دچار همان اضطراب وجودی‌ای بود که فیلسوفان و روانشناسان بارها درباره‌اش نوشته‌اند. تنها چیزی که می‌توانست این اضطراب را کم کند، پذیرش دیگری و تجربه‌ عشق بود. این نکته در «شرک» و آثار مشابه به‌وضوح دیده می‌شود.

او افزود: در نمایش، فیونا در ابتدا تصوری هیولامانند از شرک دارد، اما عاشق او می‌شود و حتی خود نیز تغییر می‌کند. این همان مفهوم دعوت به مهرورزی و پذیرش دیگری است که پس از جنگ جهانی دوم در رسانه‌ها به‌ویژه در سینما و انیمیشن به ویژگی غالب تبدیل شد.

این منتقد در پاسخ به پرسش یکی ازحاضران مبنی بر تفاوت بین «مفهوم عشق» در انیمیشن و «مفهوم هویت» در فیلم‌تئاتر،پاسخ داد: در انیمیشن، تمرکز بیشتر بر یافتن عشق حقیقی است و پیام اصلی آن این است که زیبایی در درون ماست. اما در اجرا تأکید بیشتر بر شناخت هویت فردی و پذیرفتن منی است که هستیم؛ مفهومی که کمی به فضای اگزیستانسیالیستی نزدیک می‌شود. 

او ادامه داد: در کتاب، داستان بسیار متفاوت است و بیشتر به نسخه‌ تئاتری نزدیک است تا انیمیشن. شرک در نخستین روز استقلالش پس از ترک والدین کاملاً بی‌هدف در جنگل می‌گردد و موجودات مختلف را آزار می‌دهد. حتی از دهانش آتش بیرون می‌آید، با چشمانش اشیا را ذوب می‌کند؛ چیزهایی که نه در انیمیشن و نه در اجرای صحنه‌ای دیده نمی‌شود. در کتاب، خبری از لرد فارکواد یا ساختار کلاسیک نجات شاهزاده هم نیست. شرک به‌طور اتفاقی به قلعه‌ای می‌رسد، نگهبان‌ها را با آتش دهانش از پا درمی‌آورد، وارد قلعه می‌شود، فیونا را می‌بیند و آن دو در همان لحظه عاشق هم می‌شوند! یک کروکودیل، که نقش کشیش را دارد، آن‌ها را به عقد هم درمی‌آورد و قصه تمام می‌شود. داستان اصلی عجیب و غریب، کوتاه و بسیار دور از قالب قصه‌های کلاسیک است.

این متقد درباره‌ی ارتباط کتاب با نظریه‌ ولادیمیر پراپ نیز توضیح داد: پراپ در ریخت‌شناسی قصه‌های پریان می‌گوید ساختار همه‌ قصه‌ها یکسان است. قهرمان، ضدقهرمان، یاری‌گر، عامل‌رسان و… اما داستان «شرک» در کتاب، از این ساختار عبور می‌کند. یک چیز فراتر از قصه‌ پریان است؛ تجربه‌ای تازه از نویسنده‌ای که پیش‌تر فقط تصویرگر موفق رسانه‌ها بود و حالا تلاش می‌کند چهره‌ جدیدی از روایت‌گری ارائه دهد. برای همین کتاب چندان در چارچوب فانتزی‌تراپی قرار نمی‌گیرد. اما انیمیشن، برای مخاطب عام ساخته شد و طبیعی بود که آن را به ساختار کلاسیک قصه‌های پریان و روایت رمانتیک نزدیک کند.

فره‌وشی گفت: جالب است بدانید که در تمام جست‌وجوهایی که انجام دادم، هیچ‌جا اشاره نشده که کتاب، فروش بالایی داشته باشد یا تجدید چاپ شده باشد. من خودم در حوزه‌ی نشر فعالیت می‌کنم و پس از دیدن فیلم‌تئاتر دوباره کتاب را تهیه کردم. دیدم هنوز ترجمه‌ای از آن در ایران وجود ندارد و تصمیم گرفتم انتشارش را در ایران پیگیری کنم.

فره‌وشی در ادامه‌ بحث «دیگری» افزود: در نسخه‌ اصلی، دیگری با همان شکل و شمایل پذیرفته می‌شود؛ نیازی نیست تغییر کند تا دوست‌داشتنی باشد. اما در قسمت دوم انیمیشن «شرک»، سازندگان تصمیم گرفتند شخصیت را انسان کنند، گروه سازندگان نمایش بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ مشغول توسعه‌ نسخه‌ صحنه‌ای بودند و در آن دوره چند قسمت از انیمیشن هم منتشر شده بود. با این حال آن‌ها تصمیم گرفتند به حال‌وهوای نسخه‌ی نخست و عناصر اصلی جهان شرک وفادار بمانند.

این منتقد درباره‌ کیفیت فنی اجرا ادامه داد: در آغاز نمایش، یک جهش جدی در حوزه‌ی موسیقی و طراحی صحنه می‌بینیم. گویی با فاصله‌ای چندصدساله از تجربه‌های صحنه‌ای کلاسیک روبه‌رو هستیم. گروه با تمام توان آمده و انرژی حیرت‌انگیزی در اجرا جریان دارد. جالب اینجاست که بازیگران باید همه‌چیز باشند: هم ملایم، هم خشن، هم کمدی، هم درام. همه‌چیز باید طبیعی و کنترل‌شده اجرا شود، آن هم زیر گریم‌های بسیار سنگین.

او توضیح داد: شرک زیر یک لایه‌ ضخیم لاتکس بازی می‌کند؛ لایه‌ای که اگر تهویه‌ حرفه‌ای وجود نداشته باشد، امکان نفس‌کشیدن را هم سخت می‌کند، چه برسد به خواندن و رقصیدن. بازیگر نقش خر هم صورتش کاملاً رنگ‌شده و لباسی سنگین بر تن دارد. نکته‌ مهم این است که در تمام اجرا حتی یک قطره عرق روی چهره‌ بازیگران دیده نمی‌شود. این یعنی گروه تولید، افزون بر سیستم تهویه‌ عادی سالن، تمهیدات ویژه‌ای برای گردش هوا و کنترل گرما در نظر گرفته است. چند بار سعی کردم از گوشه‌های تصویر بفهمم دقیقاً چه سیستمی طراحی کرده‌اند، اما هیچ نشانه‌ واضحی دیده نمی‌شد. این نشان می‌دهد چقدر کار حرفه‌ای و دقیق انجام شده؛ تا جایی که حتی تماشاگر نمی‌تواند بفهمد منبع تهویه کجاست.

فره‌وشی در پایان گفت: همان‌طور که چند بار اشاره کردم، این گروه واقعاً با دقت به آثار دیزنی نگاه کرده‌اند. در اکثر کارهای دیزنی، انسان به معنای انسان واقعی اصلاً در مرکز روایت نیست. این اشیا هستند که شخصیت پیدا می‌کنند، یا حیوانات‌ هستند که هویت انسانی می‌گیرند؛ درست همان‌طور که در «دیو و دلبر» قاشق و فنجان و جاروی سخنگو داریم یا در «پینوکیو» حیواناتی با اخلاق انسانی وجود دارند. دیزنی هرگز درباره‌ زشتی و زیبایی حکم صادر نمی‌کند؛ مسئله، هویت و معناست، نه ظاهر. این نگاه دقیقاً در «شرک» هم دیده می‌شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha