به گزارش ایسنا، آوازهی مسجد «مصباحالزهرا» در بازار پاچنار تهران را نه تنها بازاریان که حتما مردم قدیم میابانهای مولوی، شوش، خیام تا میدان اعدام در دورهی پهلوی شنیدهاند، به واسطهی یک نام، «مصطفی دیوانه» یا «پادگان» که بعدها نام اصلیاش «مصطفی دادکان» با احترام بر سر زبانها جاری میشد.
داستان مسجد «مصباحالزهرا» در بازار پاچنار داستانِ متفاوتی از عشق یک لوطی به امام حسین (ع) است، شخصی که باید داستان زندگیاش را به دو دوره تقسیم کرد، دورهی روزگار لوطی مسلکی در محدوده محلههای خیام، میدان اعدام و چهارراه گلوبندک به گونهای که هیچ یک از همسلکیهای او جرأت همآوردی با او را نداشتند و البته که در همان زمان هم همیشه احترام سادات و ضعیفان را رعایت میکرد و دوره دوم زندگی او که با سفر به کربلا و نجف همراه بود. بعد از بازگشت از سفر کربلا مصطفی گردن کلفت و بزن بهادردر کربلا دفن شد و مصطفی دیگری متولد شد.
مرحوم حاج «رمضان رضایی» به همراه مصطفی دادکان سال ۱۳۲۷ شمسی هیئت «عزاداران محبانالزهرا(س)» را در محله پاچنار تهران راهاندازی کردند، با این وجود در بازار پاچنار، هیئت را به نام مصطفی دادکان میشناختند. همه عشق و علاقهای که بازاریهای تهران قدیم و امروزیها از مصطفی دادکان میشنوند و به زبان میآورند خود مصداق عشق او به امام حسین است.
اما خانوادهی جلال آلاحمد هم با این مسجد پیوند خوردهاند، پسردایی جلال میگوید: پدر جلال آل احمد سالها روحانی مسجد مصباحالزهرا بوده و آنجا نماز اقامه میکرده، حتی وقتی مصطفی جشن ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی کاخ گلستان را بر هم زد، او چند روز در منزل پدری جلال که درست در کوچهی مقابل مسجد در خیابان خیان کوچه کارکن اساسی امروزی قرار دارد، پنهان شد و حتی جلال آلاحمد نیز کودکی خود را در این مسجد گذرانده است.
یادگار امیر کبیر در دل بازار پاچنار
امیرکبیر صدراعظم ناصرالدین شاه هم جای خاصی بین مردم بازار پاچنار و بافت قدیمی تهران دارد.
او در ۱۲۸۶ شمسی از شخصی با نام «شیخ عبدالحسین» که معتمد امیر کبیر بوده میخواهد مسجدی را از محل ثلث اموالش در بازار پاچنار بسازد، مدتی بعد وی با امضای شاه در حمام فین کاشان کشته میشود تا سرانجام مسجد نیز ساخته میشود اما صدراعظم بعد از امیرکبیر قصد تصاحب مسجد را داشت و درخواست کرده بود مسجد را به نام او ثبت کنند، ولی شیخ غلامحسین مجبور میشود برای جلوگیری از این کار، نام خود را بر سر مسجد بنویسد.
ساخت این مسجد در دو جبهه شبستان شمالی و شبستان جنوبی آغاز و سپس شبستانهای متعدد و رواق گونه، حجره و سردرهای کاشیکاری مسجد مطابق معماری سنتی طراحی و تزیین شد، کتیبههای سردر ورودی و ایوان جنوبی مسجد به ترتیب به خط حسین قوللر آغاسی و رجب علی خادم مشهدی است.
با فوت شیخ عبدالحسین مسجد از رونق افتاد و در حال ویرانی بود، تا آین که تبریزیها که به تهران آمدند و در این شهر مقیم شدند و وضعیت مسجد را دیدند و با اجازه از علمای نجف اشرف اجازه بازسازی و نوسازی مسجد را گرفتند و بعد از بازسازی کامل آن را پایگاهی برای فعالیتهای مذهبی خود قرار دادند، به همین دلیل این مسجد به «آذربایجانیها» نیز معروف شد. امروز این بنا در اختیار حوزه علمیه است و به عنوان مسجد مدرسه فعالیت دارد.
بخش زیادی از مسجد و مدرسه شیخ غلامحسین، هنوز نشان، معماری و عناصر دوره قاجار را در خود دارند، اما الحاقاتی نیز به این بنا اضافه شده است. بعد از ورودی مسجد در دل بازار که مقرنسها کاشیها و هشتی مسجد بنا را به گذشته پیوند میدهد، شبستان اصلی مسجد و حیاط بنا نیز هنوز بیشترین نشانهها از معماری دورهی قاجار را در خود دارند.
سمیه ایمانیان - ایسنا
انتهای پیام
نظرات