این کارشناس نشر و کتاب در یادداشتی که با عنوان «نگاهی از درون به حضور ایران در بااهمیتترین نمایشگاه کتاب؛ هفت عرض از فرانکفورت» در اختیار ایسنا گذاشته نوشته است:
پیشنوشت: قرارم بر پرهیز از مسامحه و در عین حال نگاه منصفانه در این نوشتار است، اگر به باور شما در طول نوشتار مرتکب خطا شدهام بگذارید به حساب اختلاف سلیقه میان نگارنده و خواننده نه مسامحه و بیعدالتی. اما بعد اینکه اگر در بخشی از این نوشتار پاسخگویی به بعضی از نقدهای مطرحشده دربارهی حضور ایران در فرانکفورت احساس کردید معترفم که ناخواسته نبوده است اگرچه غیر مستقیم اشاره داشتهام. و آخر اینکه نگارنده به اعتبار سالها حضور در حوزهی نشر و کتاب در این نوشتار تلاش داشته تا به عنوان یک کارشناس این حوزه نگاهی از درون به کیفیت حضور ایران در شصت و نهمین نمایشگاه کتاب فرانکفورت داشته باشد.
عرض نخست: بیتردید حضور ایران در رویدادهای بینالمللی فرهنگی و هنری به طور کل چنان که باید رضایتبخش نبوده و انکار آن امری غیرمنطقی و خالی از انصاف است اما اینکه همه را به یک چوب نوازش کنیم هم دور از عقل و انصاف است. در کنار نگاه کلی به حضور ایران در رویدادهای فرهنگی و هنری در خارج از کشور، باید هر رویداد جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. نمایشگاههای کتاب در کشورهای خارجی یکی از رویدادهای فرهنگی است که حضور ایران در آنها همواره محل بحث و نقد بوده است. در این میان نمایشگاه کتاب فرانکفورت اما بسیار بیشتر از دیگر نمکایشگاهها مورد توجه قرار گرفته و میگیرد که این امر از اهمیت نمایشگاه مذکور ناشی میشود. نمایشگاه کتاب فرانکفورت با قدمتی دیرینه و در دورهی جدید با سابقهی ۶۹ساله برای ما ایرانیها از اهمیت خاصی برخوردار است چنان که برای دیگر کشورها هم همین میزان اهمیت را دارد. حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت در سالهای اخیر را نمیتوان جدا از هم درنظر گرفت و چگونگی و کیفیت حضور را باید در قیاس سالها با هم در نظر داشت. به دیگر سخن ما باید خودمان را با خودمان مقایسه کنیم نه خودمان را با دیگران چرا که واقعبین اگر باشیم میپذیریم فاصلهی ما با کشورهای مهم و جدی در حوزهی نشر بسیار زیاد است. شرایط نشر در کشور ما با دیگر کشورها هم بسیار متفاوت است؛ مهمترین تفاوت نداشتن التزام و پایبندی ما به مالکیت معنوی (کپیرایت) در عرصهی نشر بینالملل است در حالی که این اصل امری بدیهی برای دیگر کشورهاست. بر مبنای همین قیاس خودمان با خودمان به یک سوال میرسیم؛ آیا ما در سالهای اخیر تفاوت و گامی رو به جلو نسبت به سالهای پیشین مشاهده کردهایم؟ نگارنده بر این باور است که منصف اگر باشیم تفاوت را میبینیم اگرچه جای کار بیشتر وجود داشته و نقدها هم پذیرفتنی است. اما آیا ما از آن زمان که افرادی که نامشان را هم نمیدانیم به نام خبرنگار با بودجهی دولتی به نمایشگاه میرفتند و بسیاری مدیر دولتی با لباس متحدالشکل بدون هیچ ناشری در غرفهی ایران حاضر میشدند پیش نرفتهایم؟
عرض دوم: ناشران، تشکلهای نشر و آژانسهای ادبی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شصت و نهم در غرفهی ایران حضور فعال داشتند. این را که حضور آنها چه میزان موثر بوده باید از خودشان پرسید چرا که هر کدام بر اساس قرار ملاقاتهایی که از قبل تعیین کرده بودند مذاکره میکردند. جور دیگر عرض میکنم؛ در دورهی اخیر اصل بر حضور و فعالیت اهالی نشر در غرفهی ایران بوده است و در راستای همین اصل موسسهی نمایشگاههای فرهنگی ایران به نمایندگی از معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وظیفهی آمادهسازی غرفه و پشتیبانی امور اجرایی را بر عهده داشته است. در آن سو هماهنگی ملاقات و مذاکره با ناشران و نویسندگان و آژانسهای فعال در کشورهای خارجی بر عهدهی اهالی نشر بوده است که مشاهدات نگارنده حاکی از موفقیت نسبی تعدادی از اهالی نشر حاضر در غرفه است. اگرچه درگوشی به شما میگویم میشد بهتر از این باشد.
عرض سوم: اهالی نشر با هزینهی شخصی خودشان در این نمایشگاه حاضر شده بودند در حالی که بعضی از آنها را نواختند که با بودجهی دولتی به نمایشگاه رفتهاند. فکر میکنم برای عرض سوم همین کافی باشد.
عرض چهارم: نویسندگان حاضر در نمایشگاه از جیب خودشان یا ناشر آثارشان به نمایشگاه آمده بودند مگر دو نویسنده که به اعتبار برگزیده شدنشان در دو جایزهی کتاب سال و پروین که در نشست خبری تشریح برنامههای ایران در نمایشگاه فرانکفورت هم اعلام شده بود. اما در همین موضوع یکی از نقدها در این سالها حضور تکراری تعدادی از نویسندگان در نمایشگاههای خارجی بوده که به باور نگارنده نقد صحیحی هم بوده است اما اینکه در این نمایشگاه حضور تعدادی نویسندهی جوان که فقط یکی از آنها با بودجهی دولتی در نمایشگاه حاضر شده با نقد مواجه میشود کمی عجیب و غیرمنصفانه است. اینکه یک ناشر خودش تشخیص بدهد کدام نویسندهاش را به نمایشگاه فرانکفورت ببرد یا از کدام کتابش در آنجا رونمایی کند حق طبیعی اوست. البته نگارنده باور دارد نویسندگانی هستند که باید برای حضور در نمایشگاههای کتاب و رخدادهای ادبی دیگر کشورها حمایت شوند و این مهم وظیفهی دولت است و بس. حتی این حضور نباید به نمایشگاههای کتاب محدود شود و میتوان به فرصتهای مطالعاتی هم فکر کرد. درگوشی میگویم به شرط آنکه باز چند چهرهی ثابت را در فرنگ نبینیم.
عرض پنجم: باور کنیم نمایشگاه کتاب فرانکفورت محل برگزاری نشست نیست. محل ملاقات و مذاکره است. هرچه میتوانیم از نشستها کم کنیم خوب است. رونمایی کتابهای ایرانی به زبان خارجی البته بحث دیگری است. خوب است برای ارزیابی حضور نشر ایران در نمایشگاه فرانکفورت از ناشران، آژانسهای ادبی و تشکلهای نشری که حاضر بودهاند سوال کنیم چند ملاقات و مذاکره داشتهاند و چه تعداد از آنها به تفاهمنامه و قرارداد رسیده و چه تعداد امضا شده است. اینکه هر کدام ما؛ حاضران در غرفه و غیرحاضران حرفهای کلی بزنیم راه به جایی نمیبرد. اینکه فاصلهی ما با نشر بینالملل زیاد است حرف تازهای نیست که مدام بخواهیم تکرارش کنیم، اینکه باید بابرنامه در نمایشگاه حاضر شویم حرف جدیدی نیست که گفتنش چیزی به ما بیفزاید. به باور نگارنده باید عملیاتی و کاربردی و برنامهای نظر بدهیم. به طور مثال بگوییم چه معنی دارد در نمایشگاه کتاب، در فضای محدود غرفه رجزخوانی شبیهخوان شمر را به عنوان اجرای تعزیه در برنامهها بگنجانیم. تعزیه نمایش آئینی ماست و حرمت آن واجب و از اتفاق تعزیهخوانهای حاضر در نمایشگاه هم از استادان این رشته بودند اما اینکه ما یک قطعهی پنجدقیقهای از رجز مخالفخوان یا نسخهی موافقخوان را اجرا کنیم چه چیزی به نشر ما اضافه میکند. بگذارید موضوع را بشکافیم؛ مخاطب خارجی از مقابل غرفهی ایران عبور میکند مردی را میبیند با لباس رزم که حرکات دست و راه رفتنش حکایت از جنگطلبی دارد، هیچ هم از حرفهای او نمیفهمد چرا که زبان فارسی نمیداند، سوال میکند این چیست و به او گفته میشود تعزیه؛ نمایش آئینی ایران. اما آیا به واقع آن چیزی که میبیند تعزیه است؟ تعزیه فلسفه دارد، فضا میخواهد و هزار نکتهی دیگر. یکی نیست بگوید اگر حرمت نشر را نگاه نمیداریم حرمت تعزیه و تعزیهخوان را نگاه داریم. درگوشی بشنوید که به موسسهی نمایشگاههای فرهنگی به عنوان مدیریت غرفهی ایران گفته بودند تعزیه قرار است به زبان آلمانی اجرا شود.
عرض ششم: ناگفته روشن است که رسانهها میتوانند در نقد موضوع مورد بحث نقش موثر و کاربردی داشته باشند و این موضوع سوای گزارش و خبر از برنامههای حضور ایران در نمایشگاه است. شرط این امر اما حفظ استقلال رای و نظر خبرنگار و رسانه است.
عرض هفتم: نگارنده بر این باور است که اگرچه نقدهایی به کیفیت و چگونگی حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت وارد است اما مسیر رو به جلویی را که در چند سال اخیر طی شده نادیده نگیریم. خوب است مسئولان و ناشران حاضر در فرانکفورت با منتقدان نشستی داشته باشند تا ایرادهای واردشده را ارزیابی کنند و برای آنهایی که به جمعبندی میرسند راه حل جستوجو کنند. نگذاریم برای دو ماه مانده به نمایشگاه بعدی؛ همین حالا هم دیر است.
انتهای پیام
نظرات