به گزارش ایسنا، پروفسور ییلدیریم در «همایش بینالمللی شاهنامه در گذرگاه جاده ابریشم» که در مشهد برگزار شد اظهار کرد: حکیم ابوالقاسم فردوسی از زمانی که به کسب علم و دانش میپرداخت به خواندن داستان هم علاقهمند شد و به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق میورزید. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم درآورد. فردوسی نزدیک به ۳۰ سال از بهترین ایام زندگی خود را صرف این کار کرده است.
او افزود: اکثر شاهنامهپژوهان قبول نمیکنند بیت «بسی رنج بردم در این سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی» متعلق به فردوسی باشد که به نظر من باید باشد چرا که او عمرش را برای نشر زبان ملت خود داد.
این مترجم شاهنامه ادامه داد: آنچه فردوسی به آن میپرداخت جدا از جنبه شعری دانشواره نبود، او به هیچ وجه افسانه نمینوشت، او توانست از میان انبوه دانستههایی که در دسترس داشت مطالبی گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده بماند.
پروفسور ییلدیریم خاطرنشان کرد: درونمایههای گوناگون شاهنامه بیواسطه از ادب اخلاقی پارسی میانه گرفته شده است. فردوسی به سبب منش ایرانی خود با فرهنگ و آیینهای باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنه این آگاهیها به گونهای که این دانستهها جهانبینی شعر او را بنیان ریخت افزود.
او گفت: فردوسی در منظومه خویش هرجا که توانسته از بزرگداشت خرد و دانش فروگذار نکرده و از آن به نیکی نام برده است، آن را مایه رستگاری دانسته و در اصل هر چیز را که ایزد داده بهتر و برتر شمرده است.
این مترجم بیان کرد: فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایه تمام خوبیها میداند؛ به باور وی حتی زندگی و ناراحتی آن، غمها و شادیها همه بر اثر بود و نبود خرد است و شخص خردمند چون برنامه زندگی مرتب و منظم دارد همیشه در حال پیشروی است و به آرامی میتواند به اوج انسانیت که هدف نهایی آدمی است برسد. او همچنین بر این باور است که انسان با خرد، نیکو و بد را از یکدیگر بازمیشناسد و از این راه به نیکبختی این جهان و رستگاری آن جهان میرسد.
پروفسور ییلدیریم ادامه داد: فردوسی این نمودهای اخلاقی مانند دوری جستن از کردارهای ناشایست، پرهیز از شتاب، بردباری، نرمی، پرهیز از خودپسندی و غرور، با دوستان دانا نشستن، سخن به هنگام گفتن، فرمانبرداری از خداوند و دهها موضوع دیگر را سرچشمههای خرد میداند.
او همچنین اضافه کرد: فردوسی در شاهنامه فرهنگ ایرانی پیش از اسلام را با فرهنگ ایرانی پس از اسلام پیوند داده است. همان ادامه فرهنگی از حدود سههزار سال پیش تا کنون است و این پیوند وامدار فردوسی است؛ در نبود شاهنامه، ادبیات فارسی به سختی میتوانست رشد یابد و در نبود فردوسی کسانی چون خیام، مولوی و حافظ نیز نمیتوانستد اندیشه خویش را بپرورانند.
این مترجم شاهنامه به زبان ترکی استانبولی بیان کرد: در انواع ادبی فارسی اثرگذاریهای گوناگون شاهنامه را میتوان دید؛ در ظاهر سنایی نخستین کسی است که در زمینه گونه عرفانی شعر فارسی از قهرمانان داستانهای شاهنامه برای بیان مفاهیم عرفانی بهره برده است.
پروفسور ییلدیریم مطرح کرد: برای من هم باعث افتخار است که شاید آخرین ترجمه شاهنامه به زبان ترکی استانبولی به طور کامل توسط من صورت گرفته است و ترجمه این کتاب باعث شد که از رئیسجمهور هم جایزه کتاب سال را دریافت کنم.
او خاطرنشان کرد: هنگامی که زبان دانش و زبان ادبیات در ایران عربی بود فردوسی توانست فارسی را از نو جان بخشد و زبان تازهای به فارسی بیافریند. شاعران بسیاری پیش از فردوسی هزاران بیت شعر سرودهاند اما هیچ کدام در جایگاه فردوسی نتوانستند قرار گیرند. فردوسی را میتوان هستیبخش زبان پارسی دانست.
انتهای پیام
نظرات