به گزارش ایسنا، نشست نقد و بررسی کتاب «پیگیر اخبار نباشید» نوشته رولف دوبلی توسط کارگروه صلح و رسانهای انجمن صلح ایران و با سخنرانی سعید ارکانزاده، علی شاکر و رضا غیبیشاوی، روزنامهنگاران، عصر دوشنبه ۸ دیماه برگزار شد.
در این نشست، ایده محوری کتاب که دوری از اخبار را راهی برای زندگی آرامتر و معنادارتر میداند به شکلی جدی و در بستر شرایط ویژه ایران به چالش کشیده شد.

سخنرانان این اندیشه را بیشتر منطبق بر جوامعی با ثبات سیاسی و اقتصادی بالا خواندند و اجرای آن در ایران را نوعی دعوت به بیخبری آگاهانه و تضعیف کنشگری اجتماعی ارزیابی کردند.
کتاب «پیگیر اخبار نباشید» اثر رولف دوبلی که تاکنون حدود ۷ بار ترجمه شده، در نشستی تخصصی مورد نقد افرادی قرار گرفت که خود از بطن صنعت خبر ایران برخاستهاند.
علی شاکر، سعید ارکانزاده و رضا غیبیشاوی، سه روزنامهنگار حاضر در این نشست، با وجود پذیرش بخشی از انتقادات کتاب به انبوهزایی و عوامگرایی برخی رسانهها، پیام رادیکال قطع مصرف خبر را برای جامعه ایران نه تنها ناممکن، بلکه خطرناک و بازدارنده دانستند.
آنان استدلال کردند که در شرایطی که شهروند ایرانی برای تصمیمگیریهای روزمره تا کلان خود به شدت وابسته به جریان اطلاعات است، توصیه به بیخبری میتواند به بیاطلاعی مهلک و انفعال بینجامد. راه حل پیشنهادی آنان به جای طرد مطلق اخبار، مدیریت هوشمندانه مصرف خبر یا «رژیم خبری»، ارتقای سواد رسانهای و حمایت از روزنامهنگاری حرفهای و تحقیقی عنوان شد.

نقدی رادیکال که اخبار را «شکر مسموم» میخواند
علی شاکر با مرور ساختار کتاب، به هسته حملههای نویسنده اشاره کرد: دوبلی اخبار را با شکر مقایسه میکند؛ هضم آن آسان است اما در بلندمدت مخرب. او در فصلهای مختلف ادعا میکند اخبار باعث ترشح هورمون استرس (کورتیزول) و تضعیف سیستم ایمنی میشود، تفکر تحلیلی را مختل میکند، تصویر کلان را تیره میسازد، شهروندان را منفعل میکند و حتی با جلب توجه افراطی، ناخواسته اهداف تروریستها را پیش میبرد.
شاکر سپس پرسش محوری را مطرح کرد: با این همه ادعا، سؤال اینجاست آیا در جامعهای مانند ایران، که کوچکترین تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مستقیم بر سرنوشت و معیشت مردم اثر میگذارد، میتوانیم به توصیه نویسنده عمل کنیم و اساساً اخبار را رها کنیم؟

مقایسه نابرابر؛ سوئیس در مقابل ایران پرتلاطم
سعید ارکانزاده با تأکید بر بستر تولید کتاب، به شکافی بنیادین اشاره کرد: نویسنده یک تاجر سوئیسی است. بیایید آمار را مقایسه کنیم تورم سالانه در سوئیس حدود ۰.۲ درصد و در ایران نزدیک به ۴۵ درصد. نرخ بیکاری کنترلشده در مقابل نرخ دو رقمی. در چنین شرایطی، یک شهروند سوئیسی شاید بتواند برای مدتی بیخبر بماند و زندگیاش دچار اختلال جدی نشود. اما در ایران، بیخبری از نرخ ارز، قیمت کالاها، یا اطلاعیههای زیست محیطی مانند آلودگی هوا، میتواند به معنای از دست رفتن فرصتها یا قرار گرفتن در معرض خطرات ملموس باشد.
ارکانزاده با ابراز نگرانی از استقبال از کتاب گفت: این حجم از ترجمه و استقبال با محتوای کتاب تناسبی ندارد. پیام ساده بیخبر باش تا آرام باشی شاید برای جامعهای خسته از انبوه اخبار منفی جذاب باشد، اما این یک مسکن موقت است. مشکل ما زیاد بودن اخبار نیست، بلکه کمبود خبر درست، حرفهای و مستقل است. ما هنوز در حال جنگ برای دستیابی به اصول اولیهای مانند آزادی رسانه و شفافیت هستیم. راه حل، رعایت یک رژیم خبری آگاهانه و مطالبه خبر باکیفیت است، نه قطع کامل ارتباط با واقعیت.

دعوت به بیخبری، فراخوان عقبافتادگی است
رضا غیبیشاوی نیز با رد ایده کلی کتاب، بر ضرورت آگاهیبخشی تأکید کرد: دعوت به خبر نخواندن، در شرایط ایران به معنای دعوت به عدم آگاهی و درنتیجه عقبافتادگی است.
او سپس مفهوم محوری خود را توضیح داد: ما باید برای مصرف خبر، یک «رژیم خبری» داشته باشیم، درست مانند رژیم غذایی. باید به عنوان مخاطب هوشمند، منبعها را انتخاب و اخبار را بر اساس میزان تأثیرگذاری بر زندگی و کارمان مصرف کنیم.
غیبیشاوی به نقش تحولآفرین رسانهها در ایران اشاره کرد: بسیاری از پیشرفتهای اجتماعی ما در دهههای اخیر، مانند حساسیت نسبت به محیط زیست، حقوق کودکان یا حفظ میراث فرهنگی، مستقیم محصول کار پیگیر رسانهها و روزنامهنگاران بوده است. بخش عمدهای از توسعه فکری جامعه نیز از طریق نهضت ترجمه و انتقال تجربیات جهانی در رسانهها اتفاق افتاده است. ما باید مردم را به سواد رسانهای و گزینش خبر واقعی دعوت کنیم، نه به انزوا و بیخبری.

تجربه زیسته روزنامهنگاران/ بین ضرورت آگاهی و فشار روانی
در ادامه، هر سه سخنران از تجربه شخصی خود در مواجهه با انبوه اخبار گفتند.
غیبیشاوی اعتراف کرد که گاهی برای حفظ سلامت روان، خود را از شنیدن برخی اخبار خاص محروم میکند، اما این را یک انتخاب شخصی در چارچوب «رژیم خبری» میداند، نه یک قاعده عمومی.
ارکانزاده نیز به «خستگی مضاعف» روزنامهنگاران در ایران اشاره کرد؛ خستگیای که نه از حجم کار، که از موانع ساختاری در مسیر تولید خبر حرفهای ناشی میشود. او مشکل اصلی را نه تولید خبر، که تولید خبر معنادار در فضایی با محدودیتهای زیاد دانست.
تأکید بر انتخاب آگاهانه به جای انزوا
نشست نقد کتاب «پیگیر اخبار نباشید» در نهایت بر چند گزاره کلیدی توافق داشت که میتواند پاسخی به موج جذابیت این کتاب در ایران باشد. اول اینکه ایده محوری کتاب، محصول بافتی خاص است؛ بافتی از یک جامعه با ثبات بالا، اقتصاد قابل پیشبینی و رسانههایی بسیار فراگیر که گاه ممکن است به آلودگی خبری بینجامد. این شرایط با واقعیت پرتلاطم، پیچیده و نیازمند آگاهی جامعه ایران همخوانی ندارد. دوم، در شرایطی که شهروند ایرانی برای تصمیمگیریهای اقتصادی، اجتماعی و حتی شخصی نیازمند اطلاعات بهموقع است، ترویج بیخبری میتواند به افزایش آسیبپذیری، از دست دادن فرصتها و در نهایت، تقویت انفعال اجتماعی بینجامد. آنچه در سوئیس ممکن است یک تنظیم سبک زندگی باشد، در ایران میتواند به معنای کنارهگیری از فهم واقعیتهای تعیینکننده باشد. سوم، مشکل اصلی جامعه ایران، حجم اخبار نیست، بلکه کیفیت، اعتبار و تنوع آن است. کمبود خبر حرفهای، تحقیقی و مستقل، به مراتب نگرانکنندهتر از انبوه اخبار سطحی است. بنابراین، راهحل، طرد رسانه نیست، بلکه مطالبه و حمایت از رسانه بهتر است.
در پایان، راهکار عملی ارائهشده از سوی سخنرانان، نه قطع ارتباط، بلکه عقلانیسازی این ارتباط بود: مدیریت هوشمندانه مصرف خبر یا «رژیم خبری»، پرورش سواد رسانهای برای تشخیص منابع معتبر از نامعتبر، و اولویتدادن به اخبار و تحلیلیهایی که مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی فردی و جمعی اثر میگذارند.
علی شاکر در پایان تأکید کرد: بزرگترین چالش تاریخی رسانه در ایران، محدودیتهای بیرونی است، و در چنین فضایی، انتشار کتابی که گناه را به گردن روزنامهنگار و مخاطب میاندازد، میتواند نقض غرض باشد.
انتهای پیام


نظرات